|

ابعاد تازه «نگاه به شرق» و بازتعریف سیاست خارجی ایران پس از بازگشت قطع‌نامه‌ها

معمای شرق

بازگشت قطع‌نامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران با فعال‌سازی مکانیسم ماشه، نقطه عطفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود؛ رویدادی که بسیاری آن را ورود کشور به مرحله‌ای تازه از «انزوا یا بازتعریف روابط بین‌المللی» می‌دانند.

معمای شرق

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

‌مالک مصدق: بازگشت قطع‌نامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران با فعال‌سازی مکانیسم ماشه، نقطه عطفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود؛ رویدادی که بسیاری آن را ورود کشور به مرحله‌ای تازه از «انزوا یا بازتعریف روابط بین‌المللی» می‌دانند. در‌حالی‌که چهره‌هایی همچون محسن زنگنه، نماینده مجلس نوشتند: «۲۸ سپتامبر (ششم مهر) به روز ملی قطع کامل امید از آمریکا و غرب تبدیل و سرآغاز تحول اقتصادی با تکیه بر ظرفیت‌های درونی و تعمیق پیوندهای اقتصادی با کشورهای شرق، همسایه و دوست خواهد شد». پرسش اساسی این است که آیا در شرایط بازگشت تحریم‌های چندجانبه، شرق واقعا تمایل و ظرفیت لازم برای همکاری گسترده با ایران را دارد یا خیر؟

در سطح نظری، «نگاه به شرق» سال‌هاست یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی ایران تلقی می‌شود؛ از مشارکت در سازمان همکاری شانگهای گرفته تا قرارداد ۲۵ساله با چین و گسترش مناسبات با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی، بریکس، شانگهای و... . با این وجود تجربه نشان داده است که قدرت‌های شرقی نیز در روابط خود با ایران بیش از آنکه انگیزه‌های سیاسی یا ایدئولوژیک داشته باشند، منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی را در اولویت قرار می‌دهند. در نتیجه، هرگاه همکاری با ایران هزینه‌ای بین‌المللی به همراه داشته باشد، مانند بازگشت تحریم‌های شورای امنیت، سطح تعامل آنان به‌شدت کاهش یافته است.

چین، به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران، در سال‌های گذشته با وجود شعارهای همکاری بلندمدت، در عمل خرید نفت از ایران را محدود کرد و بسیاری از پروژه‌های سرمایه‌گذاری را به حالت تعلیق درآورد. روسیه نیز بیشتر در پی بهره‌برداری از موقعیت ایران در معادلات منطقه‌ای و انرژی بوده تا تشکیل یک محور اقتصادی پایدار. حتی کشورهای همسایه مانند هند، ترکیه یا کشورهای حوزه خلیج فارس نیز در چارچوب منافع خود عمل می‌کنند و تمایلی به تقابل با نظام تحریم‌های بین‌المللی ندارند. در نتیجه، اگرچه از منظر گفتمانی، «تکیه بر شرق و ظرفیت‌های درونی» می‌تواند در کوتاه‌مدت به‌عنوان شعار مقاومت مطرح شود، اما در عمل، بدون رفع موانع حقوقی و مالی ناشی از تحریم‌های شورای امنیت، جذب سرمایه، فناوری و همکاری واقعی از شرق دشوار خواهد بود. آنچه می‌تواند ایران را برای شرق جذاب کند، نه صرفا مخالفت با غرب، بلکه ایجاد محیطی باثبات، پیش‌بینی‌پذیر و قانون‌مند برای تجارت و سرمایه‌گذاری است. در غیر این صورت، سیاست «نگاه به شرق» نیز مانند بسیاری از شعارهای مشابه، در حد یک گفتمان سیاسی باقی خواهد ماند و فرصت تبدیل تحریم‌ها به «تحول اقتصادی» تحقق نخواهد یافت.

