|

اُدیسه کیهانی کیهان‌شناس ایرانی

نگاهی به کتاب «خاستگاه: داستان آغاز گیتی و آدمی» به مناسبت نخستین ترجمه فارسی

گیتی با مهبانگ آغاز می‌شود و دانایی با زایش کتاب. این مقاله درباره کتابی است که در فصل زیبای بهار، برای مردم ایران عطر خوش دانایی و دانش را به ارمغان آورده است؛ آن‌چنان‌ که گویی ایرانی‌ها را به باغی پر از گل‌ها دعوت کرده است و به گفته سعدی چنان عطر گل‌های دانایی آدمی را مست می‌کند که دامن از دست می‌شود. موضوع مقاله درباره کتابی با نام «خاستگاه: داستان آغاز گیتی و آدمی» است. اما پیش از آغاز کلام، وظیفه داریم حادثه تلخ پیش‌آمده در بندرعباس را به مردم شریف ایران تسلیت بگوییم و برای ایران آرزوی آبادانی و برای بازماندگان طلب صبر کنیم. هر سه نفر ما با تخصص‌های متفاوتی که داریم، به سبب آشنایی با نویسنده کتاب و نیز آشنایی با مترجمان، همچنین در جریان قرار‌داشتن روند طولانی ترجمه کتاب، تصمیم گرفتیم درباره این اثر درخشان کیهان‌شناس ایرانی مقاله‌ای را بنویسیم.

اُدیسه کیهانی کیهان‌شناس ایرانی

زهرا محبی‌پورکانی‌. مینا معینی‌. سمیه خادملو: گیتی با مهبانگ آغاز می‌شود و دانایی با زایش کتاب. این مقاله درباره کتابی است که در فصل زیبای بهار، برای مردم ایران عطر خوش دانایی و دانش را به ارمغان آورده است؛ آن‌چنان‌ که گویی ایرانی‌ها را به باغی پر از گل‌ها دعوت کرده است و به گفته سعدی چنان عطر گل‌های دانایی آدمی را مست می‌کند که دامن از دست می‌شود. موضوع مقاله درباره کتابی با نام «خاستگاه: داستان آغاز گیتی و آدمی» است. اما پیش از آغاز کلام، وظیفه داریم حادثه تلخ پیش‌آمده در بندرعباس را به مردم شریف ایران تسلیت بگوییم و برای ایران آرزوی آبادانی و برای بازماندگان طلب صبر کنیم. هر سه نفر ما با تخصص‌های متفاوتی که داریم، به سبب آشنایی با نویسنده کتاب و نیز آشنایی با مترجمان، همچنین در جریان قرار‌داشتن روند طولانی ترجمه کتاب، تصمیم گرفتیم درباره این اثر درخشان کیهان‌شناس ایرانی مقاله‌ای را بنویسیم.

 

باید از خانم زینب همتی، دبیر بخش علم روزنامه «شرق» تشکر کنیم که سبب آشنایی مترجمان با نویسنده را سال‌ها پیش فراهم کرد و در تمام این سال‌ها مصاحبه‌های علمی دقیق و درست را از ایشان با ترجمه مترجم سوم این کتاب منتشر کرد. همچنین در نوشتن این مقاله از دو مقدمه مترجمان و مقدمه اخترفیزیک‌دان مشهور کانادایی، ژان رونه روآ که الفتی عمیق با فرهنگ و تمدن ایران دارد، استفاده کرده‌ایم. از پروفسور ژان رونه روآ هم تاکنون چندین و چند مقاله به فارسی ترجمه شده و این نوید را می‌دهیم که اگر کمی حمایت مالی شود، دو کتاب درجه‌یک از ایشان هم که ترجمه‌اش تمام شده، همین امسال زیر چاپ خواهد رفت. همچنین باید اشاره کنیم که همگی ما چندین و چند بار به شکل وبینار یا به شکل سمینار درباره کلیات کتاب خاستگاه یا بخش‌هایی از آن دورهمی داشته‌ایم. برای نمونه حسن فتاحی یک‌ بار فقط درباره بخش اخترفیزیک هسته‌ای برای ما صحبت کرده است. همچنین مریم سلیمانی درباره فضا-زمان و میدان‌ها. ضحی نصر نیز درس گروهی‌ای درباره انسان و تمدن ارائه داد. همان‌طور که می‌بینید، گروهی که این مقاله را نوشته از تخصص‌های گوناگون است، اما نسخه نهایی را زهرا محبی تنظیم و ویراستاری کرده است. او بیش از دیگر نویسندگان با این کتاب سروکار داشت. با این مقدمه از شما خوانندگان عزیز دعوت می‌کنیم با ما همراه شوید در سفر به درون کتاب خاستگاه که گویی سفری از جنس ادیسه کیهانی است و کیهان‌شناس ایرانی آن را روایت کرده و ما را با خود همراه می‌کند.

 

«شب‌ها، فریادی بلند در درونم بود که می‌گفت برای ایران کاری باید بکنم».

