|

افت تحصیلی، امری تدریجی

آیا اتفاق جدیدی در آموزش و پرورش افتاده است؟ با انتشار نتایج امتحانات نهایی دوره دوم متوسطه مدارس کشور و مشاهده معدل کتبی امتحانات نهایی دانش‌آموزان سال دوازدهم که نزدیک به ۹.۵ است، بار دیگر زنگ خطری نواخته شد و ضمن ایجاد بهت و حیرت عمومی، دلسوزان حوزه تعلیم و تربیت را به تفکری انتقادی در این حوزه واداشت.

افت تحصیلی، امری تدریجی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

محمدحسن اصل‌روستا: آیا اتفاق جدیدی در آموزش و پرورش افتاده است؟ با انتشار نتایج امتحانات نهایی دوره دوم متوسطه مدارس کشور و مشاهده معدل کتبی امتحانات نهایی دانش‌آموزان سال دوازدهم که نزدیک به ۹.۵ است، بار دیگر زنگ خطری نواخته شد و ضمن ایجاد بهت و حیرت عمومی، دلسوزان حوزه تعلیم و تربیت را به تفکری انتقادی در این حوزه واداشت. اختصاص پایین‌ترین میانگین نمره (۷.۵) به یکی از فقیرترین استان‌های کشور نیز خود تأییدی بر عدم توزیع عادلانه امکانات آموزشی و اقتصادی و ارتباط تنگاتنگ موفقیت و عدم موفقیت تحصیلی با اوضاع و احوال اقتصادی است. اما این سؤال مطرح است که آیا این افت تحصیلی شدید حاضر امری فی‌البداهه و متعلق به عملکرد فعلی نظام آموزشی است یا امری بطئی و تدریجی بوده است؟ و دلایل را باید در کجا جست‌وجو کرد؟ به‌عنوان فردی که سال‌ها در این نظام آموزشی هم آموخته‌ام و هم آموزش داده‌ام، به صراحت عنوان می‌کنم که آنچه در حال حاضر مشاهده می‌شود، نتیجه سال‌ها سیاست‌گذاری غلط در حوزه نظام آموزش و پرورش است که در سال‌های اخیر با یک اقدام مبارک به تاریک‌خانه نظام آموزشی نوری تابانده شده و چهره واقعی و اصلی آن را آشکار کرده است و من نگران آنم که به جای حل مسئله، صورت‌مسئله پاک شود. آنچه موجب عیان‌سازی این افت تحصیلی شدید شده، برگزاری امتحانات نهایی و هماهنگ کشوری و همچنین غیرشخصی‌سازی تصحیح اوراق امتحانی است که اقدامی بسیار عالی در آموزش و پرورش در سال‌های اخیر است.

امتحانات نهایی، تصحیح اوراق امتحانی بدون سربرگ که موجب می‌شد مصحح غیرجانبدارانه به تأثیر اوراق پرداخته و نمره واقعی استخراج شود، با سیاست‌های غلط آموزش و پرورش در سه دهه اخیر به مرور کم‌رنگ شد، امتحانات پایان دوره در مدرسه محل تحصیل دانش‌آموزان برگزار شد و اوراق نیز توسط معلمان همان مدارس تصحیح و نمره‌گذاری شد که این خود باعث شد اولا کیفیت آزمون‌ها کاهش یابد و از سوی دیگر در نمره‌گذاری‌ها عوامل انسانی دخالت کرده و نتایج غیرواقعی ارائه شود و دیگر اینکه مقایسه‌پذیری معدل‌های دانش‌آموزان در سراسر کشور امکان‌پذیر نباشد.

با کم‌رنگ‌شدن آزمون‌های پایان دوره‌های ابتدایی و راهنمایی، دانش‌آموزان بدون آنکه حداقل‌های دوره قبل را آموزش دیده باشند، وارد دوره بعد می‌شدند. در دوره دوم نیز مسائل بدون حل‌وفصل و همراه با مشکلات جدیدتر به دوره بعدی منتقل می‌شد. بر فعالان حوزه آموزش آشکار است که این موضوع چه مصائب و مشکلاتی را به دوره‌های بعد منتقل می‌کرد و به روشنی نتایج این مسائل و مشکلات در دانشگاه‌ها و در بین دانشجویان و اساتید، حتی در بهترین دانشگاه‌های کشور نیز قابل مشاهده بود. پس پاسخ این سؤال که آیا اتفاق جدیدی در آموزش و پرورش افتاده است، این می‌تواند باشد که افت تحصیلی فاجعه‌بار عیان‌شده امری جدید و فی‌البداهه نبوده بلکه رویدادی تدریجی و طبیعی بوده که با برگزاری آزمون‌های نهایی و کشوری از پرده برون شده است.

