|

عدالت در آموزش چیست و چگونه می‌توان به آن دست یافت؟

با روی کار آمدن مسعود پزشکیان و انگیزه شخصی او برای طرح موضوع عدالت آموزشی در کشور، آموزش ‌و‌ پرورش، به عنوان نهاد اجرائی این گفتمان، نشست‌هایی هفته‌ای و گاه چند هفته یک بار برگزار می‌کند که در برخی از آنها رئیس دولت نیز شرکت کرده و گویا از نزدیک نتیجه این نشست‌ها را پیگیری و بررسی می‌کند.

عدالت در آموزش چیست و چگونه می‌توان به آن دست یافت؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

برگردان: محمدرضا نیک‌نژاد -کارشناس آموزشی:  توضیح مترجم: با روی کار آمدن مسعود پزشکیان و انگیزه شخصی او برای طرح موضوع عدالت آموزشی در کشور، آموزش ‌و‌ پرورش، به عنوان نهاد اجرائی این گفتمان، نشست‌هایی هفته‌ای و گاه چند هفته یک بار برگزار می‌کند که در برخی از آنها رئیس دولت نیز شرکت کرده و گویا از نزدیک نتیجه این نشست‌ها را پیگیری و بررسی می‌کند. اینکه عدالت آموزشی چیست و چرا در جهان امروز با حساسیت بالایی پیگیری می‌شود و پیامدهای بود و نبودش چیست و... پرسش‌هایی است که ضرورت پرداختن ریشه‌ای‌تر به موضوع را نمایان می‌کند. از این رو شاید این یادداشت بتواند پرتوی هرچند کم‌فروغ به موضوع بسیار گسترده عدالت آموزشی بیندازد و جنبه‌هایی از آن را نمایان کند. نویسنده این یادداشت «پاسی سالبرگ»، اندیشمندی آموزشی از فنلاند است که سال‌ها بر آموزش، گرفتاری‌های آن و راه‌های برون‌رفت از آنها تمرکز کرده و پس از آموزش و پژوهش در دانشگاه‌های آمریکا اکنون یکی از دست‌اندرکاران اجرائی-پژوهشی در گستره آموزش استرالیاست. او اندیشمندی سرشناس در حوزه آموزش است و کتاب‌ها و نوشتارها و دیدگاه‌هایش در جهان مورد توجه قرار می‌گیرد. این یادداشت از سالبرگ را که برگرفته از تارنمای اوست، با هم می‌خوانیم.

عدالت آموزشی چیست؟

عدالت آموزشی به این معناست که کودکان از گروه‌های اجتماعی گوناگون به سطح و دامنه یکسانی از برون‌دادهای یادگیری دست می‌یابند و هر کودک به بالاتر از کف استانداردهای آموزشی دست می‌یابد. این هنگامی رخ می‌دهد که ثروت، درآمد، قدرت یا دارایی خانواده دانش‌آموزان بر پیامدهای آموزشی آنها تأثیر نمی‌گذارد. گونسکی در سال 2011 گفت: «آن بخش از استعدادها و توانایی‌های دانش‌آموزان، که زمینه کامیابی آنها در مدرسه را فراهم می‌کند، میان کودکانی که از جایگاه اجتماعی-اقتصادی، پیش‌زمینه‌های قومی یا زبانی یا براساس محل زندگی و جایی که مدرسه می‌روند، توزیع نمی‌شود». آموزش عادلانه همچنین نیازمند آن است که همه دانش‌آموزان به سطحی از آموزش دست یابند که آنها را توانا می‌سازد که استعدادهای خود را کشف کنند و شهروندانی کنشگر و آگاه باشند. یک ساختار آموزشی عادلانه‌تر نه‌تنها به سود نابرخوردارترین کودکان و خانواده‌های آنهاست، بلکه همه جامعه‌ها را بهتر می‌کند. هرجا که عدالت آموزشی بهبود یافته، پژوهش‌ها به‌روشنی مزایای اجتماعی و اقتصادی فراوانی را برای افراد، جامعه و اقتصاد نشان داده است. ازاین‌روست که در سرتاسر جهان، افزایش عدالت آموزشی هدف نخست سیاست‌های ملی برای بهبود آموزش است. شوربختانه، مفهوم عدالت آموزشی تا همین تازگی‌ها در سیاست‌ها و بهسازی‌های آموزش ‌و ‌پرورش به‌خوبی تعریف نشده ‌است. جای شگفتی نیست که اگر هیچ پیشرفتی در رسیدگی به بی‌عدالتی‌های گسترده در ساختارهای آموزشی مدرسه‌های استرالیا به دست نیامده ‌است، ازآن‌روست که عدالت به‌درستی درک نشده‌ است.