دکتر اکبر اعتماد، پدر صنعت هسته‌ای ایران

 نظاره‌گر دوردست‌ها

کتاب 26 فصل دارد و بیشتر فصل‌ها هم بسیار کوتاه هستند؛ یعنی می‌توان به‌‌آسانی هر فصل را در یک جلسه درس داد. صرفا چند فصل بلند وجود دارد که در بخش زیست‌شناسی کتاب است. می‌توان کتاب را به چهار یا حتی پنج بخش کلی بخش‌بندی کرد. بخش نخست که شامل دو فصل اول است درباره دو موضوع تاریخ علم و روند تفکر علمی است. مبشر می‌کوشد در این دو فصل نشان دهد چه راهی طی شده و چگونه طی شده است. فصل سوم و چهارم، فیزیک است. در فصل سوم نویسنده از خاستگاه فضا و زمان سخن گفته و در فصل چهارم از ذرات و میدان‌ها. فصل‌های سوم تا پانزدهم کتاب درباره اخترشناسی به معنای عام است ولی هم شامل کیهان‌شناسی است و هم شامل اخترفیزیک.

 

فصل شانزدهم تا هجدهم به سیاره زمین اختصاص دارد. فصل‌های نوزدهم تا پایان هم زیست‌شناسی است؛ اگرچه می‌توان دو فصل پایانی را مانند دو فصل آغازی، تفکیک کرد. بنابراین کتاب چهار سرفصل اصلی دارد: فیزیک، اخترشناسی، زمین‌شناسی و زیست‌شناسی. کمتر کتابی را می‌توان پیدا کرد که این چهار بخش را در یک کتاب و کنار هم به شیوایی چیده باشد، پیوستگی را حفظ کند و نشان دهد که چه روندی از مهبانگ تا پیدایش زیست روی زمین سپری شده است. مترجمان نوشته‌اند که کتاب فرمول ندارد، اما درواقع منظورشان فرمول‌های پیچیده بوده است؛ چون برخی از اساسی‌ترین فرمول‌های فیزیک در کتاب هست و از قضا بودنشان ضروری است. این تفکر که دانش را بیش از اندازه ساده‌سازی و رقیق کنیم، نادرست است و خوشبختانه مبشر در این دام نیفتاده است.

 

کاری که مبشر به‌خوبی از عهده آن برآمده و مترجمان هم به شیوایی به فارسی برگردانده‌اند، ارائه توضیح کافی و شرح موضوعات دشوار به چند بیان است، نه ساده‌سازی افراطی آن. در آغاز هر فصل نخست اهداف آموزشی بیان شده که خواننده بداند در هر فصلی چه چیزهایی مهم هستند و باید بیاموزد. سپس درس‌نامه کتاب است و پایان‌بخش هر فصلی هم چکیده است و پرسش‌ها. چکیده مروری است بر نکات مهم فصل و پرسش‌ها محک خوبی برای اینکه خواننده بداند آموخته یا نه. همچنین استاد یا دبیر که تدریس می‌کند بداند چه پرسش‌هایی را مطرح کند. پرسش‌های پایانی طوری طراحی شده‌اند که خواننده کتاب برای پاسخ‌گویی ناچار است یک یا چند بار درس‌نامه را بخواند و مرور کند تا کامل بفهمد و در ژرفای مغزش جا بگیرد. از دیگر ویژگی‌های مهم کتاب داشتن شکل‌ها و جدول‌های زیاد است. تجربه تک‌تک ما نشان داده که شکل و جدول در آموختن و آموزاندن ژرف مطالب بسیار اثربخش است. همچنین در تمام فصل‌ها بخش‌هایی با نام «جعبه» وجود دارد که باز هم کارکردش بهتر و عمیق‌تر فهمیدن مطالب است. اجازه دهید به یک نکته ظریف دیگر هم در کل کتاب اشاره کنیم. نخست اینکه هر فصل با نقل‌قولی از دانشمندی معروف یا شاعر یا یک فیلسوف است و مترجمان هم در پایان کتاب دو بیت شیرین از کلیم‌ کاشانی با مضمونی درباره شناخت گیتی گذاشته‌اند که بس دلنشین است. همچنین هر سه مترجم در اقدامی تحسین‌برانگیز، هر‌یک کتاب را به کسی تقدیم کرده است: حسن فتاحی به میرزا تقی‌خان امیرکبیر که متن میهن‌دوستانه‌ای هم دارد، مریم سلیمانی به خانواده‌اش با لحنی همدلانه و ضحی نصر به دختران و پسران جوان ایران که به گفته‌اش راه دانایی را برگزیده‌اند.