حال به این پرسش می‌رسیم که چه عواملی آموزش و پرورش را به این مرحله رسانده است؟ درخصوص علل افت تحصیلی مطالعات متعددی انجام شده و به عوامل بسیاری اشاره شده است. گاه این عوامل را تحت عناوین و عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دسته‌بندی می‌کنند. برای جلوگیری از اطاله کلام به چند مورد از مهم‌ترین عواملی که در تجربه زیسته خود به آن رسیده‌ام، اشاره می‌کنم.

۱ - در طول ۴۷ سال گذشته به مرور دانش‌آموزان ارتباط بین ارتقای تحصیلی و علمی با ارتقای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را از دست داده‌اند به این معنا که مشاهده واقعیت‌های میدانی، آنها را به این نتیجه رسانده است که ارتقای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از مسیر تحصیلی و دانش‌اندوزی نمی‌گذرد. بسیار دیده‌اند آنهایی که به دنبال تحصیل بوده‌اند، از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وضعیتی بدتر دارند و این عوامل به شدت بر انگیزه‌های فردی تحصیل دانش‌آموزان تأثیر گذاشته است.

۲ - مراکز آموزشی و به اصطلاح علمی که بدون ایجاد قابلیت‌های علمی و آموزشی به افراد مدرک می‌دهند و آنها را با کسانی که با قبول زحمات بسیار و به اصطلاح با دود چراغ خوردن توانستند مدرکی بگیرند هم‌سطح می‌کنند و قابل توجه اینکه آنان که فاقد قابلیت‌های علمی هستند، به دلیل ارتباطات و به دلیل تحصیل در همین مراکز خاص بهترین جایگاه‌ها را به خود اختصاص می‌دهند، این عامل نیز انگیزه کسب دانش افراد را از بین می‌برد.

۳ - دخالت عوامل غیرعلمی و تحصیلی در ارتقای تحصیلی افراد نیز انگیزه‌کش است. وقتی مشاهده می‌کنی پسر و یا دختر همسایه یا هم‌کلاسی‌ات به خاطر داشتن سهمیه حتی با ضرایب منفی در دروس اختصاصی در بهترین دانشگاه‌ها و بهترین رشته‌ها قبول می‌شود و تحصیل می‌کند، انگیزه‌ای برای ادامه نمی‌یابی.

۴ - شکل‌گیری مدارس مختلفی چون تیزهوشان، نمونه‌دولتی، شاهد و غیرانتفاعی سمی مهلک برای نظام آموزش بوده و هست چرا‌که باعث می‌شود دانش‌آموزان با انگیزه‌ها و شرایط تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت از هم جدا شوند. قرارگیری دانش‌آموزان با انگیزه‌های تحصیلی بالا در کنار دانش‌آموزانی با انگیزهای تحصیلی پایین موجب تأثیرپذیری این دو گروه از همدیگر شده و به شکل‌گیری دانش‌آموزان نرمال کمک می‌کند. دانش‌آموزانی از خانواده‌هایی با وضعیت اقتصادی و اجتماعی مطلوب در کنار دانش‌آموزانی با وضعیت اقتصادی و اجتماعی نامطلوب از جهات مختلفی به تعدیل جریان آموزش و بهبود رفتارها و کنترل کلاس‌ها کمک می‌کند. جداسازی این دانش‌آموزان ضربات جبران‌ناپذیری را به نظام آموزشی و جامعه وارد کرده است که پرداختن به آن به مجالی دیگر نیاز دارد (مکانیسم این تأثیر در مقاله مندرج در سایت اینترنتی امتداد توسط نگارنده شرح داده شده است).

۵- اصرار بر اخذ مدرک تحصیلی توسط تمام افراد جامعه دانش‌آموزی بدون توجه به انتقال دانش و ارتقای علمی آنها. دانش‌آموز درس‌های سال اول را نگذرانده، در سال دوم حاضر می‌شود و بدون گذراندن درس‌های سال دوم در سال سوم حاضر می‌شود. اخذ امتحانات مکرر از دانش‌آموزان به این امید که دانش‌آموز در یکی از آزمون‌ها نمره قبولی کسب کند، گاه معلمان را بر آن می‌دارد تا برای خلاصی از طرح سؤالات پی‌درپی با دادن نمره غیرواقعی از شر برخی خلاص شود و اگر معلم مقاومت کند، باید از آن مدرسه برود و آزمون به شخص دیگری سپرده شود که نمره قبولی را به دانش‌آموزان بدهد؛ به هر حال همه باید دیپلم بگیرند! مهم نیست چگونه ؟! و چون همه می‌دانند که به هر حال دیپلم را خواهند گرفت، چندان تلاشی برای یادگیری مطالب درسی از خود نشان نمی‌دهند. در حال حاضر قبولی از تک‌ماده و جفت‌ماده گذشته و دانش‌آموز حتی با چهار درس زیر 10 نیز قبول محسوب می‌شود.

