دیک چنی؛ بازتعریف نقش معاون رئیسجمهور
شرق: معاونتی که «شماره دو» نماند؛ اتاق عملیات شد. دیک چنی پنج دهه قواعد قدرت در واشنگتن را بازچینی کرد؛ از پنتاگون و توفان صحرا تا پس از یازدهم سپتامبر، نامی گرهخورده با امنیت، پشتپرده و جدال قدیمی آزادی و اقتدار. دیک چنی، معاون اول پیشین ایالات متحده، شامگاه سوم نوامبر ۲۰۲۵ در ۸۴سالگی بر اثر عوارض ذاتالریه و بیماریهای قلبی و عروقی درگذشت. خانواده در بیانیهای نوشتند او طی دههها به کشور خدمت کرد؛
به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: معاونتی که «شماره دو» نماند؛ اتاق عملیات شد. دیک چنی پنج دهه قواعد قدرت در واشنگتن را بازچینی کرد؛ از پنتاگون و توفان صحرا تا پس از یازدهم سپتامبر، نامی گرهخورده با امنیت، پشتپرده و جدال قدیمی آزادی و اقتدار. دیک چنی، معاون اول پیشین ایالات متحده، شامگاه سوم نوامبر ۲۰۲۵ در ۸۴سالگی بر اثر عوارض ذاتالریه و بیماریهای قلبی و عروقی درگذشت. خانواده در بیانیهای نوشتند او طی دههها به کشور خدمت کرد؛ از ریاست کارکنان کاخ سفید و نمایندگی وایومینگ تا وزارت دفاع و معاونت ریاستجمهوری. چنی در لینکلن نبراسکا به دنیا آمد و در کاسپر وایومینگ قد کشید. یک سال با بورس کامل به ییل رفت و با کارنامه ضعیف بازگشت و در دانشگاه وایومینگ ادامه داد. ۱۹۶۴ با لین چنی، عشق دبیرستانیاش، ازدواج کرد. خانواده در بیانیه وداع نوشتند او به فرزندانش «شهامت، شرافت، محبت، مهربانی و حتی ماهیگیری در آبهای سرد» آموخت. چنی بارها با بیماری قلبی جنگید و پیوند قلب را پشت سر گذاشت؛ تابآوری شخصی بخشی از تصویر سرسختی او شد. بازماندگانش لین و دو دخترش لیز و مری هستند. چنی ۱۹۶۸ پا به واشنگتن گذاشت. زیر نظر دانلد رامسفلد رشد کرد و در دولت جرالد فورد به ریاست کارکنان کاخ سفید رسید؛ در ۳۴سالگی جوانترین فرد در آن سمت شد. سپس به کاسپر برگشت و نماینده تککرسی وایومینگ شد؛ در همان رقابت نخست دچار حمله قلبی خفیف شد و با طنازی گفت گروه «Cardiacs for Cheney» راه میاندازد. شش دوره پیاپی در مجلس ماند؛ محافظهکار عملگرا بود و شبکه نفوذی ساخت که بعدها در دولتسازی و تصمیمسازی به کارش آمد.
در مجلس بهعنوان چهرهای منضبط، اهل یادداشتهای فشرده و جمعبندیهای سریع شناخته شد. نزد همحزبیها «دست راست» مطمئن بود و نزد رقیب، سیاستمداری کمحرف و سختگیر. از همانجا تصویر «مدیر اتاق عملیات» شکل گرفت: کسی که همه چیز را جمع میکند، دستور کار میگذارد و پشت درهای بسته گره باز میکند. سال ۱۹۸۹، جورج اچ دبلیو بوش، چنی را به وزارت دفاع برد. سازماندهی ائتلاف، تدارک و اجرای «توفان صحرا» در ۱۹۹۱ ارتش آمریکا را از سایه ویتنام بیرون کشید و الگوی جنگ کوتاه و قاطع با اهداف محدود را جا انداخت. هواداران، «محاسبه سرد و قاطعیت» را نشان امضای او دانستند؛ منتقدان از میل به زور سخت گفتند. پنتاگون برای چنی سکوی تثبیت تصویر جدید بود: معماری که با عدد و نقشه حرف میزند و زمان را علیه رقیب میچیند.