 

از اتم تا کوارک

 

همان‌طور که اشاره کردیم، بخش فیزیک کتاب چهار فصل نخست است که در دل خود مقداری تاریخ علم هم دارد. عنوان فصل اول «پیش‌درآمد و چشم‌انداز» کلی است. در این فصل نویسنده چشم‌اندازی تاریخی به همه‌ چیز انداخته و به معرفی چیزهای مهمی همچون ثابت‌های فیزیکی و تعریف سیستم‌ها و یکاها پرداخته است. قوانین بنیادی طبیعت را که چهار قانون حرکت، گرانش، پایستگی حرکت و پایستگی انرژی است، معرفی کرده است. گریزی ریز به کوانتوم زده و قانون پلانک و تابش جسم سیاه را معرفی کرده است. در همین فصل اول نویسنده نشان داده ابزار کار دانشمندان چیست و به دنبال پاسخ به چه پرسش‌هایی بودند و هستند.

 

عنوان فصل دوم «‌چشم‌اندازی تاریخی از توسعه تفکر علمی‌» است. این فصل به خواننده نشان می‌دهد که انسان درباره گیتی و پیرامونش چگونه می‌اندیشیده و چگونه به شناخت امروزی‌اش دست یافته است. در این فصل، نویسنده نخستین مدل‌ها برای شناخت گیتی و ساختار مدل بر اساس مشاهدات را گفته و از انقلاب علمی سخن گفته است. او نشان داده که در دو سو نگرش‌های جدید رخ داد: یکی درباره سرشت ماده و دیگری درباره فضا و زمان. به زبان ساده این فصل سیر تحولی اندیشه بشر است. فصل سوم درباره «خاستگاه فضا و زمان» است. اگرچه بنا بر گفته مبشر، بشر همواره در اندیشه فضا و زمان بوده که چیست‌اند، اما می‌توان گفت این فصل دو قهرمان اصلی دارد: یکی نیوتن و دیگری آلبرت اینشتین. این دو نفر سهم بسزایی در شناخت ما از فضا و زمان دارند.

 

این فصل سیر نگرش ما از فضا و زمان را نشان می‌دهد که چگونه سبب شناخت درست ما از گیتی شده است. این فصل برخی از کلیدی‌ترین مفاهیم فیزیک را به خواننده می‌آموزد. فصل چهارم «خاستگاه ذرات و میدان‌ها» است. می‌توان گفت اگر فصل سوم زیربنای کیهان‌شناسی مدرن است، این فصل هم زیربنای نگاه کوانتومی به سرشت ماده است. در این فصل ابتدا نگرش کوانتومی به ماده و ماهیت ذره‌های بنیادی معرفی می‌شود. نویسنده می‌داند که کمی بعد باید از این ذره‌ها برای توصیف دیگر پدیده‌ها استفاده کند. بنابراین خواننده را با ذرات بنیادی و نیز چهار نیروی بنیادی طبیعت آشنا می‌کند. همچنین به خواننده تعریفی دقیق از مفهوم جرم ارائه می‌کند؛ تعریفی که با آنچه در روزمره می‌شناسد متفاوت است. در این فصل خواننده با وحدت نیروها و پاد‌ذره‌ها و پاریته هم آشنا می‌شود تا بداند برای شناخت گیتی چه ابزارهایی لازم است.

 

آسمان صاف و شب آرام

 

حتما این شعر معروف را شنیده‌اید که بخشی از آن چنین است: آسمان صاف و شب آرام، بخت خندان و زمان رام. این دو خط شعر نوی زیبا روایت فصل‌های پنج تا 15 کتاب است. اگر در شبی آرام به آسمان پرستاره بنگرید، از خود خواهید پرسید اینها همه از کجا آمده‌ است و تا این فصل‌ها را نخوانید، درنخواهید یافت که تا چه حد بخت با ما یار بوده و زمان رام‌ که انسان روی این سیاره ظاهر شود و درباره خودش و گیتی بیندیشد. بگذارید نخست عنوان‌های این فصل‌ها را به ترتیب بگوییم و سپس روایتی از آنچه می‌گذرد، بیان کنیم. از فصل پنج تا 15 عبارت‌اند از: خاستگاه گیتی، خاستگاه عناصر سبک، نخستین اتم‌ها و دوره تاریک، خاستگاه ساختار در گیتی، حالت کنونی گیتی، محتوای گیتی، خاستگاه کهکشان‌ها، خاستگاه ستارگان، دگرگشت و مرگ ستارگان، خاستگاه بُن‌پارهای سنگین (مترجمان از واژه بُن‌پار گاهی به‌جای عنصر استفاده کرده‌اند)، خاستگاه سامانه‌های سیاره‌ای. این بخش با مهبانگ آغاز می‌شود و نخست نشان داده شده که اساسا چرا باور داریم مهبانگی رخ داده و حالا که رخ داده، گیتیِ مبتنی بر مهبانگ در نخستین لحظات پیدایش چگونه بوده است.

