باران تهران و جای خالی مدعیالعموم و کمیسیون اصل 90
به نظر اهل فن، جراح قلب شاید آخرین فردی باشد که مهمترین شریان زنده بدن را در هنگام مرگ میتواند درمان کند و او نیز آنقدر به دانش و تجربه خود و تیم پزشکی مطمئن است که بدون احساس لرزهای، تیغ جراحی به دست میگیرد و همه را دعوت به آرامش میکند، نه هشدار! وزیر نیرو بهتازگی هشدار داده در صورت ادامه کمبود آب، ممکن است در برخی شبها فشار آب به صفر برسد و دکتر مسعود پزشکیان گفته اگر تا آذرماه در تهران باران نبارد، باید آب را جیرهبندی کنیم؛ اگر باز هم نبارید، باید تهران را خالی کنیم.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
سعید نبی - مستندساز
به نظر اهل فن، جراح قلب شاید آخرین فردی باشد که مهمترین شریان زنده بدن را در هنگام مرگ میتواند درمان کند و او نیز آنقدر به دانش و تجربه خود و تیم پزشکی مطمئن است که بدون احساس لرزهای، تیغ جراحی به دست میگیرد و همه را دعوت به آرامش میکند، نه هشدار! وزیر نیرو بهتازگی هشدار داده در صورت ادامه کمبود آب، ممکن است در برخی شبها فشار آب به صفر برسد و دکتر مسعود پزشکیان گفته اگر تا آذرماه در تهران باران نبارد، باید آب را جیرهبندی کنیم؛ اگر باز هم نبارید، باید تهران را خالی کنیم.
اما آیا اگر امروز باران ببارد، بحران آب تهران حل میشود؟
به نظر اهالی فن، تهران امروز نه قربانی «مصرف مردم» است، نه صرفا «خشکسالی بیسابقه»؛ شاید تهران قربانی سیستم مدیریت فرسودهای است که در طول دهههای گذشته قربانی انتخاب و چرخه مدیران سیاسی شده و نتوانسته زیرساختهای شهریاش را بهموقع ترمیم کند. بله! احتمالا ساختار مدیریت آب تهران امروز درگیر وفاق است و دیروز در جنگ تعارض منافع. تعارض منافعی از برداشت برای تأمین آب شرب برای قواره ناموزون شهری، فضای سبز و مصارف گسترده کشاورزی در دشتهای ورامین، پاکدشت، شهریار، ری، اسلامشهر و مناطق جنوبی حاشیه پایتخت. در چنین شرایطی باز هم روایت رسمی، مردم را نشانه میرود. روایت آشنای «مصرف زیاد خانگی مردم». واقعیت این است که اقلیم استان تهران با جمعیتی نزدیک به 14 الی 15 میلیون نفر بحرانیتر از بسیاری از شهرهای خشک جهان نیست، چراکه میانگین بارش آن سالانه حدود ۲۳۰ میلیمتر است؛ رقمی مشابه شهرهایی مانند ریاض، امان یا طرابلس. تفاوت اصلی در مدیریت است. مصرف واقعی هر شهروند تهرانی بین ۲۰۰ تا ۲۲۰ لیتر در روز است؛ رقمی که تفاوت معناداری با استانداردهای جهانی ندارد و نقش آن در بحران امروز، در برابر مشکلات ساختاری، ناچیز است. هدررفت بالا، آسیب جدی شبکه آب تهران است. بیش از ۳۰ درصد آب ورودی هرگز به مشترکان نمیرسد؛ یعنی از حدود یکمیلیاردو صد میلیون مترمکعب مصرف سالانه، حدود یکسومش پیش از رسیدن به خانهها در دل لولههای فرسوده و نشتهای مزمن از بین میرود. درحالیکه بسیاری از کلانشهرهای جهان مانند توکیو با تلفات کمتر از سه درصد، مونیخ و برلین با پنج تا هشت درصد و حتی شهرهای کمآب مانند مسقط و سئول با مدیریت فشار و نشتیابی پیشرفته تلفات خود را تکرقمی نگه داشتهاند. در تهران ریشه این تلفات در نبود سرمایهگذاری مناسب، نبود نوسازی پایدار، تجهیزات اندازهگیری فرسوده، توسعه شهری با اقلیم سازگار نشده و ضعف برنامههای هوشمند نشتیابی نهفته است و این یعنی تا زمانی که شبکه ترمیم نشود و سیاستهای کلیدی آب بر پایه دادههای واقعی و آیندهنگرانه شکل نگیرد، کاهش مصرف خانگی تأثیر ملموسی بر پایداری آب نخواهد داشت. در زیر پایتخت، فاجعهای خاموش در حال وقوع است. سفرههای آب زیرزمینی دشتهای پیرامون تهران سالانه حدود ۳۰ سانتیمتر فرونشست میکنند؛ نرخی که پایتخت را در ردیف خطرناکترین مناطق فرونشست جهان قرار داده است. برداشت و پمپاژ بیش از حد و کاهش حجم آبخوان باعث فشردهشدن لایههای رسوبی، از دست رفتن توان ذخیرهسازی و ایجاد شکافهای سطحی و فروچالهها میشود؛ تهدیدی جدی برای خطوط انتقال آب و گاز، تونلهای مترو، زیرساختهای شهری و شدت تخریب زلزله احتمالی.
