|

عذرخواهی بی عذر و بهانه

چرا همایون تخریب می‌شود؟

شاید هیچ‌وقت مثل چند روز گذشته صداوسیما و شهرداری سنگ هنرمندان را به سینه نزده‌اند. اگر تماشاگر تلویزیون بوده‌اید گزارش‌هایی طولانی درباره دلایل به‌نتیجه‌نرسیدن و برگزارنشدن کنسرت همایون شجریان مطرح شده و در همه آنها هم دولت متهم بوده است.


عذرخواهی بی عذر و بهانه

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شاید هیچ‌وقت مثل چند روز گذشته صداوسیما و شهرداری سنگ هنرمندان را به سینه نزده‌اند. اگر تماشاگر تلویزیون بوده‌اید گزارش‌هایی طولانی درباره دلایل به‌نتیجه‌نرسیدن و برگزارنشدن کنسرت همایون شجریان مطرح شده و در همه آنها هم دولت متهم بوده است. هرچند حالا دیگر مشخص شده است که از دو ماه پیش درخواست برگزاری کنسرت داده شده و این شهرداری بود که نخواست این همکاری را داشته باشد.

تلویزیون و صداوسیما نیز در این مسیر همراهی‌اش کردند و در تمام این مدت رسانه‌ها و طرفداران یک طیف سیاسی تصمیم گرفتند که همه کاسه‌کوزه‌ها را نه سر حتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مستقیم سر معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بشکنند. کسانی که تحولات فرهنگی و هنری را دنبال می‌کنند، می‌دانند که این ادامه‌ روندی است که از مدت‌ها پیش جریان دارد و گروهی هدف خود را حذف او گذاشته‌اند و هر بار به بهانه‌ای فعالیت‌های خود را تشدید می‌کنند. بدیهی است که برگزاری چنین کنسرتی با پیش‌بینی جمعیتی به این بزرگی به دلایل مختلف در نهادهایی بالاتر از وزارت فرهنگ و ارشاد طرح می‌شود و نامه‌هایی که برای شکستن همان کاسه‌کوزه‌ها سر فرد مربوطه منتشر شده، نشان می‌دهد که این موضوع از مدت‌ها پیش در نهادها مورد بحث بوده و هیچ نهاد ذی‌ربطی از آن بی‌اطلاع نمی‌توانسته باشد.

معاون هنری تنها کسی که عذرخواهی کرد

هرچند با یک روز تأخیر اما در روز پنجشنبه و 24 ساعت پس از اینکه همایون شجریان اعلام کرد این کنسرت را برگزار نمی‌کند، معاون هنری در بین خبرنگاران ظاهر شد و عذرخواهی کرد. نادره رضایی در این عذرخواهی که اتفاقا ایرنا (خبرگزاری دولت) 14 ساعت دیرتر از بقیه منتشر کرد، از مردم و همایون شجریان به خاطر برگزارنشدن کنسرت عذرخواهی کرد.

نادره رضایی، معاون هنری وزارت ارشاد، در جمع خبرنگاران گفت: «به هر دلیلی اتفاق نیفتاد و از مردم ایران و هنرمندان عذرخواهیم». او با اشاره به اینکه دو ماه این هماهنگی‌ها انجام گرفته است، گفت: «هنرمند برجسته ایران جناب آقای همایون شجریان، سال‌هاست که می‌خواهد در فضایی عمومی برای مردم اجرا داشته باشد و آرزوی ایشان بوده و بار‌ها هم گفته که کاش بشود در فضایی مثل میدان آزادی برای مردم ایران اجرا کرد و اجرای رایگان داشت. البته ایشان حمایت هیچ دستگاهی را نمی‌خواست و ما فقط قرار بود که با کمک همه مجموعه‌ها، بستر را برای این اجرا فراهم کنیم. در شرایطی که نیاز به نشاط اجتماعی برای مردم وجود داشت، این موضوع پی گرفته شد. جا دارد که اینجا بگویم متأسفانه آنچه قرار بود برای شادی مردم انجام شود، به هر دلیلی محقق نشد. عذرخواه مردم ایرانیم، عذرخواه هنرمندانیم».

