|

زبان‌های معماری در بستر چندفرهنگ‌گرایی

نگاهی به نمایشگاه «معماری‌های در میان»، در گالری عایشه العبار

آیا معماری صرفا به دیوارها، ستون‌ها و سقف‌هایی که پیرامون ما را شکل می‌دهند محدود می‌شود، یا می‌تواند تبدیل به زبانی شود برای بیان آنچه در حافظه و احساساتمان رسوب کرده است؟ نمایشگاه پیش‌رو از همین پرسش آغاز می‌کند؛ جایی که سه هنرمند، هریک با تجربه‌ای متفاوت از سرزمین و فرهنگ خویش، معماری را نه به‌ عنوان سازه‌ای ایستا، بلکه به‌مثابه راهی برای اندیشیدن به بدن، حافظه و ادراک به کار می‌گیرند.

زبان‌های معماری  در بستر چندفرهنگ‌گرایی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

ندا جبارزاده

 

آیا معماری صرفا به دیوارها، ستون‌ها و سقف‌هایی که پیرامون ما را شکل می‌دهند محدود می‌شود، یا می‌تواند تبدیل به زبانی شود برای بیان آنچه در حافظه و احساساتمان رسوب کرده است؟ نمایشگاه پیش‌رو از همین پرسش آغاز می‌کند؛ جایی که سه هنرمند، هریک با تجربه‌ای متفاوت از سرزمین و فرهنگ خویش، معماری را نه به‌ عنوان سازه‌ای ایستا، بلکه به‌مثابه راهی برای اندیشیدن به بدن، حافظه و ادراک به کار می‌گیرند.

در اینجا معماری به استعاره‌ای بدل می‌شود که میان جهان درونی و بیرونی پل می‌زند و ما را به تجربه‌ای چندلایه در بستر چندفرهنگی امارات دعوت می‌کند. در بدو ورود به گالری عایشه العبار، نمایشگاه «معماری‌های در میان»، چیزی که در نگاه نخست جلب توجه می‌کند نه صرفا آثار سه هنرمند، بلکه نوعی زبان پنهان معماری است که همچون نخ نامرئی همه کارها را به هم گره می‌زند. معماری در اینجا به‌مثابه یک نقشه خاموش عمل می‌کند؛ نقشه‌ای که به‌جای اندازه‌گیری دیوارها و سقف‌ها، مرز میان جهان محسوس و جهان درونی را ترسیم می‌کند. سه هنرمند از سه سرزمین متفاوت، هریک معماری را نه به‌ عنوان حرفه‌ای پیشین، بلکه به‌ عنوان وسیله‌ای برای اندیشیدن با خود به همراه آورده‌اند و این وسیله در مواجهه با هنرهای تجسمی، به‌تدریج از ابزار تبدیل به زبان و از زبان به استعاره‌ای از زیست‌جهان معاصر تبدیل می‌شود. معماری نزد آنان شکلی از تفکر فضایی است؛ تفکری که همواره در رفت‌وآمد میان درون و بیرون، میان حضور و غیاب، میان امر عینی و امر ذهنی شکل می‌گیرد.

در آثار نیفین حمزه، خطوط آسمان و زمین همچون دیواری شفاف عمل می‌کنند که هر لحظه می‌تواند فروبپاشد یا دوباره برپا شود. در آثار عاطفه مجیدی‌نژاد، مواد سبک و ظریف، تجربه‌ای حسی از معماری به دست می‌دهند؛ گویی بناها می‌توانند همچون پارچه‌ای در باد لرزان باشند و در آثار لیلی جمعه، هندسه تکرارشونده به شبکه‌ای بدل می‌شود که هم یادآور نقش‌مایه‌های سنتی است و هم ارجاعی به نظم ریاضی و معاصر دارد. در همه این رویکردها، معماری نه به‌ عنوان سازه، بلکه به ‌عنوان شیوه‌ای برای زیستن و دیدن حضور دارد. اما اگر معماری زبان مشترک باشد، آنچه این زبان را به گوشت و خون بدل می‌کند چیزی نیست جز حافظه فضا. در نگاه این سه هنرمند، فضا هرگز تهی یا خنثی نیست؛ بلکه مانند اسفنجی است که لایه‌های تاریخ، احساسات و خاطرات فردی و جمعی را در خود جذب کرده است.