باران حتی زمانی که میبارد، کمکی به بحران نمیکند. بیش از دوسوم سطح تهران با بتون و آسفالت پوشیده شده و فقط سه تا پنج درصد بارش امکان نفوذ به سفرههای زیرزمینی را دارد. رواناب شهری بدون استفاده از سطح شهر به کانالها و شبکه فاضلاب میرود، درحالیکه بسیاری از شهرهای خشک جهان از همین منابع محدود بهرهبرداری کردهاند. توکیو با مخازن زیرسطحی حدود ۴۰ درصد رواناب را مدیریت میکند، کوالالامپور با سیستمهای هوشمند ۶۵ درصد را کنترل میکند، ملبورن با رویکرد «شهر آبدوست» نفوذپذیری محیط شهری را بازسازی کرده و سنگاپور با تنوعبخشی منابع، ازجمله تولید آب بازیافتی، وابستگی به منابع بیرونی را کاهش داده است، اما تهران همچنان فاقد برنامه جامع و استراتژیک در این حوزه است. مدیریت فشار شبکه یکی از مؤثرترین ابزارهای کنترل نشت است که در تهران مغفول مانده است. شبکهای با لولههای قدیمی، ناهمگون و حساس به نوسان مصرف، بدون سیستمهای پایش لحظهای و مدلهای هیدرولیکی بهروز، که در برابر فشارهای متغیر شمال و جنوب شهر آسیبپذیر است. از سوی دیگر، پساب تهران که ظرفیت بالقوه آن سالانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب است، همچنان استفادهنشده باقی مانده است. اگر شبکهای کارآمد برای بازچرخانی و بهرهبرداری از این منبع وجود داشت، فشار برداشت از چاهها به طور درخورتوجهی کاهش مییافت و بخشهای غیرشرب و صنعت میتوانستند از این منبع تأمین شوند.
اهل فن معتقدند تغییر اقلیم در بسیاری از شهرهای خارجی مشابه تهران هم به وقوع پیوسته اما نبود حکمرانی دادهمحور و نبود مدلهای هیدرولیکی بهروز و مدیریت با روشهای دهه شصتی مهمترین آسیب را به سیستم آب تهران زده است، چراکه گزارشهای دیررس، آمارهای ناسازگار و اطلاعات ناقص و تصمیمهای مبتنی بر دادههای نهچندان دقیق، در شهری که چندین نهاد درباره آب اظهار نظر میکنند اما هیچکدام مسئولیت مستقیم ندارند، وضعیت را بحرانی کرده است. درواقع شاید باید بر این حرف متخصصان صحه گذاشت که راهحل در اصلاحات ساختاری است و تهران از کمبارشی نمیمیرد، حتی با بارش دو برابر هم از خرد مدیرانش طعم گس تاریخ به خود میگیرد؛ طعم گسی که محصول دههها تراکم تصمیمهای نادرست و فقدان اراده اصلاحی است. بالاخره در تهران هم باران میبارد اما افکار عمومی حق دارد بداند چه برنامههایی وجود داشته و شکست خوردهاند و چه برنامهای باید جایگزین شود. شاید تشکیل جسلهای در کمیسیون اصل ۹۰ گره بسیاری از موضوعات را باز کند که آیا موضوع درحالحاضر امنیتی شده یا خیر و اگر پاسخ مثبت است، آیا تدابیری اندیشیده شده بود؟ شاید ورود مستقیم مدعیالعموم به این موضوع راهگشا باشد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.