 آغاز اجرای معاهده ۲۰ساله ایران و روسیه بعد از بازگشت تحریم‌ها

معاهده مشارکت جامع راهبردی میان ایران و روسیه، پنجشنبه گذشته و پس از حدود 10 ماه از امضای آن در مسکو، با تأیید ولادیمیر پوتین و مسعود پزشکیان وارد مرحله اجرائی شد. این توافق ۲۰ساله یکی از گسترده‌ترین اسناد همکاری میان دو کشور به شمار می‌رود و افق تازه‌ای را در روابط تهران و مسکو در حوزه‌های امنیتی، اقتصادی، انرژی، علمی و فرهنگی می‌گشاید. نکته اینجاست که آغاز عملیاتی این پیمان بعد از اعمال دوباره تحریم‌های شورای امنیت است.

وزارت امور خارجه دو کشور در بیانیه‌های جداگانه اجرای این معاهده را «نقطه عطفی در تاریخ روابط دوجانبه» دانستند و آن را بازتاب‌دهنده اراده رهبران برای تعمیق مناسبات بر پایه احترام متقابل و منافع مشترک معرفی کردند. همچنین در این بیانیه‌ها تأکید شده است که اجرای توافق، همکاری‌های ایران و روسیه را در چارچوب نظام چندقطبی جهانی و نهادهایی مانند سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس تقویت خواهد کرد.

طبق گزارش‌ها، این معاهده در مقطعی حساس به اجرا درآمده است؛ زمانی که هر دو کشور با فشارهای فزاینده از سوی ایالات متحده و متحدانش روبه‌رو هستند؛ روسیه به دلیل ادامه جنگ در اوکراین و ایران در پی بازگشت تحریم‌های سازمان ملل و تشدید تحریم‌های غربی. لذا از این منظر، اجرای توافق می‌تواند پاسخ سیاسی و اقتصادی مشترک در برابر فشارهای غرب تلقی شود.

معاهده از یک مقدمه و ۴۷ ماده تشکیل شده و تقریبا همه ابعاد همکاری دوجانبه را دربر می‌گیرد. در بخش سیاسی و امنیتی، دو طرف بر احترام به حاکمیت ملی، عدم مداخله در امور داخلی و همکاری برای حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ای تأکید دارند. همچنین مقرر شده است خاک هیچ‌یک از دو کشور برای اقدام علیه دیگری مورد استفاده قرار نگیرد. در حوزه نظامی و امنیتی، توافق بر تبادل اطلاعات، آموزش‌ها، رزمایش‌های مشترک و همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم، جرائم سازمان‌یافته و تهدیدات امنیتی مشترک متمرکز است.

در بخش اقتصادی، معاهده به گسترش مبادلات تجاری، تسهیل سرمایه‌گذاری و ایجاد سازوکارهای مالی مبتنی بر ارزهای ملی برای کاهش اثر تحریم‌ها اختصاص دارد. همچنین دو کشور اجرای پروژه‌های مشترک در حوزه انرژی شامل نفت، گاز و انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز و توسعه همکاری در بخش‌های زیرساخت و فناوری‌های نو را در دستور کار قرار داده‌اند.

جنبه فرهنگی و اجتماعی توافق نیز شایان توجه است؛ ازجمله تبادل هیئت‌های دانشگاهی و دانشجویی، همکاری‌های علمی و آموزشی، پروژه‌های مشترک در زمینه بهداشت، محیط زیست، ورزش و هنر. در مجموع، این معاهده ۲۰ساله با هدف تثبیت یک شراکت راهبردی بلندمدت، نماد چرخش عملی تهران و مسکو به سوی همکاری عمیق‌تر در چارچوب نظم چندقطبی جهانی تلقی می‌شود. اجرائی‌شدن معاهده راهبردی ایران و روسیه این پرسش را به‌طور جدی مطرح می‌کند که آیا شرق، به‌ویژه مسکو و پکن، این ‌بار حاضر است برای تداوم همکاری با تهران «هزینه واقعی» بپردازد یا خیر؟ تجربه سال‌های گذشته نشان داده است کشورهای شرقی، هرچند از نظر سیاسی از ایران حمایت لفظی کرده‌اند، در عمل معمولا منافع اقتصادی و ملاحظات بین‌المللی خود را بر روابط با تهران ترجیح داده‌اند. اکنون با بازگشت تحریم‌های شورای امنیت و فشارهای مضاعف غرب، ایران بیش از هر زمان دیگری به حمایت عملی شرکای شرقی نیاز دارد. اگر روسیه و چین واقعا در پی تقویت نظم چندقطبی و کاهش سلطه مالی غرب باشند، باید با اقدامات ملموس مانند سرمایه‌گذاری، خرید نفت و همکاری فناوری این اراده را نشان دهند. در غیر این صورت، این معاهده نیز صرفا به بیانیه‌ای سیاسی بدل می‌شود که بیش از آنکه نشانه تغییر راهبرد شرق باشد، تکرار همان ملاحظات محتاطانه و محدود گذشته است.