 

کیهان‌شناسان چگونه آن لحظات نخست گیتی را می‌شناسند. در پی آن نشان داده شده که عنصرهای سبک چگونه در اثر رخداد مهبانگ ساخته شده‌اند. در این بخش مبشر به‌خوبی نشان داده هسته‌سازی در گیتی چه مراحل و تنگناهایی داشته و چرا برخی عنصرها در مهبانگ و پس از آن ساخته شده و برخی نه. به پرسشی مهم هم پاسخ داده شده که چرا پادماده نداریم. جلوتر آمده و می‌گوید نخستین اتم‌ها در گیتی چگونه ساخته شدند و از دوره‌ای نام می‌برد که به آن دوره تاریک می‌گویند. او برای اینکه نشان دهد چه شد که گیتی به تولید نخستین نسل از ستارگان و کهکشان‌ها دست زد، خاستگاه ساختار را معرفی می‌کند و اساسا می‌گوید ساختار در کیهان‌شناسی یعنی چه. در این بخش یکی از هیجان‌انگیزترین بخش‌های نجوم کنونی را که نخستین ستارگان هستند معرفی می‌کند. در ادامه چند میلیارد سال جلو آمده و از وضع امروزی گیتی در بزرگ‌مقیاس کنونی‌اش سخن می‌گوید؛ اینکه سن گیتی، اندازه گیتی و چگالی آن چقدر است.

 

سپس محتوای امروزی گیتی را که به سه دسته کلی ماده معمولی، ماده‌ تاریک و انرژی تاریک تقسیم‌بندی می‌شود را نام می‌برد و نشان می‌دهد چرا سرانجام گیتی به اینها گره خورده است. او در ادامه شکل‌گیری کهکشان‌ها و انواع آنها را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد گیتی پر از کهکشان است اما این‌همه کهکشان طبقه‌بندی‌پذیر هستند. سپس از محتوای کهکشان‌ها که ستارگان هستند پرده‌برداری می‌کند و از شکل‌گیری آنها به شکل گام‌به‌گام با جزئیاتی دقیق سخن می‌گوید. از تحول یا به قول مترجمان دگرگشت و مرگ ستارگان می‌گوید که بسته به جرمی که دارند پایان‌شان چگونه است. این بخش از کتاب بنا به آنچه مترجمان در پانویس‌ها اشاره کرده‌اند بخش مهمی از اخترفیزیک مدرن با نام اخترفیزیک هسته‌ای است که مبشر با دقتی خوب نگاشته است. اینکه عنصرهای سنگین از کجا آمده‌اند فصلی مجزا را به خود اختصاص داده تا نشان دهد چقدر این مسئله حائز اهمیت است. در پایان‌بخش اخترشناسی کتاب هم سامانه‌های سیاره‌ای از جمله سامانه خورشیدی بررسی شده و درباره سیاره‌های فراخورشیدی و راه‌های یافتن‌شان مبسوط صحبت شده است. در این بخش مبشر گریزی هم به زیست‌پذیری زده و ذهن خواننده را به مرزهای نو در اخترزیست‌شناسی سوق داده است.

 

سنگ‌ها سخن می‌گویند

 

سه فصل با نام‌های زمین‌ِ آغازین، خاستگاه قاره‌ها، اقیانوس‌ها و کوه‌ها، زمینِ در حال دگرگشت، عنوان‌های بخش زمین‌شناسی کتاب هستند. هدف مبشر از این سه فصل اتصال زمین به دو ستون است: یکی ستونی که زمین در بستر آن، یعنی سامانه خورشیدی، شکل گرفته و جایگاه زمین در جایی که هست سبب شده ویژگی‌های ممتازی داشته باشد. ستون بعدی زیست‌پذیری زمین در اثر همان ویژگی‌های ممتاز است؛ یعنی روی این سیاره فیزیک به شیمی و شیمی به زیست پل زده است. این سه فصل با چگونگی شکل‌گیری زمین شروع و پدید آمدن قاره‌ها و اقیانوس‌ها و جو زمین پیش می‌رود. اینکه کره ماه یا به گفته مترجمان، مانگ، چه اثری داشته و زمین چه ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی و زیستی دارد بخش مهمی از این سه فصل است. در این فصل دوره‌های زمین‌شناسی و آمدن و رفتن‌های موجودات و جانوران در بازه‌های مختلف با جزئیات گفته شده است. اینکه انقراض‌های گروهی در زمین چگونه رخ داده و در نهایت چگونه شرایط برای وجود و حضور انسان فراهم شد.