قدم‌زدن در برابر آثار، همانند عبور از راهروهای ذهن است که در آن صداهای گذشته، عطر مکان‌های ازدست‌رفته و لحظه‌های نامکشوف دوباره فعال می‌شوند. یکی از هنرمندان با بازنمایی آسمان و چشم‌اندازها، ما را به تجربه بی‌زمانی دعوت می‌کند؛ فضایی که در آن حافظه کیهانی جای حافظه فردی را می‌گیرد. دیگری با بافت‌های لطیف و معلق، یادآور خانه‌هایی است که نه صرفا با آجر و سنگ، بلکه با خاطره لمس، با رد دست‌ها و با اشتیاق زیستن ساخته شده‌اند و هنرمند سوم با شبکه‌های هندسی، نوعی حافظه اجتماعی را فرا می‌خواند؛ حافظه‌ای که از خلال تکرار و ریتم، به‌ یادآورنده مناسبات و همزیستی‌های انسانی بدل می‌شود. در این سطح، آثار نه‌فقط شکل‌هایی دیدنی، بلکه به‌منزله فضاهایی حافظه‌مند تجربه می‌شوند؛ فضاهایی که هم نگاه و هم بدن ما را درگیر می‌کنند. بدن و ادراک در این میان واسطه‌ای ضروری‌اند. هیچ فضایی بدون بدن معنا نمی‌یابد و هیچ معماری بدون ادراک انسانی کامل نمی‌شود. تماشاگر در مواجهه با این آثار، ناگزیر بدن خویش را در نسبت با خطوط، وزن‌ها و خلأها بازتعریف می‌کند. در برابر حجم‌های معلق، بدن احساس سبکی می‌کند؛ در برابر هندسه‌های تکرارشونده، چشم و ذهن در ریتمی بی‌پایان به حرکت درمی‌آیند؛ در برابر چشم‌اندازهای باز، سینه انسان برای نفسی عمیق گشوده می‌شود. این همان جایی است که معماری از یک «موضوع» هنری به یک تجربه زیسته بدل می‌شود.

درواقع، آنچه این نمایشگاه را به تجربه‌ای یگانه تبدیل می‌کند، نه‌فقط آثار منفرد هر هنرمند، بلکه گفت‌وگوی میان بدن‌ها، فضاها و حافظه‌هاست. گفت‌وگویی که مرزهای جغرافیایی را درمی‌نوردد. چراکه هر سه هنرمند، با وجود تفاوت در خاستگاه فرهنگی، در یک نقطه مشترک گرد هم آمده‌اند: شهر امارات، جایی که خود به ‌عنوان یک فضای چندفرهنگی تعریف می‌شود. امارات در چند دهه اخیر به محلی برای همزیستی فرهنگی بدل شده است؛ سرزمینی که در آن معماری شهری نیز بیانگر تنوع است: آسمان‌خراش‌های مدرن در کنار خانه‌های سنتی، زبان‌های گوناگون در خیابان‌ها و خاطره مهاجرانی که شهر را شکل داده‌اند. نمایشگاه در چنین بستری معنا می‌یابد. در چند دهه اخیر چندین نظریه‌پرداز به مفهوم چندفرهنگ‌گرایی پرداخته‌اند که از جمله آنها می‌توان به برایان فِی (Brian Fay) اشاره کرد. آنچه چندفرهنگ‌گرایی را به این نمایشگاه مرتبط می‌کند، جایی است که فرهنگ نه یک جوهر ثابت، بلکه فرایندی سیال و گفت‌وگویی بی‌انقطاع میان صداها، خاطره‌ها و تاریخ‌هاست. همین چشم‌انداز نظری است که اجازه می‌دهد آثار سه هنرمند، هر‌یک ریشه‌دار در زمینه‌ای متفاوت، در کنار هم نشسته و در فضایی مشترک به سخن درآیند. بدین ترتیب، نمایشگاه نه‌فقط مکانی برای دیدن سه مسیر هنری، بلکه بستری برای اندیشیدن به ماهیت فرهنگ در عصر حاضر است. آیا فرهنگ چیزی است که در مرزهای ملی بسته می‌شود، یا شبکه‌ای است از فضاها و حافظه‌ها که با بدن‌های مهاجر و تجربه‌های بینافرهنگی پیوند می‌خورند؟

این پرسشی است که نمایشگاه در دل تماشاگر می‌کارد. همچنین، مفهوم «میان‌بودگی» یا همان فضای در میان در تمام آثار جریان دارد. هیچ‌یک از هنرمندان در پی تثبیت مرزی قطعی میان درون و بیرون، میان ماده و روح، یا میان سنت و مدرنیته نیستند؛ بلکه همه در این مکان بارور حرکت می‌کنند: جایی که خطوط معماری به آسمان گره می‌خورند، جایی که ماده معماری به نرمی پارچه بدل می‌شود، جایی که هندسه به موسیقی بصری و اجتماعی بدل می‌شود. «در میان‌» همان نقطه‌ای است که معماری به حافظه و حافظه به بدن پیوند می‌خورد. این تجربه چندلایه نشان می‌دهد که معماری نه‌تنها شکل‌دادن به فضاست، بلکه تبدیل فضا به تجربه‌ای زیسته و حافظه‌مند است و شاید همین باشد رمز گردآمدن سه صدای زنانه از سه اقلیم متفاوت در یک شهر چندفرهنگی: صدایی که به‌جای سخن‌گفتن از جدایی‌ها، از امکان‌های در میان‌ سخن می‌گوید. در پایان می‌توان گفت نمایشگاه، مخاطب را از موقعیت صرفِ ناظر بیرون می‌آورد و او را درگیر رابطه‌ای زنده میان معماری، حافظه و ادراک می‌کند. در این باره، هیچ مرزی قطعی نیست؛ همه‌چیز در حال گذر، ترکیب و بازتعریف است. معماری زبان مشترک است، حافظه بستر تجربه است، بدن و ادراک پل میان این دو هستند و چندفرهنگی‌بودن شهر میزبان، افقی تازه برای خوانش این آثار فراهم می‌آورد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.