۶- دستکاری بدون مطالعه نظام آموزشی: یکی از این دستکاری‌ها تغییر برنامه امتحانات در یک سال از سه نوبت به دو نوبت است که باعث شده عملاً در اسفند ماه کلاس‌های درس تعطیل و ارزشیابی‌های مستمر متوقف شود و نوعی نابسامانی در مدرسه‌ها به وضوح قابل مشاهده است. اگر این تعطیلی را در کنار تعطیلی‌های مربوط به آلودگی هوا و شرایط اضطراری قرار دهیم، متوجه می‌شویم زمانی که برای تدریس اختصاص داده می‌شود، بسیار ناچیز و ناکافی است.

۷ - حذف برنامه‌های شاد و مفرح از برنامه‌های نظام آموزشی و تبدیل مدرسه به یک محیط خشک: در مدارس به ندرت برنامه‌های شاد و مفرح اجرا می‌شود و این موضوع علاوه بر کاهش جذابیت‌های مدرسه و محیط آموزشی موجب شده است تا افسردگی در بین دانش‌آموزان به شدت افزایش یابد.

۸ - عدم به‌کارگیری روش‌های نوین آموزشی و عدم استفاده از تکنولوژی‌های به‌روز آموزشی: هنوز بخش عمده‌ای از آموزش با روش‌های سنتی معلم‌محور و با همان گچ (ماژیک) و سخنرانی معلم انجام می‌شود. عدم تجهیز مدارس به تکنولوژی‌های آموزشی، فقدان فضاهای لازم برای به‌کارگیری روش‌های نوین، عدم اعتقاد مدیران مدارس به روش‌های نوین و در نتیجه فقدان تمایل به برگزاری کلاس‌هایی با این روش‌ها، از جمله دلایل عدم به‌کارگیری روش‌های نوین است.

۹ - نگاه مصرفی به آموزش و پرورش و عدم سرمایه‌گذاری در آن: علیرغم آنکه سال‌هاست جمعیت دانش‌آموزی به دلیل کاهش زادوولد رشد آن رو به کاهش است، متأسفانه تغییری در بهبود کیفیت فضاهای آموزشی صورت نگرفته است. هنوز کلاس‌های درس به صورت ۳۰ تا ۴۰ نفره برگزار می‌شود که این موضوع به شدت بر کیفیت آموزش تأثیر می‌گذارد. در چنین کلاس‌های درسی، معلم در بهترین حالت به یک مبصر بدل می‌شود و نقش آن فقط ساکت‌کردن دانش‌آموزان است.

۱۰-کم‌توجهی به معیشت معلمان موجب می‌شود اولاً انگیزه و رغبت معلمان برای به‌روز‌رسانی خود از بین برود و از سوی دیگر از به‌کارگیری تمام توان خود در محیط کار قاصر باشند. تبعیض‌های ناروا و مبتنی بر ملاک‌های غیرعلمی و غیرحرفه‌ای در دلزدگی معلمان از محیط کار نقشی اساسی ایفا می‌کنند.

بار دیگر به پرسش ابتدایی این نوشته برمی‌گردم که آیا اتفاق جدیدی در آموزش و پرورش افتاده است که شاهد این حد از افت تحصیلی هستیم؟ در جمع‌بندی مطالب بالا باید گفته شود که خیر؛ افت تحصیلی مشاهده‌شده اتفاق جدیدی نیست بلکه این افت به صورت تدریجی و تحت تأثیر عواملی که ذکر شد، در طول این ۴۷ سال جریان داشته که برگزاری آزمون‌های سراسری و دقیق و محتوایی و تصحیح دقیق اوراق امتحانی به دور از دخالت‌های جانبدارانه معلمان و مدیران موجب شده است واقعیت آنچه در نظام آموزشی در جریان است، عیان نشود. به نظر نگارنده که ۲۷ سال است در نظام آموزشی ایران در حال تدریس در انواع مدارس هستم، برگزاری آزمون‌ها به این شکل رویدادی بسیار مبارک و میمون است که با بازخوردگیری از آن و انجام اصلاحاتی دیگر در نظام آموزشی می‌تواند به بهبود کیفی این نهاد و خروجی بهتر آن کمک شایانی کند.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.