 

از کجا آمده‌ام

 

بخش زیست‌شناسی کتاب نسبتا مانند بخش اخترشناسی‌اش مفصل است. این بخش که شامل فصل نوزدهم تا بیست‌وپنجم است،‌ با پیدایش شرایط زیست و خاستگاه جو زمین شروع می‌شود. این فصل مفصل به شیمی آب و اهمیت آن در جفت‌وجور‌کردن شرایط زیست می‌پردازد. نکته جالب اینکه مترجمان در بسیاری از بخش‌ها «لایف» در زبان انگلیسی را زیست و معادل حیاتِ عربی نوشته‌اند که بسیار درست می‌نماید. در فصل نوزدهم جو زمین و آب به‌خوبی واکاوی شده‌اند و در فصل بیستم که درباره مواد ابتدایی سازنده زیست است. نویسنده ابتدا تعریفی از زیست ارائه داده و کمی درباره پیوندهای شیمیایی گفته که با وجود سادگی، موضوع چقدر مهم هستند. در این فصل از دی‌ان‌ای و آر‌ان‌ای گفته شده که خاستگاه‌شان چیست و وظیفه‌شان چگونه است. در ادامه و در فصل بعد به خاستگاه مولکول‌های زیستی ساده پرداخته شده کمی بیشتر در درون سلول‌ها و مولکول‌های زیستی و ماده ژنتیکی کندوکاو شده است.

 

فصل بعدی کاملا به سلول‌ها اختصاص دارد. اینکه سلول چیست و عملکردش چگونه است و انواع سلول‌ها کدام‌اند. در ادامه سفر، مبشر خواننده را به چگونگی آغاز تکامل زیست در زمین دعوت می‌کند و نشان می‌دهد چگونه زیست در دریا و خشکی شکل گرفت و گیاهان و دایناسورها روی زمین ظاهر شدند. سفر ادامه دارد و کتاب در فصل بیست‌وچهارم به ایستگاه خاستگاه پستانداران و نخستی‌ها می‌رسد. این بخش شامل خود ما هم می‌شود و مبشر درباره گونه هومو و گونه انسان امروزی به تفصیل نوشته است. فصل بیست‌وپنجم بسیار شیرین و خواندنی است. در این فصل خاستگاه زبان و فرهنگ و تمدن و شهرها گفته شده؛ اینکه در آن‌سوی زمین و در میان‌رودان چه خبر بوده، نخستین ابزارهای انسان چه بوده و انقلاب کشاورزی چگونه به زندگی امروزی ما شکل داد. فصل کوتاه پایانی هم نگاهی کلی به تمام اینها و بینشی است که به دست آورده‌ایم. مترجمان پنج پیوست هم به کتاب افزوده‌اند: ثابت‌های بنیادی فیزیک، ثابت‌های اخترشناسی،‌ واژه‌نامه انگلیسی به فارسی،‌ نمایه نام‌ها و نمایه عمومی.

 

بر بلندای دماوند

 

شاید مهم‌ترین پرسشی که باید به آن پاسخ دهیم و چرایی ترجمه این کتاب را یادآور شویم، این باشد که چرا ترجمه فارسی این کتاب برای جامعه علمی ایران ضروری است؟ اگر عموم مردم را که می‌توانند خواننده این اثر باشند و نگرشی گسترده و چشم‌نواز درباره گیتی بیاموزند‌ کنار بگذاریم، می‌توان سه دسته از خوانندگان ویژه برای این کتاب در نظر گرفت که با خواندن آن می‌توانند بر بلندای قله دماوند دانایی و علم‌دوستی بایستند. دسته نخست دانش‌آموزان مدرسه‌ها و به‌ طور خاص دبیرستان‌ها در سرتاسر کشور هستند. اگر با خودمان صادق باشیم، نظام آموزشی در ایران دو ایراد عمده دارد: اول اینکه کنکورمحور است و دیگر اینکه در بسیاری از موارد متکی به «از برکردن طوطی‌وار» است.

 

مدارس خاص با کادرهای مجرب را معیار نگیرید. به کل کشور بنگرید و میانگین نمرات دانش‌آموزان در دروس علمی را ببینید. دانش‌آموزان بسیاری از مفاهیم را حفظ می‌کنند. از تعریف‌های ساده فیزیک گرفته تا فرمول‌های مثلثات و آرایه ادبی و فرایندهای زمین‌شناسی و حتی ویژگی عناصر جدول مندلیف. از دیگر سو وقتی دانش‌آموزان ایرانی مدرسه را ترک می‌کنند و دیپلم می‌گیرند، اگر از آنها بخواهید با آموخته‌های 12ساله‌شان به‌اندازه‌ پنج دقیقه از سازوکار گیتی، از اینکه سرآغازش چه بوده و سرانجامش چه خواهد بود، بگویند،‌ در بیشتر موارد از این کار ناتوان‌اند. به شهرهای کوچک و روستاها برویم و بررسی کنیم که آیا دانش‌آموزان آن می‌توانند روایتی بس ساده از مهبانگ و از سازوکار یک کهکشان یا سلول یا ستاره ارائه دهند؟ آیا تحول زمین را می‌دانند؟

 

