آدمهایی که از نقشه تهران حذف شدند
شیرین احمدنیا، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و حمیدرضا پارسی، استاد شهرسازی دانشگاه تهران، در نشست بررسی مسائل شهر تهران تأکید کردند: تهران فقط یک پایتخت سیاسی نیست؛ شهری است با بافت انسانی متنوع که گروههای اجتماعی مهم آن از سیاستگذاری شهری حذف شدهاند. بازاندیشی اجتماعی و پیوند میان علوم اجتماعی و شهرسازی برای آینده تهران ضروری است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: شیرین احمدنیا، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و حمیدرضا پارسی، استاد شهرسازی دانشگاه تهران، در نشست بررسی مسائل شهر تهران تأکید کردند: تهران فقط یک پایتخت سیاسی نیست؛ شهری است با بافت انسانی متنوع که گروههای اجتماعی مهم آن از سیاستگذاری شهری حذف شدهاند. بازاندیشی اجتماعی و پیوند میان علوم اجتماعی و شهرسازی برای آینده تهران ضروری است.
شیرین احمدنیا، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، در این نشست با یادآوری اینکه تهران صرفا یک پایتخت سیاسی و اقتصادی نیست، بلکه از منظر اجتماعی، نماینده وضعیت فرهنگی و انسانی کل کشور است؛ شهری که ظاهرا توسعه یافته، اما در لایههای درونیاش با چالشهای عمیق اجتماعی و نابرابری گسترده مواجه است، گفت: وقتی از منظر شهری به تهران نگاه میکنیم، باید بپذیریم که شهر فقط مجموعهای از خیابانها و ساختمانها نیست، بلکه شبکهای از روابط انسانی است که بر پایه قدرت، جنسیت، طبقه و سن شکل میگیرد. هدف عدالت شهری این است که همه ساکنان، فارغ از جنسیت، قومیت، مذهب، زبان یا وضعیت اقتصادی و سلامت، بهطور برابر از خدمات شهری بهرهمند شوند؛ بااینحال، واقعیت تهران امروز فاصله زیادی از این آرمان دارد.
احمدنیا با اشاره به گروههای به حاشیه راندهشده تأکید کرد: گروههایی مثل فقرا، سالمندان، کودکان کار، زنان سرپرست خانوار، افراد دارای معلولیت، معتادان، مهاجران خسته و بسیاری دیگر که صدایشان شنیده نمیشود، در سیاستگذاریهای شهری نادیده گرفته شدهاند. این گروهها، بخش مهمی از بافت انسانی شهر را شکل میدهند، اما در سیاستهای شهری سهمی ندارند. واقعیت این است که برای بسیاری از ساکنان، تهران خانهای گرم نیست؛ خیابانی است برای بقا.
این جامعهشناس با اشاره به موقعیت زنان در تهران گفت: زنان بخش بزرگی از جمعیت فعال تهران را تشکیل میدهند، اما تجربه زیستهشان نشان میدهد که در تقاطع جنسیت با طبقه، قومیت، مذهب و سن، محرومیت بیشتری را تحمل میکنند. طراحیهای شهری هنوز بدن و نیازهای زنانه را به رسمیت نمیشناسند. از روشنایی ناکافی تا کمبود سرویسهای ایمن، همه نشان میدهد که در ساختار مدیریت شهری، تجربه زنان کمتر دیده شده و همین امر باعث شده بازتابی از خواستههایشان در سیاستهای شهری نباشد.
او در ادامه به موضوع سالمندان پرداخت و گفت: جمعیت ایران رو به سالمندی است، اما چقدر برای زندگی سالمندان در شهر برنامهریزی کردهایم؟ طراحیهای شهری هنوز متناسب با نیاز سالمندان نیست. نبود امکانات در نزدیکی محل زندگی آنها، باعث انزوا و افسردگیشان میشود. سالمندان و افراد دارای معلولیت وجه اشتراک زیادی در تجربه حذفشدگی دارند.
احمدنیا با انتقاد از ناکارآمدی زیرساختهای شهری برای افراد دارای معلولیت گفت: با وجود قوانین متعدد برای مناسبسازی فضاهای شهری، واقعیت این است که تهران هنوز برای افراد دارای معلولیت شهری بسته است؛ رمپها ناقص هستند، پیادهروها ناهموار است و بسیاری از ساختمانهای عمومی حتی سرویسهای بهداشتی مناسب ندارند. تصور کنید فردی با ویلچر بخواهد به دانشگاه یا ادارهای مراجعه کند؛ یا آسانسور ندارد یا سیستم بهداشتی متناسب نیست. این یعنی حذف ساختاری از شهر.
او با تأکید بر مردانهبودن نگاه مدیریت شهری افزود: اگر صادقانه نگاه کنیم، سه گروه زنان، سالمندان و افراد دارای معلولیت، به همراه سایر گروههای حاشیهنشین مانند کودکان کار، مهاجران و دستفروشان، در نقطه مشترک نادیدهگرفتهشدگی قرار دارند. شهر ما هنوز بر پایه فرهنگی مردانه، طبقهمتوسطی و جوانسالار شکل گرفته و مفهوم حقوق بشر را در سطح شهری درونی نکرده است.
