چگونه تحولات تاریخی و تراژدیهای حوادث کار منجر به شکلگیری و تکامل قوانین و نهادهای مرتبط با ایمنی کار شدند
تراژدیهای نهادساز
ایمنی محیط کار و سلامت آن، از موضوعاتی است که هرازچندگاهی با بروز حوادث تلخی در جامعه به صورت عمومی و تخصصی اوج میگیرد و سپس به فراموشی سپرده میشود. نگاهی به تاریخ شکلگیری قوانین و رویههای اجرائی برای ایمنی بیشتر محیط کار، نشاندهنده موضوعی است که شاید نیازمند واکاوی بیشتری باشد. در جهان، عمده تحولات در راستای پیشرفت و بهبود ایمنی و سلامت کارگران از پس تراژدیهایی برآمدهاند که در تاریخ به یاد ماندهاند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
ایمنی محیط کار و سلامت آن، از موضوعاتی است که هرازچندگاهی با بروز حوادث تلخی در جامعه به صورت عمومی و تخصصی اوج میگیرد و سپس به فراموشی سپرده میشود. نگاهی به تاریخ شکلگیری قوانین و رویههای اجرائی برای ایمنی بیشتر محیط کار، نشاندهنده موضوعی است که شاید نیازمند واکاوی بیشتری باشد. در جهان، عمده تحولات در راستای پیشرفت و بهبود ایمنی و سلامت کارگران از پس تراژدیهایی برآمدهاند که در تاریخ به یاد ماندهاند.
مروری بر تاریخ این تحولات نشان میدهد سلامت کارگران اگرچه از دوران باستان به صورت موردی و ناپیوسته مورد توجه بوده، اما تا پیش از قرن ۱۸ و انقلاب صنعتی، نظاممند و فراگیر نبود. فقط با شکلگیری رابطه حقوقی روشن بین کارفرما و کارگر و رشد صنایع بود که تدوین قوانین الزامآور برای حفاظت از جان و سلامت نیروی کار به عنوان یک ضرورت اجتماعی و اقتصادی مطرح شد. در ادامه، نگاهی داریم به خاستگاههای اولیه اندیشه ایمنی شغلی در تاریخ، از قانون حمورابی تا طب کار رامازینی و سپس دوران فئودالیسم و دوران پساصنعتی.
شناخت بهتر این تاریخ ممکن است به ما کمک کند به درک بهتری از برآمدن نهادها و تحولات مرتبط با حوادث و ایمنی کار دست یابیم. در تمدنهای باستان مانند بابل، ایمنی در کار بیشتر از منظر مسئولیت حقوقی مورد توجه قرار میگرفت؛ چنانکه در قانون حمورابی، سازندهای که موجب مرگ صاحبخانه میشد، مجازات میشد. در یونان، بقراط با مشاهده بیماریهای معدنچیان نخستین پیوند بین حرفه و بیماری را مطرح کرد.
پلینی بزرگ در روم باستان به خطرات گازهای معدنی و لزوم استفاده از ماسک اشاره کرد؛ پیشنهادی بدوی برای حفاظت فردی. در قرون وسطی، ایمنی کار به دلیل نبود دولت مدرن، عمدتا توسط نهادهای صنفی مانند گیلدها پیگیری میشد که از اعضای آسیبدیده پشتیبانی میکردند. در اواخر این دوران، با انتشار رساله النبوگ درباره مسمومیتهای شغلی، توجه علمی به بیماریهای حرفهای احیا شد. رنسانس، دوران تولد دانش بهداشت صنعتی بود. آگریکولا با کتابی درباره معادن و پاراسلسوس با مفهوم «دوز ماده سمی»، بنیانهای علمی جدیدی برای تحلیل بیماریهای شغلی بنا نهاد.
