|

قمار بزرگ در کاخ سفید؛ معماری نظم نوین خاورمیانه بر روی گسل‌های لرزان

ایران؛ محور ناگفته‌ اتاق بیضی

زمانی که غرش موتورهای جنگنده‌های اف-۳۵ آسمان واشنگتن را می‌شکافت و گارد تشریفاتی کاخ سفید با شکوهی کم‌نظیر و یادآور استقبال از پادشاهان قرن نوزدهم، برای محمد بن‌سلمان رژه می‌رفتند، صدای واقعی این دیدار در سکوت معنادار و لبخندهای مرموز دو رهبر درباره «نقشه جدید خاورمیانه» شنیده می‌شد.

ایران؛ محور ناگفته‌ اتاق بیضی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 شرق: زمانی که غرش موتورهای جنگنده‌های اف-۳۵ آسمان واشنگتن را می‌شکافت و گارد تشریفاتی کاخ سفید با شکوهی کم‌نظیر و یادآور استقبال از پادشاهان قرن نوزدهم، برای محمد بن‌سلمان رژه می‌رفتند، صدای واقعی این دیدار در سکوت معنادار و لبخندهای مرموز دو رهبر درباره «نقشه جدید خاورمیانه» شنیده می‌شد. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، پس از هفت سال سردی روابط که سایه سنگین قتل جمال خاشقجی بر آن افتاده بود، ولیعهد سعودی را با آغوش باز پذیرفت. دیداری که در ظاهر بوی دلارهای نفتی و باروت تسلیحات می‌داد، اما در لایه‌های عمیق‌تر و استراتژیک خود، حامل دکترین جدیدی برای مهار ایران و بازتعریف نقش آمریکا در منطقه بود.

‌بازگشت «پسر مطرود» به کانون قدرت

برای محمد بن‌سلمان قدم‌گذاشتن بر فرش قرمز کاخ سفید‌ چیزی فراتر از یک سفر دیپلماتیک بود؛ این یک «پیروزی برای بقا» محسوب می‌شد. هفت سال پیش، پس از قتل فجیع جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار، در کنسولگری عربستان در استانبول، او به چهره‌ای «مطرود» در غرب تبدیل شده بود و حتی جو بایدن دموکرات نیز وعده داده بود ‌عربستان را به حاشیه براند. وعده بایدن در حد شعار باقی ماند و استقبال پرزرق‌وبرق ترامپ، شامل رژه سواره‌نظام و پرواز نمایشی جنگنده‌ها، پیامی واضح به جهان مخابره کرد: در منطق «اول آمریکا» (America First)، منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک بر ارزش‌های حقوق‌بشری ارجحیت مطلق دارند. ترامپ در اقدامی که نشان‌دهنده پایان رسمی انزوای سیاسی بن‌سلمان بود، گزارش‌های نهادهای اطلاعاتی آمریکا که بن‌سلمان را آمر قتل خاشقجی می‌دانستند، با بی‌اعتنایی محض رد کرد. او با بیان اینکه «‌بن‌سلمان چیزی در این‌باره نمی‌دانست و ما می‌توانیم قضیه را همین‌جا تمام کنیم»، عملا یک عفو عمومی سیاسی به ولیعهد اعطا کرد. این تطهیر سیاسی، پیش‌شرط ورود به فاز جدیدی از روابط بود که در آن ریاض نه به‌ عنوان یک «شریک دردسرساز»، بلکه به ‌عنوان «متحد اصلی غیرناتو» شناخته می‌شود.