آیا می‌توانند به کوتاهی بگویند گیاهان و جانوران و قاره‌ها از کجا آمده‌اند؟ کمی فراتر رویم. آیا می‌دانند اقلیم ایران چگونه است و چرا بحران انرژی و کم‌آبی داریم؟ تجربه ما که هم در دبیرستان‌ها و هم در دانشگاه‌ها به تدریس مشغولیم نشان داده که فرزندان ما از پاسخ‌های خوب ناتوان‌اند و صرفا به دانسته‌هایی از آنچه گذرا خوانده‌اند، اکتفا خواهند کرد. این مسئله بیانگر آن است که دانش‌آموزان ایرانی شیرینی این کتاب را نچشیده‌اند و این کتاب بناست چنین کند؛ دانش را به شکل درست و دقیق و با زبان شیرین بیاموزند. مبشر در تمام کتاب روی برانگیخته‌ماندن حس کنجکاوی تأکید دارد و کتاب هم به‌گونه‌ای است که خواننده برای گام بعدی کنجکاو می‌ماند. در دانشگاه هم اوضاع چنین است. دانشجویان فیزیک چیزی از زیست‌شناسی نمی‌دانند. دانشجویان زیست‌شناسی هم چیزی از فیزیک و اخترشناسی نمی‌خوانند. این در حالی است که نه‌فقط برای دانشجویان علوم پایه مانند فیزیک و شیمی و ریاضی و زیست،‌ داشتن و دانستن دانشی از کیهان‌شناسی و اخترشناسی و زمین‌شناسی و زیست‌شناسی ضروری است، چراکه سروکارشان با دانش است، بلکه برای دانشجویان مهندسی و حتی علوم انسانی هم اهمیت دارد. فیلسوف و جامعه‌شناسی که درکی علمی از عالم و آدم دارد به‌راستی متفاوت از کسی است که حتی نمی‌داند عمر زمین و خورشید چند سال است. اجازه دهید مثال دیگری بزنیم که اهمیت این کتاب را نشان می‌دهد.

 

دانشجویانی که وارد رشته فیزیک یا ریاضی در دانشگاه می‌شوند، اگر خوش‌اقبال باشند ممکن است در دوره کارشناسی درس نجوم مقدماتی در دانشکده‌شان ارائه شود. استادانی که این درس را ارائه می‌کنند، بخش زیادی از زمان را صرف تدریس موضوعاتی کلی می‌کنند که دانشجویان می‌توانند با دیدن یک مجموعه درس آنلاین بیاموزند، بی‌آنکه جزئیات را بگویند. برخی هم خیلی زود سر وقت نجوم کروی می‌روند و دانشجو را در مثلثات کروی غرق می‌کنند. در درس اخترفیزیک هم چنین است. ریاضیات آن نسبتا سنگین است و دانشجو هرگز فرصت نمی‌کند تصویری جامع از گیتی داشته باشد، آن‌چنان‌ که بداند سرآغاز از کجا بوده و چگونه به خود او یعنی گونه هوشمند انسان رسیده است. این کتاب چنین خلأیی را پر خواهد کرد. دسته دیگری که نقشی پررنگ را در عرصه آموزش بر عهده‌ دارند،‌ آموزگاران مدارس در سرتاسر کشور هستند. تجربه نشان داده آموزگاران در این روزگار سخت معیشتی فرصت چندانی ندارند که اگر دبیر فیزیک یا ریاضی هستند، از زمین‌شناسی و زیست‌شناسی هم دانشی کسب کنند یا اینکه آموزگاران فیزیک و زیست چیز زیادی از تحولات اخترزیست‌شناسی نمی‌دانند. وقتی معلمان به‌روزرسانی نشوند، شاگردانشان هم به‌روزرسانی نخواهند شد.

 

بنابراین وجود چنین کتابی که بتواند نگاهی کل‌نگر، همراه با جزئیات و البته زبانی ساده رده‌های گوناگونی از خوانندگان، از دانش‌آموزان دبیرستانی گرفته تا معلمان و دانشجویان و استادان و حتی مردم عادی را با خود همراه کند، برای ایران عزیزمان بسیار ضروری است. شاید این پرسش در ذهن خوانندگان شکل بگیرد که پس از تهیه کتاب آن را چگونه بخوانند. پیشنهاد گروه نویسندگان این مقاله که مدت‌ها با این اثر سروکار داشتیم چنین است: تمام خوانندگان کتاب، به ترتیب و تمام فصل‌ها را بخوانند، از هیچ موضوعی تند عبور نکنند، درنگ کنند و بارها بخوانند تا بیاموزند. پس از پایان هر فصل هم به پرسش‌ها پاسخ دهند تا مطمئن شوند به‌درستی یاد گرفته‌اند. تأکید می‌کنیم از روی شکل‌ها سرسری نگذرید. کتاب پر از شکل‌های آموزشی است و خوشبختانه نسخه فارسی هم مانند نسخه انگلیسی رنگی چاپ شده است.