 نعمت‌الله ایزدی: روسیه و چین حاضر به تغییر نظم در راستای منافع ایران نیستند

برای واکاوی هر‌چه بیشتر و دقیق‌تر آنچه عنوان شد، نعمت‌الله ایزدی، در گفت‌وگوی خود با «شرق»، ذیل قرائتی واقع‌گرایانه، آثار مخرب بازگشت دوباره قطع‌نامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت به واسطه «مکانیسم ماشه» بر معادلات سیاست خارجی ایران را جدی می‌داند و اذعان دارد که «فعال‌شدن رسمی این مکانیسم به معنی بازگشت قطع‌نامه‌ها و تحریم‌هایی است که همه اعضای سازمان ملل موظف به تبعیت و اجرای مفاد آن هستند». به گفته آخرین سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی، «هرچند تلاش‌هایی برای تصویب قطع‌نامه‌ای جهت جلوگیری از بازگشت ماشه صورت گرفت، اما نتیجه‌ای که مانع فعال‌شدن رسمی می‌شد حاصل نشد؛ بنابراین وضعیت حقوقی و سیاسی ما با آغاز مجدد آثار قطع‌نامه‌ها وارد مرحله بغرنج‌تری شده است». مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی، «این تحول را نقطه عطفی می‌داند که نمی‌توان آن را به سادگی نادیده گرفت و باید پیامدهایش را در دیپلماسی سنجید».

با چنین برداشتی، وی در ادامه تحلیل می‌کند: «روسیه و چین به‌ علت جایگاه پرستیژی خود در سازمان ملل و شورای امنیت و همچنین منافع ملی‌شان، علاقه‌ای ندارند سازوکار کلی نظام بین‌الملل را به‌کلی زیر سؤال ببرند؛ به‌خصوص وقتی خود در موقعیت‌هایی مانند اوکراین (برای روسیه) یا تایوان (برای چین) مشکلات جدی‌تری دارند». به گفته ایزدی، «فاصله حجم روابط تجاری چین و آمریکا با روابط چین و ایران، یکی از مؤلفه‌های تعیین‌کننده در محاسبات پکن است؛ بنابراین علی‌رغم اظهارنظرهای رسمی یا شعاری که چینی‌ها یا روس‌ها مدعی هستند فعال‌سازی ماشه غیرقانونی است و تبعیتی از قطع‌نامه‌ها ندارند، در عمل احتمالا تلاش آشکاری برای تخریب ساختار سیاسی بین‌الملل نخواهند کرد». تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل، به پیچیدگی فرایند رأی‌گیری و نقش بازیگری اعضای دائم شورای امنیت اشاره می‌کند و می‌گوید: «بازی سیاسی در این نهاد فراتر از یک جمله یا یک رأی است». او یادآور می‌شود:‌ «روسیه و چین گاه به‌ شکل نمادین با اقدامات یا اظهارنظرهایی مخالفت نشان می‌دهند، اما زمانی که پای منافع و محاسبات عملی ملی به میان می‌آید، مقاومتی که ساختار سازمان ملل را آسیب‌پذیر کند، نخواهند پذیرفت». برداشت او این است که «ساده‌انگاری در تفسیر مواضع این کشورها می‌تواند خطرناک باشد؛ شعارها را نباید با عمل یکی دانست».