احمدنیا سپس راهکارهایی برای عبور از این وضعیت برشمرد: نخست، باید در سیاستگذاری شهری، نگرش را تغییر دهیم و فضاهای شهری را بازتابدهنده نیاز همه گروههای اجتماعی کنیم. دوم، قوانین مناسبسازی باید اجرا و بر عملکرد شهرداریها نظارت شود. سوم، حضور و مشارکت گروههای به حاشیه راندهشده در تصمیمگیریها باید افزایش یابد؛ از شورای شهر تا مدیریت محلی. همچنین باید فضاهای عمومی چندنسلی ایجاد شود تا تعامل میان گروههای مختلف ممکن شود.
او افزود: سیاستهای شهری باید بر دادههای واقعی مبتنی بر جنس، سن و طبقه اجتماعی استوار باشند. مهمتر از همه، باید گفتمان عمومی درباره گروههای آسیبپذیر تغییر کند؛ از ترحم و نادیدهانگاری به احترام و برابری.
احمدنیا تأکید کرد که اگر بخواهیم تهران شهری زیستپذیر و انسانی باشد، باید آن را از منظر انسان ببینیم، نه از دید ماشین. تهران تنها زمانی به عدالت نزدیک میشود که همه، از زنان و کودکان کار تا سالمندان، مهاجران و افراد دارای معلولیت، سهمی برابر از حق زندگی شهری داشته باشند. آینده تهران با برجهای بلند ساخته نمیشود، بلکه با انسانهایی که دیده و شنیده میشوند، ساخته میشود.
در ادامه این نشست، حمیدرضا پارسی، استاد قدیمی شهرسازی دانشگاه تهران نیز با بیان اینکه شهرسازی متکی بر سه گروه از علوم است، علوم اجتماعی، اقتصاد و روانشناسی و حتی فلسفه و الهیات نیز میتوانند در شکلدهی به شهر انسانی نقش داشته باشند، گفت: شهری که به صدای شاعر خود گوش دهد، شهری است زنده. همانطورکه در پاریس، پس از بحرانهای زیستمحیطی دهه ۱۹۷۰، به پیشنهاد اندیشمندان و معماران، صنایع از شهر خارج شدند تا فضاهای عمومی و باغهای انسانی جای آنها را بگیرد. او افزود: هنرمندان، جامعهشناسان و اندیشمندان باید دوباره به شهر بازگردند؛ چون اگر شهر گوشش را بر صدای شاعر ببندد، از درون خالی میشود.
پارسی با تأکید بر ضرورت نگاه سهبعدی به شهر گفت: ما باید همه پدیدههای شهری را در سه رابطه ببینیم؛ رابطه انسانها با یکدیگر، رابطه انسانها با مکانها و رابطه مکانها با مکانها. اگر یکی از این پایهها بر دیگری برتری پیدا کند، شهر بهجای میز متوازن، به میز لرزانی تبدیل میشود که هیچچیز بر آن پایدار نمیماند. شهرسازی ما متأسفانه تنها بر پایه سوم ایستاده؛ نقشهکشی، بدون روح اجتماعی.
او سپس به مسئله حذف گروههای اجتماعی از فضاهای شهری پرداخت و گفت: ما برای ۱۵ درصد جامعهمان، یعنی افراد دارای معلولیت، هیچ برنامهای نداریم. این گروه از سطح شهر حذف شدهاند. بعد از آن، کودکان حذف شدند. سپس زنان و حتی مردان هم از بخشهایی از شهر بیرون رانده شدند. پیادهروها پر از موتورسیکلت است و فضاهای عمومی سهمی از مردم ندارند.
پارسی افزود: یکییکی گروههای اجتماعی از صحنه شهر دور ریخته شدند. دیوارهای اطراف مجتمعهای مسکونی، حصار پادگانها و نردههای دانشگاهها، شهر را تکهتکه کرده است. تهران امروز، شهری است پر از مرز، نرده و جداافتادگی. او با تحلیل وضعیت امروز تهران گفت: من تهران را شهری تکهتکه که هر بخش آن شبیه جزیرهای جداست، میبینم؛ از میدان انقلاب تا میدان امام حسین، ۲۳ جزیره مسکونی وجود دارد که هیچ ارتباط عضوی با یکدیگر ندارند. میان آنها، شبکهای از فضاهای تجاری گسترده شده که پیوند محلات را از هم گسسته است. پارسی هشدار داد: این جزیرههای شهری، خدمات خود را از دست دادهاند و بعد از مدتی به انبار یا کاربریهای موقت تبدیل میشوند. شهر دیگر شهر نیست؛ مجموعهای از جزایر منزوی است که انزوای روحی و بیعدالتی اجتماعی را بازتولید میکند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.