سرانجام، در سال ۱۷۰۰، رامازینی با نگارش کتاب «بیماریهای کارگران» برای نخستینبار به طور سیستماتیک سلامت دهها حرفه را بررسی کرد و پرسش معروف «شغل تو چیست؟» را به ادبیات پزشکی وارد ساخت. این اثر را میتوان آغازگر نگرش ساختارمند به طب کار دانست.
انقلاب صنعتی و نخستین قوانین حمایتی
با آغاز انقلاب صنعتی و رشد کارخانهها، شرایط طاقتفرسا و بهرهکشی گسترده از کودکان و زنان به نگرانی عمومی بدل شد. در سال ۱۸۰۲، پارلمان بریتانیا نخستین «قانون کارخانهها» را با عنوان «سلامت و اخلاق کارآموزان» تصویب کرد.
این قانون ساعات کاری کودکان را محدود و الزاماتی برای بهداشت و خواب و خوراک آنان تعیین کرد. هرچند نظارت مؤثری نداشت، اما نخستین گام دولت در ورود به حوزه سلامت کار بود. در ۱۸۳۳، پس از فشار جنبشهای اجتماعی، دولت قانون جدیدی وضع کرد که استخدام کودکان زیر ۹ سال را ممنوع، آموزش روزانه را اجباری میکرد و مهمتر از همه، برای نخستینبار بازرسان کارخانه را به عنوان یک نهاد دولتی ایجاد کرد.
این اقدام، آغاز نظام رسمی بازرسی کار در جهان بود. اندکی بعد در ۱۸۴۲، قانون معادن تصویب شد که استخدام زنان و کودکان زیر ۱۰ سال را در معادن زیرزمینی ممنوع کرد و الزاماتی برای تهویه تونلها و حضور بازرسان دولتی در نظر گرفت. این نخستین مقرره تخصصی ایمنی در صنعت معدن بود که الگویی برای کشورهای دیگر شد.
بیمه و مسئولیت کارفرما در قرن نوزدهم
تا اواخر قرن نوزدهم، کارگران آسیبدیده برای دریافت غرامت باید در دادگاه قصور کارفرما را ثابت میکردند؛ امری دشوار و اغلب ناممکن. تحولی بنیادین در ۱۸۸۴ رخ داد، زمانی که صدراعظم بیسمارک در آلمان نخستین قانون بیمه اجباری حوادث شغلی را تصویب کرد.
این قانون به کارگران امکان میداد بدون نیاز به اثبات تقصیر، از صندوق بیمه غرامت بگیرند. بریتانیا نیز در ۱۸۹۷ با تصویب «قانون غرامت کارگران» اصل پرداخت غرامت بدون نیاز به اثبات تقصیر را پذیرفت و صندوقهای بیمهای برای آسیبهای شغلی ایجاد کرد. این قوانین مسئولیت حقوقی کارفرمایان را نهادینه و الگویی برای بسیاری از کشورها، از جمله آمریکا، شدند.
تراژدیها و نهادهای جهانی در اوایل قرن بیستم
فاجعهها نقش بزرگی در تغییر مسیر ایمنی شغلی داشتهاند. نمونه برجسته، آتشسوزی کارخانه تریانگل در نیویورک (۱۹۱۱) بود که ۱۴۶ کارگر، عمدتا زنان مهاجر، در آن جان باختند. درهای خروج اضطراری قفل بود و آموزش ایمنی وجود نداشت. این تراژدی افکار عمومی را شوکه کرد و قوانین سختگیرانه ایمنی در آمریکا به تصویب رسید. اندکی بعد، در ۱۹۱۹، سازمان بینالمللی کار (ILO) تأسیس شد. از همان آغاز، ایمنی و سلامت شغلی یکی از محورهای مأموریت آن بود.
فجایع صنعتی قرن بیستم
قرن بیستم شاهد همزمان پیشرفتهای حقوقی و فجایع صنعتی بود. در ۱۹۷۰، ایالات متحده با «OSH Act» چارچوبی فدرال برای ایمنی شغلی ایجاد کرد و نهادهای OSHA و NIOSH را به وجود آورد.