سفیر اسبق کشورمان درباره نقش چین توضیح می‌دهد: «پکن به‌ دلیل روابط اقتصادی عمیق خود با آمریکا، اروپا و کل غرب و نیز فشارهایی که هم‌اکنون در معادلات بین‌المللی احساس می‌کند، علاقه‌مند به بازکردن جبهه‌ای جدید علیه نظم بین‌المللی نخواهد بود؛ به‌ویژه که خود با مسائلی مثل تایوان روبه‌رو است». از این‌رو، او نتیجه می‌گیرد: «اتکای صرف به شرق به‌خصوص در صورت رفتار خصمانه یا یک‌جانبه‌نگرانه ایران نمی‌تواند راهبرد پایداری برای کشور باشد». آخرین سفیر جمهوری اسلامی ایران در اتحاد جماهیر شوروی، درباره تخریب کانال دیپلماسی توسط اروپا و ضرورت حفظ کانال‌های دیپلماتیک هشدار می‌دهد که «حذف اروپا از معادلات سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای، راه‌حل مناسبی نیست و بهتر است از همین امروز برای ترمیم روابط با دست‌کم کشورهای اروپایی اقدام شود». ایشان تأکید می‌کند:‌ «اصرار بر قطع رابطه یا بیرون‌گذاشتن بازیگران اروپایی، ایران را به بن‌بستی می‌کشاند که نه در جهت منافع ملی است و نه باعث کاهش فشارها می‌شود؛ بلکه باید مذاکره و همکاری با آژانس و طرف‌های اروپایی را به‌عنوان یک گزینه فعال نگه داشت». ‌اولین سفیر کشورمان در فدراسیون روسیه، نسبت به آثار جنگ‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای هشدار می‌دهد و به‌صورت مشخص به وضعیت غزه و مواضع دولت فعلی اسرائیل اشاره می‌کند و یادآور می‌شود: «دولت‌هایی که مسیرشان را جنگ انتخاب کرده‌اند، برایشان ملاحظات انسانی و هزینه‌ها در اولویت قرار نمی‌گیرد». بنابراین او هشدار می‌دهد که «جنگ برای همه طرف‌ها ضرر دارد؛ به‌خصوص در شرایط شکننده این روزها که کشور ‌تاب جنگ دیگری را ندارد، عقلانیت سیاسی الزام می‌کند ایران از تشدید بیشتر تنش‌ها دوری کرده و از فرصت‌های دیپلماسی برای کاستن از فشارها استفاده کند تا فضای بین‌المللی برای تعاملات اقتصادی و سیاسی بازتر شود».

تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل، در بررسی مسئله ریاست دوره‌ای روسیه در شورای امنیت طی ماه جاری میلادی (اکتبر) که با پایان عمر برجام و قطع‌نامه ۲۲۳۱ مصادف شده و انتظارات نسبت به مسکو، یادآور می‌شود:‌‌ «ریاست شورای امنیت ابزار بی‌قید‌و‌شرطی برای انجام هر اقدام خاصی نیست و نباید بر‌اساس آن انتظار داشت‌ اعضای دائم بتوانند به‌تنهایی سازوکارها را تغییر دهند». ایزدی به تجربه گذشته و اقدامات اخیر اشاره می‌کند و نتیجه می‌گیرد:‌ «خودِ تلاش‌های روسیه و چین برای ارائه قطع‌نامه‌هایی در جهت جلوگیری از بازگشت ماشه نشان می‌دهد که آنها اذعان داشته‌اند فعال‌شدن مکانیسم می‌تواند به بازگشت تحریم‌ها بینجامد؛ یعنی هم در شعار و هم در عمل محاسباتی دقیق در جریان بوده است که حتی ریاست روسیه در ماه اکتبر بر شورای امنیت هم نمی‌تواند معادلات را به شکل چشمگیری تغییر دهد».

مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی، در جمع‌بندی راهبردی، پیشنهاد می‌دهد:‌ «ایران باید هم‌زمان در دو محور حرکت کند؛ از یک‌ طرف ترمیم روابط با اروپا و بازکردن مسیر مذاکره را دنبال کند و از طرف دیگر تعادلی در روابط با شرق برقرار کند تا وابستگی ناموزون به یک سو ایجاد نشود». او بار دیگر تأکید می‌کند که «ایران چندین بار اعلام کرده به دنبال سلاح هسته‌ای نیست و این موضع می‌تواند نقطه شروعی برای کاهش تنش‌ها باشد؛ اما این مسیر نیازمند شجاعت سیاسی و انعطاف‌پذیری در دیپلماسی است». آخرین سفیر جمهوری اسلامی ایران در اتحاد جماهیر شوروی، در بخش پایانی گپ‌و‌گفت خود این نکته را متذکر می‌شود که «واقع‌بینی و آماده‌سازی برای سناریوهای مختلف ضروری است؛ چون سیاست خارجی‌ای که تنها بر شعار و امید بنا شده باشد، کشور را در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار می‌دهد». به نظر او، «بهترین رویکرد در شرایط کنونی، ترکیب دیپلماسی فعال، ترمیم کانال‌ها با اروپا و مدیریت هوشمندانه روابط با شرق است تا ایران بتواند از کنار چالش‌های جدید عبور کند بدون اینکه معادلات بین‌المللی را بیشتر به ضرر خود رقم بزند».

 سیدعلی سقائیان: بازگشت دوباره تحریم‌ها را نباید تولد سیاست نگاه به شرق دانست

سیدعلی سقائیان دیگر کارشناسی بود که در گفت‌وگو با «شرق»، خط تحلیلی خلاف نعمت‌الله ایزدی داشت و تأکید کرد‌:‌ «تحریم‌ها برای ایران پدیده‌ای تازه نیستند و از زمان کارتر و بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا در تهران تا امروز، کشور ما تقریبا همواره درگیر نوعی از محدودیت‌ها و تحریم‌ها بوده است». البته به باور سفیر اسبق ایران در برزیل، «بازگشت دوباره تحریم‌ها را نباید تولد سیاست نگاه به شرق دانست، بلکه باید آن را در امتداد روندی تاریخی دید که از گذشته با ما بوده و با تغییر تاکتیک، می‌توان آن را مدیریت کرد». 

این دیپلمات که پیش‌تر سمت سفیر ایران در ارمنستان را هم بر عهده داشته، تصریح می‌کند: «از منظر تاریخی، جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب با نوعی فشار مستمر سیاسی و اقتصادی مواجه بوده است. از تحریم‌های تسلیحاتیِ زمان جنگ تا محدودیت‌های بانکی و نفتی پیش و پس از برجام، کشور همواره زیر ذره‌بین بوده است». در نتیجه او یادآور می‌شود: «حتی در دوران دولت اوباما که فضای برجام ایجاد شد، تحریم‌های بانکی و پولی برداشته نشد و در دولت اول ترامپ و خروج او از برجام، اروپایی‌ها هم در عمل به وعده‌های اقتصادی خود پایبند نبودند و نمونه بارز آن ناکامی کامل سازوکار اینستکس بود». و به تعبیر سقائیان: «حتی یک سنت هم گردش مالی برای ایران نداشت».

