تالاب های گلستان زیر تیغ خشکسالی و تغییرات اقلیمی
سکوتی تلخ و ترکخورده جای آواز پرندگان مهاجر را گرفته است. تالاب های گلستان، این قلبهای تپنده طبیعت، زیر ضربات بیامان خشکسالی، تغییرات اقلیمی و دستاندازیهای انسانی به سختی نفس میکشند و پهنههای آبی که زمانی میزبان گونههای نادر و پناهگاه زندگی بودند، به زمینهای خشک و بیجان بدل شده و معیشت هزاران نفر از جوامع محلی را به مخاطره انداختهاند.

استان گلستان، چهار مجموعه تالابی ارزشمند شامل آلاگل، آلماگل، آجیگل، تالاب بینالمللی گمیشان، دریاچه شور و دریاچه اینچه در حوضه آبریز اترک و نزدیک مرز ترکمنستان دارد که از مهمترین کانونهای تنوع زیستی ایران به شمار میروند.
این اکوسیستمها نهتنها زیستگاه گونههای نادر گیاهی و جانوریاند، بلکه در تغذیه آبهای زیرزمینی، پیشگیری از سیل، تعدیل اقلیم و کاهش ریزگردها نقش کلیدی دارند.
فراتر از ارزش اکولوژیکی، تالابها ستون فقرات اقتصاد و فرهنگ جوامع محلیاند. از تولید صنایعدستی با استفاده از پوشش گیاهی تالابها تا تأمین علوفه برای دام و رونق گردشگری، معیشت هزاران نفر به این زیستبومها وابسته است اما خشک شدن تالابها، زنجیرهای از فجایع را به دنبال دارد: فقر، بیکاری، مهاجرت و حتی تهدیدات امنیتی در مناطق مرزی.
بحران در کمین؛ قاتلان خاموش تالابها
رییس اداره حفاظت و احیای تالابهای ادارهکل محیط زیست گلستان، در گفتوگو با ایرنا، وضعیت کنونی را هشداردهنده توصیف کرد و گفت: از سال ۱۹۰۰ میلادی، نیمی از تالابهای جهان نابود شدهاند و سالانه یک درصد از این اکوسیستمها از بین میروند. گلستان نیز سه سال خشکسالی مداوم را تجربه کرده و کاهش بارندگی در حوضه آبریز اترک، تالابها را به شدت تحت فشار قرار داده است.
میثم مددی اظهار کرد: تالاب گمیشان، به دلیل پسروی آب دریای خزر و قطع ارتباط هیدرولوژیکی، به کانون گرد و غبار تبدیل شده و دیگر تالابها نیز با کاهش شدید آب مواجهاند اما خشکسالی تنها مقصر نیست.
وی تأکید کرد: سدسازی در بالادست رودخانه اترک، الگوهای کشت پرآببر، انحراف مسیر رودخانهها و آببندانهای پرورش ماهی، حقآبه تالابها را به حداقل رساندهاند و این دخالتهای انسانی، همراه با تغییرات اقلیمی، تالابهای گلستان را به لبه پرتگاه کشاندهاند.
علیاصغر طهماسبی استاندار گلستان هم در نشست چندی قبل با اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس، با ابراز نگرانی عمیق هشدار داد: تالابهای گلستان در خطر خشک شدن کاملاند و اگر اقدام فوری انجام نشود، فاجعهای مشابه دریاچه ارومیه در انتظار ماست.
پیامدهای یک فاجعه قریبالوقوع
خشک شدن تالابها، ضربهای مهلک به اکوسیستم و جوامع محلی وارد کرده است. گونههای نادر گیاهی و جانوری در معرض انقراضاند و پرندگان مهاجر، که روزگاری آسمان گلستان را مزین میکردند، دیگر به این سرزمین نمیآیند.
از منظر اجتماعی، جوامع محلی که از تالابها برای تولید صنایعدستی، تأمین علوفه یا گردشگری ارتزاق میکردند، با مشکلات اقتصادی شدید مواجه شدهاند. مددی افزود: خشک شدن تالابها به افزایش کانونهای ریزگرد، کاهش کیفیت آب و هوا و تشدید بلایای طبیعی مانند سیل منجر میشود.