این درست است که آموزش مدرسه‌ای می‌تواند یک کار بسیار عادلانه‌تر در جهان ناعادلانه باشد اما امروزه بسیاری از ساختارهای آموزش برای انجام این کار درست طراحی نشده‌اند. در مقایسه با دیگر کشورهای ثروتمند، استرالیا آموزش بسیار خوبی را برای خیلی‌ها ارائه می‌دهد، اما نه برای همه. برپایه داده‌های مقایسه‌ای جهانی، آموزش مدرسه‌ای ما از نظر اجتماعی یکی از جداشده‌ترین و ناعادلانه‌ترین‌هاست که در آن شمار فراوانی از کودکان را پشت سر جا می‌گذارد. این بدان معناست که درحالی‌که در مدرسه‌های سراسر کشور دانش‌آموزان بسیاری خوبی وجود دارد، ما در بسیاری از مدرسه‌های دولتی حجم بالایی از آسیب‌های اجتماعی-آموزشی داریم. حتی نگران‌کننده‌تر اینکه با ادامه این تراکم بالای آسیب‌ها، مدرسه‌های بیشتری با این گرفتاری دست‌و‌پنجه نرم خواهند کرد و نتایج یادگیری دانش‌آموزان در این مدرسه‌ها رو به کاهش خواهد بود. انجام این وعده [که در سندهای بالادستی نیز آمده] نیازمند آن است که همه دانش‌آموزان به افرادی با اعتمادبه‌نفس و خلاق، یادگیرندگان همیشگی (مادام‌العمر) موفق، فعال و آگاه بدل شوند. همچنان که ما برای یافتن راه‌های بهتر برای عدالت آموزشی بیشتر پیش می‌رویم، باید کارهای گوناگونی را به اندازه‌ کافی متفاوت انجام دهیم تا مسیر کنونی را دگرگون کنیم. در این جا سه مورد از راه‌های متفاوت را در نظر بگیرید.

عملی‌کردن عدالت در آموزش

نمونه‌های جهانی نشان می‌دهد که عدالت باید بخش جدایی‌ناپذیری از تلاش‌های جدی برای پدیدآوری ساختار‌های آموزش‌ با عملکرد بهتر باشد. این اختیاری نیست. ما باید جر‌و‌بحث‌ها درباره اینکه آیا به برتری بیشتر نیازمندیم یا عدالت بیشتر را پشت سر بگذاریم. درس‌های دیگر کشورها نشان می‌دهد که ما به‌سادگی نمی‌توانیم یکی را بدون دیگری داشته باشیم. این شاید مهم‌ترین اصلی باشد که باید در زمان بررسی سه دیدگاه زیر در نظر داشت.

نخست، عدالت نشان می‌دهد که یک ساختار آموزشی تا چه اندازه فراگیر و منصفانه است، ساختاری که در آن جدای از اینکه دانش‌آموزان چه کسی و از چه گروه اجتماعی هستند همه بتوانند بهترین باشند. ناگفته نماند که این خطاست که گمان کنیم آموزگاران به‌تنهایی می‌توانند نا‌عدالتی‌ها در مدرسه‌ها را از بین ببرند.

در این زمینه میان پژوهشگران جهانی دیدگاه یکسانی وجود دارد که در آن عامل‌های بیرون از مدرسه نزدیک 60 درصد از پیشرفت آموزشی دانش‌آموزان در مدرسه را در بر‌ می‌گیرد. این درصد، کم‌و‌بیش سه بار بیشتر از همه عامل‌های درون‌مدرسه‌ای است؛ اما این به آن معنی نیست که مدرسه‌ها یا آموزگاران نمی‌توانند زمین بازی را برای همه دانش‌آموزان یکسان کنند.

دوم، نتایج یادگیری که هم‌اکنون برای اندازه‌گیری عدالت مورد استفاده قرار می‌گیرد، باید طیف گسترده‌تری از برون‌دادهای آموزشی‌ نسبت به سواد و حساب‌کردن را در ‌بر‌ بگیرد. ممکن است بتوانیم آموزش نسبت به خواندن و پیشرفت ریاضی دانش‌آموزان در مدرسه را عادلانه‌تر کنیم، اما با انجام این کار، دیگر نتایج آموزشی ممکن است حتی ناعادلانه‌تر شوند.

سوم، پیامدهای منفی ناعدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی در پنج سال نخست زندگی کودکان آغاز می‌شوند. از هر پنج کودک استرالیایی، یک کودک از نظر فیزیکی و سلامت، مهارت‌های ارتباطی و شایستگی‌های اجتماعی، در گام‌های رشد آسیب‌پذیرند. این نسبت برای جامعه‌های نابرخوردارتر، بیشتر است.

مدرسه‌ها کانون‌های اجتماعی مهمی هستند که می‌توانند به شکل کارآمد و مشترک نیازهای آموزشی و بهداشتی کودکان را از راه همکاری میان دیگر نهادهای خدمات اجتماعی برآورده کنند. اگر هدف اساسی مدرسه از افزایش هوش آموزشی رفتن به سوی یادگیری کل‌نگر، بهزیستی و تندرستی گسترش شود، دستیابی به عدالت آسان‌تر خواهد بود.

اکنون که نبود عدالت آموزشی در استرالیا به‌ عنوان چالشی کلیدی برای گره‌گشایی شناخته شده‌، رفتن و انجام این گرفتاری آسان‌تر است. مهم است که به یاد داشته‌ باشیم که بی‌عدالتی در آموزش کنونی کشور به‌ وسیله آموزگاران پدید نمی‌آید. این یک شکست ساختاری و بخشی از شیوه‌های طراحی ساختار آموزشی ماست.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.