سفیر سابق ایران در تانزانیا و آکرودیته در مالاوی، در ادامه تحلیل خود بر این باور است: «تحریم‌ها در واقع پوسته‌ای سیاسی‌اند که با هر تغییر در مناسبات بین‌المللی، رنگ تازه‌ای به خود می‌گیرند». بنابراین به گفته او: «تحریم‌ها از ابتدا ابزار فشار بوده‌اند، نه هدف. حالا اگر اسمش مکانیسم ماشه باشد یا قطع‌نامه، ماهیت همان است؛ تلاش برای محدودکردن قدرت تصمیم‌گیری ایران». با این حال، سقائیان باور دارد: «در برابر چنین سیاستی باید با تعادل و عقلانیت رفتار کرد، نه واکنش احساسی». او معتقد است: «روابط ایران با روسیه و چین باید واقع‌بینانه و بر پایه منافع متقابل تنظیم شود، چراکه این کشورها نیز در محاسبات اقتصادی و سیاسی خود تابع فشارها و منافع بزرگ‌ترند».

سیدعلی سقائیان با اشاره به «ضرورت تنوع‌بخشی در سیاست خارجی، بر استفاده هوشمندانه از ظرفیت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تأکید می‌کند». او حضور فعال ایران در پیمان‌هایی مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اکو، آسه‌آن، سازمان همکاری شانگهای و بریکس را فرصتی ارزشمند برای گسترش همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی می‌داند. به باور مفسر حوزه سیاست خارجی: «این پیمان‌ها به ایران امکان می‌دهند که ضمن کاهش وابستگی به بازارهای محدود و سنتی، به شبکه‌ای چندقطبی از روابط بین‌المللی دست یابد». این کارشناس همچنین «اهمیت تعامل با کشورهای آمریکای لاتین و آفریقای جنوبی» را هم پیش می‌کشد و «این حوزه‌ها را میدان‌هایی مناسب برای ایجاد توازن در مناسبات جهانی ایران معرفی می‌کند».

این دیپلمات پیشین کشور در ادامه به پیمان راهبردی ۲۵‌‌ساله با چین و تفاهم‌نامه بلندمدت ۲۰‌ساله با روسیه اشاره می‌کند و آنها را گام‌های مهمی در مسیر «تحکیم روابط شرق‌محور، اما متعادل» می‌داند. او یادآور می‌شود: «طی روزهای اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به‌طور رسمی از آغاز عملیاتی‌شدن این توافقات با ایران خبر داده است؛ موضوعی که می‌تواند زمینه‌ساز گسترش همکاری‌های اقتصادی، انرژی، ترانزیت و فناوری میان تهران، مسکو و پکن شود» و به تعبیر سقائیان، «ظرفیت‌های نوینی را در اختیار ایران برای حضور مؤثرتر در عرصه بین‌الملل قرار دهد».

سرکنسول پیشین ایران در کراچی پاکستان در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود، به جنبه‌های روانی و رسانه‌ای تحریم‌ها اشاره می‌کند و به «شرق» می‌گوید: «بخش بزرگی از تأثیر این اقدامات نه در حوزه واقعی اقتصاد، بلکه در جنگ روانی و شناختی علیه افکار عمومی ایران شکل می‌گیرد». سقائیان اذعان دارد: «غرب، به‌ویژه آمریکا و رسانه‌های وابسته به آن، در جنگ شناختی و روایت‌سازی از واقعیت‌ها بسیار حرفه‌ای‌تر عمل کرده‌اند». با چنین برداشتی، مفسر حوزه سیاست خارجی تصریح می‌کند: «بسیاری از خبرهایی که این روزها پیرامون تأثیرات فاجعه‌بار ماشه بر اقتصاد و بیم فروپاشی اقتصاد منتشر می‌شود، عملا فاقد پشتوانه واقعی است، ولی در جامعه اثر می‌گذارد». به اعتراف سقائیان: «متأسفانه ما در تولید محتوای رسانه‌ای هنوز حرفه‌ای عمل نکرده‌ایم و همین باعث می‌شود اخبار جعلی یا اغراق‌آمیز فضا را در دست بگیرد». او در ادامه می‌افزاید: «بزرگ‌نمایی قدرت یا تهدید ایران از سوی رسانه‌های غربی، هدفی دوگانه دارد؛ از یک سو، ترس و مشروعیت برای سیاست‌های ضد ایرانی ایجاد می‌کند و از سوی دیگر، ذهن افکار عمومی داخل ایران را به بی‌ثباتی و ترس از آینده سوق می‌دهد». به گمان او: «رسانه‌های داخلی باید با شفافیت، سرعت و واقع‌گرایی بیشتری اطلاع‌رسانی کنند تا در برابر این جنگ شناختی بتوانند مؤثرتر عمل کنند».