 

اگر کتاب برای تدریس در دانشگاه باشد می‌توان آن را در یک کورس درسی سه‌واحدی تدریس کرد و باز پیشنهاد می‌کنیم این درس را دو استاد ارائه دهند. ارائه درس با دو استاد امری مرسوم است و حتی در ایران در رشته‌های پزشکی و داروسازی یک ماده درسی را دو یا سه استاد ارائه می‌دهند. همچنین پیشنهاد می‌کنیم از دانشجویان یا دانش‌آموزان بخواهید به شکل کار گروهی فصل‌های کتاب را ارائه دهند. یکی از خوبی‌های کتاب و مهم‌ترین نکاتی که رعایت شده، پاس‌داشتن زبان فارسی است. مترجمان خودشان چنین نوشته‌اند که تا جایی که ممکن بوده از واژگان علمی فارسی استفاده کرده‌اند و کنارش نام‌های غیرفارسی را هم قید کرده‌اند تا خوانندگان بدانند مثلا سامانه خورشیدی همان منظومه شمسی است یا ابرواره همان سحابی است یا تپ‌اختر و تپار همان پالسار است. مترجمان از چند نام شریف نام برده‌اند که در واژه‌سازی فارسی برای کلمات علمی بسیار کوشیده‌اند. نکته‌ای که بسیار در کتاب مشهود است، دغدغه درست‌نویسی علمی و نیز به کار بردن واژگان درست علمی-فارسی در کتاب است. مترجمان بر این باورند که پاس‌داشتن زبان فارسی در علم یکی از ستون‌های توسعه ایران است.

 

من، بهرام مبشر، گیتی می‌کاوم

 

ایران هرگز از مردان نیک‌نام خالی نبوده است. چه به‌وقت سرفرازی و چه به‌وقت خموشی، این سرزمین همواره فرزندانی راستین داشته که هرجا بوده‌اند منشأ خیر بوده‌اند و نیکی. یکی از آن فرزندان راست‌قامت و بلندهمت کشورمان، بهرام مبشر است که اگر امروز ابوریحان بیرونی و غیاث‌الدین جمشید کاشانی زنده بودند، به وجودش افتخار می‌کردند. بهرام مبشر دانشمند 67ساله‌ ایرانی است که نامش با بزرگ‌ترین پروژه‌ها و دستاوردهای اخترشناسی همچون تلسکوپ فضایی هابل و تصویر معروف فراژرف آن گره خورده است. بهرام مبشر دکترای کیها‌ن‌شناسی رصدی خود را از دانشگاه دورهام بریتانیا دریافت کرده است. سپس دوره پسادکترا را در دو دانشگاه لِستر و کالج سلطنتی لندن گذرانده و به مدت هفت سال در جایگاه پژوهشگر ارشدِ آژانس فضایی اروپا، در مؤسسه تلسکوپ فضایی هابل در مریلند آمریکا که از زیرمجموعه‌های سازمان ناساست، به کارهای پژوهشی و مدیریتی پرداخته است.

 

مبشر در این مؤسسه پژوهش‌هایش را با تلسکوپ فضایی هابل پیش می‌برد؛ تلسکوپی که نامش را از ادوین هابل، اخترشناس معروف آمریکایی و یابنده انبساط گیتی وام گرفته است. او در سال 2007م. در جایگاه هیئت‌علمی به دانشگاه کالیفرنیا-ریورساید پیوست و هم‌اکنون استادتمام اخترشناسی رصدی آنجاست. زمینه کاری و پژوهشی بهرام مبشر شکل‌گیری و دگرگشت کهکشان‌هاست. او در رصدهایش که شامل تلسکوپ‌های زمین-پایه و فضا-پایه می‌شود،‌ توانسته با کمک همکارانش برخی از پرسش‌های مهم را درباره کهکشان‌های آغازین گیتی پاسخ دهد. او در پروژه‌های کلیدی مهمی نقش داشته و دارد. بهرام مبشر نویسنده بیش از 250 مقاله و چندین کتاب است. درباره بهرام مبشر آنچه بیش از دانشمندبودنش سزاوار قدردانی است، حس میهن‌دوستی اوست.

 

در یاری‌رساندن به دانشجویان ایرانی برای رسیدن به قله‌های دانش، از کسانی است که بی‌دریغ یاری می‌رساند. تاکنون چندین و چند ایرانی زیر نظر او توانسته‌اند اخترشناس شوند و هنوز هم دانشجویان ایرانی دارد. اجازه دهید به این نکته اشاره کنیم که مبشر از اندک اخترشناسان بلندآوازه ایرانی است که همواره با جامعه علمی داخل کشور و جوانان جویای علم در تماس است و او بارها و بارها با رسانه‌های ایرانی و فارسی‌زبان گفت‌وگو کرده است. از مجله نجوم که قدمتی طولانی در ایران دارد تا پلتفرم‌های رسانه‌ای اینترنتی، با او گفت‌وگو کرده‌اند. آرزوی ما این است که روزی هم در آینده کشور ایران دارنده تلسکوپ فضایی شود و نام آن را «تلسکوپ فضایی مبشر» بگذارند.