در فاصله میان دو دولت بوشها، به صنعت انرژی رفت و در یک شرکت بزرگ مهندسی و پیمانکاری نفت و گاز در سطح مدیریت عالی کار کرد؛ تجربهای که برای حامیان، «دانش اجرائی» او از اقتصاد و انرژی بود و برای منتقدان، نشانه تعامل نزدیک دولت و صنعت. وقتی جورج دبلیو بوش کارزار ریاستجمهوری را آغاز کرد، از چنی خواست هیئت انتخاب معاون را هدایت کند؛ سرانجام خودش برگزیده شد. بحران پس از انتخابات ۲۰۰۰ و بازشماری فلوریدا، آزمون دیگری برای مدیر پشتپرده بود؛ چنی فرایند انتقال را در سکوت هماهنگ کرد تا دولت تازه با کمترین لغزش آغاز شود. از همان روزهای نخست شوخیها درباره «شماره یک واقعی» در واشنگتن میچرخید. پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، چنی در شکلدادن پاسخ آمریکا نقش محوری داشت: افغانستان، عراق و چارچوب گسترده «جنگ با ترور». او از توسعه اختیارات قوه مجریه، برنامههای مراقبتی و سیاستهای امنیتی دفاع کرد. حامیان گفتند ستون امنیت ملی است؛ منتقدان او را معمار افراط در پنهانکاری و نظارت دانستند. معاونت، از مقام تشریفاتی به اتاق عملیات سیاستگذاری ارتقا پیدا کرد و بسیاری از تصمیمها روی میز او جمع شد.
در پرونده عراق، چنی از سختگیرترین صداها بود؛ از روایت پیوند بغداد با حملات ۲۰۰۱ تا پیشبینی استقبال عراقیها از «آزادکنندگان». گزاره مشهور او «شورش در واپسین نفسها» در ۲۰۰۵ بازتاب پیدا کرد، اما واقعیت میدان بسیاری از آن یقینها را پس زد. چنی بر «درستی جهتگیری راهبردی» پافشاری کرد. برای هواداران، استقامت بود؛ برای منتقدان، هزینه بلندمدت یک خطا. بحث قدیمی امنیت و آزادی و حدود مداخله آمریکا در خارج، با نام او گره خورد. ماههای بعد از حملات ۲۰۰۱ بخشی از وقت چنی در «مکانهای پنهان» گذشت تا زنجیره فرماندهی قطع نشود. در سالهای بعد، وزن سیاسی او زیر فشار احکام دادگاهها، کنگره و واقعیتهای میدانی کمتر شد؛ رئیسجمهور جوان جای پایش را محکم کرد و شوخی «شماره یک واقعی» رنگ باخت. با اینهمه، الگوی معاونتی که او بنا گذاشت، در تیمهای امنیت ملی بعدی هم دیده شد: معاونت بهمثابه مرکز هماهنگی، نه یک دفتر تشریفاتی. حادثه شکار در تگزاس در ۲۰۰۶ -شلیک ناخواسته به هری ویتینگتن، دوست قدیمی- به نقطه عطف تصویری بدل شد. اطلاعرسانی دیرهنگام، دستمایه طنزها و نقد «پنهانکاری» شد و به شکاف اعتماد عمومی افزود. ویتینگتن او را بخشید و در سال ۲۰۲۳ درگذشت، اما آن روز در حافظه جمعی ماند. پس از خروج از قدرت، چنی در جکسونهول ساکن شد. با اوجگیری نقش لیز چنی و تقابل او با دونالد ترامپ، خانواده چنی به یکی از اهداف کلامی محبوب ترامپ بدل شد. لیز به خاطر رأی به استیضاح ترامپ و نقش در تحقیق ششم ژانویه، در انتخابات مقدماتی وایومینگ شکست سختی خورد و پدر آشکارا پشت او ایستاد. در سالهای اخیر، چنی پدر از رأیدادن به رقیب ترامپ گفت؛ شکاف درونحزبی محافظهکاران پررنگتر شد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.