سیدعلی سقائیان که سابقه کارداری ایران در آرژانتین و نیجریه را نیز در کارنامه دارد، در بخش دیگری از گفته خود به مسئله تصویب لوایح مربوط به FATF و به‌ویژه CFT اشاره می‌کند و موضع را این‌گونه کالبد شکافی می‌کند: «اگرچه این موضوع نباید به تحریم‌ها گره زده شود، اما تصویب این لایحه در شرایط بعد از بازگشت تحریم‌ها به معنای آن است که تهران درصدد است هزینه همراهی با دیگر هم‌پیمانان خود را در حوزه پولی و بانکی و سایر محدودیت‌ها کاهش دهد». از نظر او، «پیوستن یا نپیوستن به این سازوکارها بیش از آنکه سیاسی باشد، جنبه فنی و اقتصادی دارد و باید با هدف کاهش هزینه‌های مبادلات مالی بررسی شود». این تحلیلگر یادآور می‌شود: «دولت ایران پیش‌تر شفافیت در نظام بانکی را اعلام کرده بود و حتی دسترسی‌هایی نیز در اختیار نهادهای بین‌المللی قرار داده شده بود، اما فشار سیاسی آمریکا مانع از بهره‌برداری اقتصادی از آن شد».

مدیر کل پیشین امور تشریفات وزارت امور خارجه در تحلیل روندهای جهانی می‌گوید: «فضای بین‌المللی دیگر یکدست نیست، چراکه پس از جنگ اوکراین و تشدید رقابت میان آمریکا و چین، نظم جهانی دچار شکاف‌های عمیقی شده است؛ بنابراین نمی‌توان انتظار داشت کشورها به‌ طور کامل از قطع‌نامه‌ها تبعیت کنند. این وضعیت برای ایران هم فرصت است و هم تهدید؛ فرصت از آن رو که چندقطبی‌شدن دنیا می‌تواند امکان مانور بیشتری به ایران بدهد و تهدید از آن حیث که محاسبه اشتباه یا اتکای بیش از حد به یک جبهه می‌تواند خسارت‌آفرین باشد».

سفیر پیشین ایران در ارمنستان همچنین بر اهمیت حقوقی ماجرا تأکید می‌کند و می‌گوید: «بسیاری از حقوق‌دانان مستقل بین‌المللی، بازگشت مکانیسم ماشه را غیرقانونی می‌دانند». بنابراین از دیدگاه او: «اقداماتی که اتحادیه اروپا در پی آن انجام داده، می‌تواند با چالش‌های حقوقی جدی مواجه شود و حتی مراجعه ایران به دیوان لاهه، از نظر حقوق بین‌الملل کاملا قابل دفاع است». سقائیان این را هم تصریح می‌کند: «باید در کنار مواضع سیاسی، از مسیرهای حقوقی و دیپلماتیک نیز برای دفاع از منافع ملی استفاده کرد؛ چراکه دنیا امروز، دنیای گفت‌وگو و مستندات است نه شعار». سفیر سابق ایران در برزیل، در بخش دیگری از گفت‌وگو با اشاره به اینکه سیاست خارجی ایران باید واقع‌گرا، چندوجهی و به دور از افراط در شرق یا غرب‌گرایی باشد، خاطرنشان می‌کند: «دیپلماسی یعنی هنر حفظ منافع ملی در میان تضاد منافع دیگران. ما اگر بتوانیم از ظرفیت‌های موجود در شرق و غرب توأمان بهره ببریم، تحریم‌ها نمی‌تواند ما را زمین‌گیر کند. اما اگر خودمان دایره تعامل را تنگ کنیم، فرصت‌ها هم از بین می‌روند».

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.