عذرخواهی متفاوت

بی‌تردید عذرخواهی معاون امور هنری یکی از نمونه‌های عذرخواهی خوب و بی‌نقص در میان عذرخواهی معدود مقام‌های دولتی است. بدون هیچ عذر و توجیهی از مردم و همایون شجریان عذرخواهی کرده است. این عذرخواهی از یک زاویه دیگر هم اهمیت دارد و آن تفاوت واکنش‌های تند، پرخاشگرانه و عصبی برخی چهره‌های تندروی داخلی و تهمت‌ها و توهین‌های پرشمار برخی از گروه‌های خارجی و لشکرهای سایبری وابسته است. 

نیاز به شادی جمعی

جامعه ایران به شدت نیازمند وحدت و شادی جمعی است. پگاه پاکزاد به‌عنوان یک روان‌شناس می‌گوید: «در روان‌شناسی، شادی یک تجمل نیست. بخشی از زیست روانی انسان است. درست همان‌طورکه بدن به خواب و غذا نیاز دارد، روان هم به تجربه‌های جمعی شاد نیازمند است. «باربارا فردریکسون» در نظریه‌ broaden-and-build توضیح می‌دهد که هیجان‌های مثبت، دامنه‌ توجه و خلاقیت انسان را گسترش می‌دهند و شبکه‌های اجتماعی را تقویت می‌کنند. یعنی هر بار که مردم کنار هم می‌خندند و می‌خوانند، در واقع توان روانی و اجتماعی خود را ترمیم می‌کنند. اما در این روزگار، شادی هم تبدیل به نسخه‌ای دستوری شده است. به ما گفته می‌شود چه وقت بخندیم، کجا خوشحال باشیم و چه مدلی از شادبودن مجاز است. چیزی که روان‌شناسان اجتماعی آن را «رفتار نمایشی» می‌نامند: تقلید از هیجان، بدون تجربه واقعی‌». او معتقد است: «لغو کنسرت همایون شجریان تنها یک اتفاق فرهنگی نبود. نمادی بود از همین وضعیت. جامعه‌ای که هر بار درست در آستانه‌ تجربه شادی متوقف می‌شود، به تدریج یاد می‌گیرد شادی، حق طبیعی نیست.

بلکه امتیازی موقتی است که هر لحظه می‌شود آن را پس گرفت. این تجربه تکرارشونده، همان چیزی است که در روان‌شناسی اجتماعی «یادگیری ناتوانی» نام دارد: وقتی افراد احساس می‌کنند بر شرایط خود کنترلی ندارند، دست از تلاش برمی‌دارند و به خستگی و افسردگی جمعی تن می‌دهند. از همه تلخ‌تر اینکه هنوز معلوم نیست تصمیم‌گیرنده کیست. وزارت فرهنگ؟ نهادهای دیگر؟ یا همان سایه‌های بی‌نامی که هیچ‌وقت رسما معرفی نمی‌شوند؟ این بلاتکلیفی، نمونه‌ روشن «پخش‌شدن مسئولیت» است!

جایی که هیچ‌کس پاسخ‌گو نیست، اما همه در لغو شادی نقش دارند، آخر نمی‌فهمیم قیم ما کیست که در تمام جزئیات زندگی‌مان ورود می‌کند. تناقض‌ها هم به چشم می‌زنند. اما وقتی پای یک کنسرت بی‌خطر و بی‌هزینه به میان می‌آید، ناگهان هزار مخالفت سربرمی‌آورد. چنین تضادهایی به ذهن جمعی پیامی روشن می‌دهد: شادی، مظنون است. اینجاست که باید پرسید: وقتی حتی شادی جمعی نیازمند مجوز لحظه‌ای و مبهم است، آیا ما هنوز می‌توانیم به شیوه انسانیِ خودمان شاد باشیم؟ یا باید همچنان منتظر دستور بمانیم؟!».

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.