سناریوی جدید برای ایران

شاید پیچیده‌ترین و حساس‌ترین بخش این دیدار‌ که در لابه‌لای اخبار قراردادهای تسلیحاتی پنهان ماند، تغییر ریل‌گذاری مشترک واشنگتن و ریاض در قبال جمهوری اسلامی ایران است. برخی تحلیلگران برجسته معتقدند‌ اتاق فکر مشترک ترامپ و بن‌سلمان به این نتیجه رسیده است که دوران تقابل مستقیم نظامی یا صرفا تحریم‌های اقتصادی کور به پایان رسیده و باید مدلی پیچیده‌تر را جایگزین کرد. در کنفرانس خبری مشترک، ادبیات به‌کار‌رفته درباره ایران، چرخشی تاکتیکی و فریبنده را به نمایش گذاشت. ترامپ با اعتمادبه‌نفسی که یادآور تاجران املاک نیویورک است، مدعی شد: «مذاکرات با ایران آغاز شده. ایران به‌شدت خواهان توافق است... من کاملا پذیرای این موضوع هستم». بن‌سلمان نیز بلافاصله با ایفای نقش مکمل، از آمادگی ریاض برای کمک به حصول این توافق سخن گفت. اما در ورای این تعارفات دیپلماتیک، طرحی که می‌توان آن را «استراتژی شوروی‌سازی ایران» نامید، در حال تدوین است. برخلاف سال ۲۰۱۸ که استراتژی «فشار حداکثری» با هدف فروپاشی اقتصادی سریع دنبال می‌شد، الگوی فعلی ترامپ شباهت عجیبی به سیاست‌های رونالد ریگان در قبال اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۸۰ میلادی دارد. در این الگو، هدف نه لزوما جنگ گرم است و نه احتمالا تغییر رژیم از طریق کودتا، بلکه هدف، کشاندن حریف به پای میز مذاکره‌ای است که خروجی آن، «استحاله از درون» خواهد بود. تحلیلگران استراتژیک بر این باورند که ترامپ می‌خواهد با ترکیب «فشار اقتصادی هوشمند» و «درهای باز دیپلماتیک»، ایران را وارد فرایندی فرسایشی کند. در این سناریو، توافق احتمالی آینده به‌گونه‌ای طراحی می‌شود که ایران برای بهره‌مندی از منافع اقتصادی، ناچار به پذیرش استانداردهایی شود که با ماهیت ایدئولوژیک و ساختار انقلابی آن در تضاد است. باز‌شدن فضای تعامل با غرب تحت نظارت شدید، دقیقا همان پاشنه آشیلی است که به باور تیم ترامپ، می‌تواند آنچه را «تضادهای داخلی ایران» خوانده شده، فعال کرده و پروژه «فروپاشی نرم» را کلید بزند.

‌تضاد منافع پنهان در اتحاد ظاهری

با‌این‌حال، این استراتژی مشترک خالی از شکاف نیست. عربستان سعودی به‌ عنوان ذی‌نفع اصلی وضعیت فعلی، نگاهی متفاوت به «زمان» دارد. برای ریاض که امنیت ابرپروژه‌های تریلیون دلاری خود (نظیر نئوم) را در خطر می‌بیند، اولویت اصلی «تضمین عدم بازگشت ایران به قدرت منطقه‌ای» است. بن‌سلمان ترجیح می‌دهد ایران در یک وضعیت تعلیق دائمی باقی بماند؛ نه آن‌قدر قدرتمند که دوباره به قدرت اول نظامی و اقتصادی منطقه تبدیل شود. در مقابل، آمریکا به ‌عنوان «هژمون بازی‌ساز»، نگاهی کلان‌تر دارد و ممکن است در میانه راه، برای مهار چین یا روسیه، حاضر به امتیازدهی‌های تاکتیکی به تهران شود که لزوما خوشایند ریاض نباشد. بن‌سلمان با آگاهی از این شکاف، می‌کوشد با بستن قراردادهای سنگین دفاعی، ترامپ را مجاب کند که هرگونه توافق آتی با ایران، ناچار از فیلتر منافع امنیتی ریاض عبور کند.

دیپلماسی معاملاتی؛ اف-۳۵ در برابر دلار

دونالد ترامپ بار دیگر ثابت کرد ‌سیاست خارجی برای او، امتداد معاملات تجاری است. او در این دیدار عملا اهرم‌های فشار استراتژیک و فناوری‌های حساس نظامی آمریکا را به حراج گذاشت. موافقت با فروش جنگنده‌های رادارگریز اف-۳۵ و ارتقای جایگاه عربستان، امتیازی بود که حتی دولت بایدن نیز با احتیاط فراوان به آن نزدیک می‌شد. فردریک وهری، تحلیلگر ارشد بنیاد کارنگی، این معامله را «نامتوازن» توصیف می‌کند و معتقد است آمریکا کارت‌های برنده خود را ارزان فروخته است‌. در ازای دسترسی ریاض به پیشرفته‌ترین تکنولوژی نظامی قرن، ترامپ تنها «وعده» سرمایه‌گذاری دریافت کرد؛ وعده‌ای که رقم آن به‌طور شفاهی از ۶۰۰ میلیارد دلار به یک تریلیون دلار افزایش یافته است‌. اما این معامله یک لایه پنهان دیگر نیز دارد؛ جنگ تراشه‌ها و هوش مصنوعی. یکی از بندهای کلیدی توافق، همکاری شرکت انویدیا (NVIDIA) با صندوق ثروت ملی عربستان برای ساخت «کارخانه‌های هوش مصنوعی» است‌. موافقت کاخ سفید با صدور مجوز برای تراشه‌های پیشرفته به عربستان، در حالی صورت می‌گیرد که نگرانی‌های عمیقی در پنتاگون نسبت به روابط رو به رشد ریاض و پکن وجود دارد‌. مقامات امنیتی آمریکا بیم آن دارند که این فناوری‌های حساس از طریق درز اطلاعاتی یا جاسوسی صنعتی، سر از چین درآورد‌. بن‌سلمان با زیرکی تمام، از کارت چین به ‌عنوان اهرمی برای دوشیدن تکنولوژیک آمریکا استفاده کرد و ترامپ، مسحور اعداد و ارقام سرمایه‌گذاری، ریسک بلندمدت انتقال تکنولوژی را پذیرفت.