وی ادامه داد: این بحران همچنین تبعات فرهنگی و امنیتی دارد. تالابها بخشی از هویت فرهنگی گلستاناند و نابودی آنها میتواند پیوند جوامع محلی با سرزمینشان را تضعیف کند. در مناطق مرزی، کاهش منابع آبی و معیشتی میتواند به تنشهای اجتماعی و حتی چالشهای امنیتی دامن بزند.
تلاشهای احیا
با وجود وخامت اوضاع، اقدامات امیدوارکنندهای برای نجات تالابها آغاز شده است. دو طرح بزرگ احیای پنجساله خلیج گرگان و تالاب گمیشان در ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالابهای کشور تصویب شده است.
مددی توضیح داد: برای تالابهای آلاگل، آلماگل و آجیگل، برنامه مدیریت زیستبومی و لایروبی منظم کانالهای آبرسان اجرا شده که وضعیت این تالابها را به سطح نزدیک به مطلوب رسانده است.
رییس اداره حفاظت و احیای تالابهای ادارهکل محیط زیست گلستان گفت: برای تالاب گمیشان، پمپاژ آب از دریای خزر در دستور کار است و فاز اجرایی آن از سال جاری آغاز شده است. این پروژه، همراه با برنامه مدیریت زیستبومی، میتواند گمیشان را طی یک تا دو سال آینده از خطر نجات دهد.
همچنین، اقداماتی مانند تخریب آببندانهای غیرمجاز، جلوگیری از چرای بیرویه دام، مرزبندی تالابها و آموزش جوامع محلی بهویژه زنان و دانشآموزان، نقش مهمی در حفاظت از این اکوسیستمها داشته است.
مددی تأکید کرد: آگاهیبخشی به جوامع محلی، آنها را با ارزش تالابها و تبعات خشک شدنشان آشنا کرده و مشارکت مردمی را تقویت کرده است. برای مثال، در حوضه آلاگل، همدلی مردم و مسئولان، آبگیری تالابها را به دغدغهای عمومی تبدیل کرده و کشت محصولات پرآببر مانند شالی و هندوانه در شمال استان متوقف شده است.
نجات تالابها با عزم ملی
برای جلوگیری از فاجعه، مددی راهکارهای مشخصی پیشنهاد داد: وزارت نیرو باید حقآبه تالابها را بهصورت قانونی تخصیص دهد. اصلاح الگوی کشت، کاهش هدررفت آب و آموزش کشاورزان برای پرهیز از کاشت محصولات پرآببر ضروری است.
وی همچنین بر نقش محوری جوامع محلی تأکید کرد و گفت: مردم، بهویژه ساکنان نزدیک تالابها، با درک اهمیت این اکوسیستمها، به سمت کشت کمآببر روی آوردهاند و برداشتهای غیرمجاز آب کاهش یافته است.
مددی بیان کرد: مدیریت یکپارچه منابع آب، همکاری بیناستانی برای تأمین حقآبه اترک و تقویت دیپلماسی آبی با ترکمنستان نیز از دیگر ضرورتهاست و اگر تغییرات اقلیمی شدت یابد و سیاستهای مدیریت آب هماهنگ نشود، خطر خشک شدن کامل تالابها جدیتر خواهد شد.
آینده تالابها؛ انتخاب بین فاجعه و احیا
آینده تالابهای گلستان به اقدامات امروز بستگی دارد. مددی گفت: اگر اقدامات احیایی بهصورت هدفمند ادامه یابد، حتی در شرایط خشکسالی میتوان تالابها را در وضعیت قابلقبول نگه داشت. اما بدون هماهنگی و تعهد، تالابها به زمینهای بایر تبدیل خواهند شد.
گلستان سال گذشته پس از سه سال خشکسالی، بارشهای خوبی تجربه کرد، اما این بارشها مقطعیاند و نمیتوانند جای مدیریت پایدار را بگیرند. تالابها به عزمی ملی نیاز دارند تا بار دیگر به کانونهای زندگی و امید تبدیل شوند.
تالابهای گلستان در آستانه مرگاند، اما هنوز فرصت برای احیای آنها باقی است. این گنجینههای طبیعی، نهتنها برای گلستان، بلکه برای کل ایران و حتی منطقه، ارزشی بیبدیل دارند.