 

دردی است غیر مُردن

 

برای نوشتن این مقاله، نویسندگان یک گروه واتس‌اپی درست کرده بودند و در حال تبادل‌ نظر بودیم که عنوان و زیرعنوان‌ها را چه بگذاریم و چه بنویسیم. یکی از دوستان گفت عنوان «دردی است غیر مُردن» بار اندوه و غم دارد و بهتر است ننویسیم. اما یکی از دوستان استدلال خوبی داشت: انکار مشکلات به حل آن کمک نخواهد کرد.

 

بنابراین، بر آن شدیم تا کمی از دشواری‌هایی که مترجمان‌ حین ترجمه کتاب با آن روبه‌رو بودند و سبب شد پروژه‌ای که طبق برنامه‌ریزی‌شان باید دوساله تمام می‌شد، این‌چنین به درازا بکشد. صدالبته‌ پروژه به بار نشست و بذر کتاب خاستگاه که سال‌ها پیش کاشته بودند،‌ در بهار 1404 خورشیدی میوه داد. اما اجازه دهید به‌واسطه دانسته‌هایمان از روند ترجمه کتاب کمی از دشواری‌ها بگوییم. هرچند پایان تمام آن دشواری‌ها شیرینی‌ای شد که امروز شاهدش هستیم، هدفمان هم از بیان دشواری‌ها بیش از هر چیزی انتقال تجربه این سه مترجم است به نسل‌های آینده. مترجمان در تمام سال‌هایی که مشغول ترجمه این کتاب بودند، بنا به آنچه از نزدیک شاهد بودیم، به قول آنچه خودشان نوشته بودند، گرفتار باران بلا شدند. حتی پیش از آغاز ترجمه کتاب، در جریان گرفتاری‌ سخت مترجم سوم کتاب بودیم که چگونه هم‌زمان یک فساد مالی یا دقیق‌تر بگوییم یک اختلاس سنگین و بیماری سرطان پدرش، موجب خسارت‌های مادی و روانی زیادی شده بود. متأسفانه پدر ایشان در اثر سرطان یا آن‌طور که خودش می‌گوید سرطان بی‌عدالتی چشم از جهان فروبست.

 

 شگفت‌آور اینکه تا روزی که مشغول نوشتن این مقاله بودیم، هنوز پرونده اختلاس ایشان در دادگاه حل‌ نشده است. پرونده‌ای که پیش از خاستگاه آغاز شد اما هنوز تمام نشده است. همین یک مورد کافی است تا نشان دهد چگونه برخی فرایند‌های فرسایشی می‌تواند سال‌های سال یک پژوهشگر جوان را خسته و کلافه کند یا چنان به ستوه آید که جلای وطن کند. اگر با آنان که سبب فساد و تباهی کشور هستند برخوردهای سریع و قاطع شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. در این میان بیماری همه‌گیر کرونا هم مانند توفانی بود که وزید و با خود غمی افزود بر غم‌ها. در دوره کرونا دورهم‌خوانی این کتاب را شروع کرده بودیم، اما نوعی ترس را در دل‌هایمان حس می‌کردیم. پس از آن هم بار دیگر مشکلات، همچون بیماری و... سروقت مترجمان این کتاب آمد که خودشان در کتاب اشاره کرده‌اند و ما قصد نداریم بازگو کنیم. اما هر سه مترجم نکته‌ای را اشاره کردند که دانستن آن بسیار شیرین است.

 

ما از هر سه پرسیدیم، اگر صادقانه به ما بگویید که چه شد کار را نیمه‌کاره رها نکردید، پاسختان چیست؟ این پرسش را تک‌تک پرسیدیم و هر‌سه یک عامل را نام بردند: منش نویسنده کتاب در برخورد با تأخیرهای پی‌درپی ما. هر سه نفر می‌گفتند که در تمام دوره ترجمه کتاب و حتی چاپ کتاب، دکتر مبشر با روی گشاده کنار ما بود و هرگز خم به ابرو نیاورد که چرا کار دیر شده است. این موضوع را گفتیم تا در پایان این نوشته به خودمان و استادان و جوانان یادآور شویم که در یک کار علمی، روی خوش و سعه‌صدر معجزه می‌کند. کتاب خاستگاه صرفا محصول دانش نویسنده و مترجمان نیست، بلکه حاصل دو چیز است: اول سعه‌صدر و روی خوش نویسنده کتاب و همراهی‌شان با مترجمان، دوم کار گروهی مترجمان با یکدیگر و درک‌کردن همدیگر وقتی دیگری به مشکلی برمی‌خورد. این دو در زمانه‌ و شرایطی که ما هستیم، حکم کیمیاست که می‌تواند سبب انجام بسیاری از پروژه‌ها شود. جان کلام اینکه از شما خوانندگان خوب دعوت می‌کنیم کتاب خاستگاه را بخوانید تا چراغ دانایی بیفروزید. در کارهای علمی‌تان هم در مواجهه با مشکلات صبور باشید و دوام آورید. روزگار ما، زمانه تاب‌آوری است. در برخورد با همکاران و دوستانتان هم سعه‌صدر داشته باشید تا در نهایت شیرینی پایان کار را بچشید.