بن‌بست فلسطین و چالش پیمان ابراهیم

یکی از محورهای اصلی مذاکرات که ترامپ حساب ویژه‌ای روی آن باز کرده بود، پیوستن عربستان به «پیمان ابراهیم» و عادی‌سازی روابط با اسرائیل بود. با‌این‌حال، واقعیت‌های میدانی خاورمیانه پس از جنگ ویرانگر غزه، محاسبات کاخ سفید را برهم زد. محمد بن‌سلمان در دفتر بیضی، با صراحتی که شاید برای ترامپ ناخوشایند بود، تأکید کرد که اگرچه ریاض خواهان پیوستن به این پیمان است، اما این امر بدون «یک مسیر روشن و مطمئن به سوی تشکیل دولت فلسطین» غیرممکن است‌. او گفت: «ما خواهان صلح برای اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها هستیم و می‌خواهیم آنها در منطقه همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند»‌. این موضع‌گیری نشان می‌دهد ‌حتی با وجود وعده‌های ترامپ مبنی بر اینکه عربستان هزینه بازسازی غزه را تأمین خواهد کرد، ریاض نمی‌تواند افکار عمومی جهان عرب و جایگاه خود به‌ عنوان رهبر جهان اسلام را نادیده بگیرد. تضاد اصلی اینجاست که دولت راست‌گرای اسرائیل به رهبری نتانیاهو، اساسا با ایده «دوکشوری» مخالف است و ترامپ نیز در کنفرانس خبری مجبور شد با احتیاط از بیان واژه «تعهد» پرهیز کرده و فقط به «مذاکرات خوب» اشاره کند‌. علاوه بر این، فروش اف-۳۵ به عربستان، اصل بنیادین سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا، یعنی حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل را به چالش کشیده است‌. ترامپ تلاش کرد با بیانی کاسبکارانه این نگرانی را رفع کند و خطاب به بن‌سلمان گفت: «می‌دانم آنها می‌خواهند شما هواپیماهای ضعیف‌تری بگیرید... اما هر دو شما باید بهترین‌ها را داشته باشید»‌. این رویکرد نشان می‌دهد که ترامپ قصد دارد با مسلح‌کردن دو طرف به سلاح‌های آمریکایی، موازنه‌ای از وحشت و وابستگی ایجاد کند.

فرجام: قصری روی ماسه؟

در نهایت، آنچه در دیدار بن‌سلمان و ترامپ در کاخ سفید رخ داد، بیش از آنکه یک اتحاد استراتژیک پایدار باشد، یک معامله تجاری پرریسک با ظاهری سیاسی بود. ترامپ توانست با ارقام درشت سرمایه‌گذاری تیترهای خبری را تسخیر کند و بن‌سلمان توانست مشروعیت از‌دست‌رفته خود را بازیابد. اما ستون‌های این توافق ‌روی زمین لرزانی بنا شده است. تحقق طرح ترامپ برای ایران نیازمند اجماعی جهانی است که در حال حاضر چندان وجود ندارد، عادی‌سازی با اسرائیل در گرو حل مسئله‌ای است (فلسطین) که لاینحل‌تر از همیشه به نظر می‌رسد‌ و تحویل جنگنده‌های اف-۳۵ فرایندی است که سال‌ها به طول می‌انجامد و ممکن است با موانع کنگره یا تغییرات سیاسی آینده متوقف شود‌. این «معامله قرن» جدید، شاید در کوتاه‌مدت برای هر دو رهبر پیروزی محسوب شود، اما در بلندمدت، منطقه را وارد رقابت تسلیحاتی جدید و پیچیدگی‌های امنیتی غیرقابل پیش‌بینی خواهد کرد. عربستانِ مجهز به اف-۳۵ و هوش مصنوعی، ایرانی که تحت فشار «استحاله» قرار گرفته و اسرائیلی که نگران از دست دادن برتری خود است؛ این مثلثی است که ترامپ ترسیم کرد؛ مثلثی است که اضلاع آن هر لحظه ممکن است از هم گسسته شود.

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.