چهار سال بعد، بریتانیا قانون جامع ۱۹۷۴ را تصویب کرد که نظام ایمنی پراکنده را یکپارچه کرد و کارفرمایان را مسئول مستقیم سلامت کارگران دانست. اما فجایع نیز ادامه داشت. در ۱۹۸۴، نشت گاز سمی در بوپال هند هزاران قربانی گرفت و بیسابقهترین فاجعه صنعتی جهان شد.
این حادثه ضرورت مقررات اضطراری، اطلاعرسانی به جوامع محلی و مدیریت ریسک را آشکار ساخت و به تدوین مقرراتی چون دستورالعمل Seveso در اروپا انجامید. اتحادیه اروپا هم در ۱۹۸۹ با «دستورالعمل چارچوب ایمنی و بهداشت» حداقل استانداردهای مشترک را برای همه کشورهای عضو تعیین کرد و فرهنگ نوینی از ایمنی کار را بنیان گذاشت.
جهانیشدن ایمنی شغلی و چالشهای عصر دیجیتال
از دهه ۱۹۹۰، ایمنی کار ابعادی جهانی یافت. ILO مقاولهنامههای مهمی درباره ایمنی مواد شیمیایی (۱۹۹۰)، حوادث صنعتی بزرگ (۱۹۹۳) و معادن (۱۹۹۵) تصویب کرد. WHO نیز در ۱۹۹۶ «استراتژی سلامت شغلی برای همه» را تصویب کرد که سلامت کار را بخشی از توسعه پایدار دانست. ورود به قرن ۲۱ با چالشهای تازه همراه شد. توافقنامه دورکاری اتحادیه اروپا (۲۰۰۲) حقوق کارکنان دورکار را تعریف کرد. ILO در ۲۰۰۳ «کار شایسته باید کار ایمن باشد» را به عنوان شعار جهانی تصویب کرد. در ۲۰۱۸ استاندارد جهانی ISO 45001 منتشر شد که مدیریت ایمنی را با سایر سیستمهای مدیریتی هماهنگ میکرد. مفهوم ایمنی شغلی بهتدریج به حوزههای روانی-اجتماعی نیز گسترش یافت. WHO در ۲۰۱۹ فرسودگی شغلی را شناسایی و در ۲۰۲۲ دستورالعملهایی برای مقابله با اضطراب و استرس کاری منتشر کرد.
ILO نیز در ۲۰۱۹ با مقاولهنامه ۱۹۰ خشونت و آزار در محیط کار را ممنوع کرد و در ۲۰۲۲ ایمنی شغلی را به فهرست «حقوق بنیادین کار» افزود. تحول دیجیتال هم چشمانداز جدیدی گشود: از پوشیدنیهای هوشمند و حسگرها تا آموزشهای VR/AR و هوش مصنوعی. گزارش ILO در ۲۰۲۵ تأکید کرد الگوریتمها میتوانند الگوهای خطر را پیشبینی کنند، هرچند مسائل اخلاقی و حریم خصوصی چالشهای جدیاند. در کنار آن، مباحثی چون «حق قطع ارتباط» در دورکاری، شمول و تنوع در سیاستهای ایمنی و حفاظت از دادههای کارکنان جایگاه پررنگی یافتهاند. تمام این تحولات در جهان، در حالی رخ دادهاند که در بسیاری از آن حداقل در سالهای آغازین توجه نظاممند به این موضوع پیامد حوادث دردناکی بودهاند. درحقیقت شکلگیری نهادها و قوانین مهم برای پیشگیری از تکرار حوادث تلخ الگویی است که در این زمینه بهخوبی به چشم میخورد. اما چرا در ایران ما بیشتر واردکننده این قواعد بودهایم و حوادث دردناکی که کم نیز نبودهاند منجر به چنین تحولات پیشبرندهای نشدهاند؟ این موضوعی است که شاید واکاوی در آن را باید از مروری بر تاریخ قوانین کار در ایران آغاز کرد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.