منتقدان کمحوصله یا سازندگانی بیپاسخ؟
از «گاندو» سوءاستفاده شد»؛ این تیتر گفتوگوی ایسنا با جواد افشار کارگردان همین سریال تلویزیونی است. احتمالا شما هم مثل من با خواندن همین چند کلمه لبخندی زده باشید؛ چراکه کارگردان سریالی که بخش قابلتوجهی از سناریوی آن بر مبنای «سوءاستفاده» شکل گرفته بود، حالا خود منتقد همین مسئله شده است.


سهامالدین بورقانی
از «گاندو» سوءاستفاده شد»؛ این تیتر گفتوگوی ایسنا با جواد افشار کارگردان همین سریال تلویزیونی است. احتمالا شما هم مثل من با خواندن همین چند کلمه لبخندی زده باشید؛ چراکه کارگردان سریالی که بخش قابلتوجهی از سناریوی آن بر مبنای «سوءاستفاده» شکل گرفته بود، حالا خود منتقد همین مسئله شده است. طبیعی است که چنین ادعایی مضحک به نظر برسد؛ حالا که آبِ رفته دیگر به جوی بازنمیگردد، برخی از عوامل سریال در نقش منتقدان وضعیت موجود ظاهر شدهاند و تلاش میکنند خود را از پیامدهای آن مبرا کنند.
«گاندو» نه تلاشی برای ارائه تصویری دقیق از پیچیدگیهای عرصه امنیت داشت و نه بستری برای نقد فراهم میکرد. بلکه برعکس، تصویری سطحی، سانتیمانتال و یکسویه از نهادهای امنیتی ارائه داد و با سوءاستفاده از اعتماد عمومی، در پی تقویت یک روایت خاص سیاسی برآمد.
این سریال، تمام تمرکز خود را بر یک نگاه سیاسی-امنیتی یکجانبه گذاشت و مدام در حال زیر سؤال بردن دیگر جریانها و رقبا بود؛ در حالی که میتوانست با رویکردی تازه به مسئله امنیت ملی بپردازد و موجب تقویت اعتماد عمومی شود. در عوض، تلاش کرد جریان خود را نماینده وطندوستی نشان دهد و مفاهیم ارزشمند را در جهت منافع سیاسی مصادره کند.
شبیهسازیهای خام و گنگ از شخصیتهای واقعی، بستری فراهم کرد که نه سرگرمی بود، نه آگاهیبخشی و نه بازتابدهنده تلاشهای نهادهای امنیتی؛ بلکه عرصهای شد برای تسویهحسابهای سیاسی و تخریب رقبا.
«گاندو» با تلاشی چشمگیر در مسیر دامنزدن به قطبیسازی، شکاف میان مسئولان، دستگاه دیپلماسی و نهادهای مدنی را عمیقتر کرد؛ آن هم با سوءاستفاده از سریالی که باید به همدلی و گفتوگو در جامعه کمک میکرد.
اگر به سخنان آقای افشار برگردیم که گفته هدفش نمایش فعالیتهای ضدجاسوسی بوده، اما سریال به دعواهای جناحی کشیده شد، این پرسش پیش میآید که چرا در همان زمان پخش فصل اول، چنین مسائلی به ذهنشان نرسید؟ اگر متوجه سوءاستفاده جریانهایی از سریال شده بودند، چرا ادامه همکاری دادند و صدای خود را به گوش مردم نرساندند؟ آیا این مصداقی روشن از نبود استقلال حرفهای و تندادن به پروژههای سیاسی نیست؟ امروز که ایشان از نتیجه نهایی ناراضیاند، نمیتوانند نقش خود در شکلگیری این وضعیت را نادیده بگیرند.
آقای افشار درست میگوید که ژانر امنیتی و روایتهای ضدجاسوسی از جذابترین حوزهها در سینمای جهاناند، اما آن بخش از سخنان او که ادعا میکند «در کشور ما انگار وقتی یک کار این مدلی ساخته میشود، حوصله و دامنه صبر آدمهایی که ممکن است خودشان را مقابل «گاندو» فرض کنند کم است و آسیبپذیر نشان دادند»، کاملا نادرست و ناعادلانه است. مسئله اصلی، روایت یکطرفه، فقدان رواداری و نادیدهگرفتن تنوع دیدگاههاست. نمیتوان یک روایت را غالب دانست و باقی را حذف کرد و سپس آن را به صبورنبودن منتقدان تقلیل داد.
در نهایت، با عبور از تناقضهای آشکار در سخنان کارگردان، باید پرسید چگونه ممکن است فردی که سناریوی پروژهای با ۱۰ فصل و ۳۰۰ قسمت را دریافت میکند، از ابتدا متوجه ظرفیتهای سوءاستفادهآمیز آن نشده باشد؟ چگونه تکصدایی پررنگ در فیلمنامه را ندیده است؟ و بسیاری پرسشهای دیگر. هرچه هست، اکنون روشن شده «گاندو» نه صرفا تلاشی برای نمایش تهدیدهای امنیتی، بلکه ابزاری برای تحریف پروندههای واقعی (که برخی از آنها منجر به تبرئه یا حتی اثباتنشدن اتهام شدهاند) و روایت تکبعدی از مفاهیم ملی بود؛ روایتی که با چشمپوشی از پیچیدگیهای واقعیت، نگاهی جناحی را بر جامعه تحمیل کرد.