|

آگاهی جمعی به واقعیت‌ها؛ موتور تغییر

روزی که چندی‌پیش دوستی عزیز و قدیمی، معمار و شهرساز، از من خواست درباره پروژه‌های اولویت‌دار شهر رشت نظرم را برایش بنویسم، به او گفتم که باید با دوستان رشتی‌ام مشورت کنم تا جوابی درخور تقدیمش کنم.

روزی که چندی‌پیش دوستی عزیز و قدیمی، معمار و شهرساز، از من خواست درباره پروژه‌های اولویت‌دار شهر رشت نظرم را برایش بنویسم، به او گفتم که باید با دوستان رشتی‌ام مشورت کنم تا جوابی درخور تقدیمش کنم.

بعد که هفته گذشته به رشت آمدم، از دوستان فعال حرفه‌ای‌ام در حوزه شهری و محیط‌زیستی خواهش کردم جلسه‌ای بگذارند تا به گفت‌وگو بنشینیم و اولویت‌ها را از فهرستی که آن دوستان شهرساز برایم فرستاده بودند، از دل بحثی حرفه‌ای، نظری، تجربی و محلی بیرون بکشیم و برای‌شان بفرستیم تا در صف اول طرح‌شان مطرح کنند. اصلا باورم نمی‌شد که طرح این پیشنهادها درست شب قبل از جلسه موعود، بین چند خانم از دوستان در کافه شهرک‌مان من را پیشاپیش به پاسخ‌هایی درخشان برساند. خانم‌ها نه معمار بودند، نه شهرساز.

نه دکتر بودند، نه مهندس. اما پاسخ‌های‌شان چنان حرفه‌ای و واقعی بود که مطمئن بودم بهترین جواب‌ها هستند. البته همیشه اصل معجزه در جزئیات نهفته است، که همین‌جا برای‌تان شرح خواهم داد. همان پرسش‌هایم در یکی، دو جمع حرفه‌ای دیگر هم ادامه پیدا کرد و تکمیل شد، اما خامه‌اش را -به قول فرانسوی‌ها- همان خانم‌های خانه‌دار متفکر و با تحصیلات غیرحرفه‌ای، همان اول گفته بودند. باید بگویم من خودم از میان پروژه‌های اولویت‌دار، تمام حواسم به بحث‌های حول کمپین «هشدار برای ایران 46» بود؛ یعنی بحث جلوگیری از احداث پل‌های هوایی متعددی که سال گذشته تمام بودجه شهرداری رشت را به خود جذب کرده بود و همچنان ادامه دارد. هیاهو درباره آب‌های آلوده رودخانه‌ها و شیرابه‌ زباله‌های رشت در جنگل سراوان هم در طول سال‌های گذشته کم نبود. اما چه کسی باورش می‌شد آگاهی‌های مردمی در سطح محلی خانم‌های شهرک ما این‌قدر موشکافانه به مسائل ناظر باشند؟! خانم‌های کافه خیلی ساده ایده‌های‌شان را روی میز می‌ریختند و از یکدیگر پیشی می‌گرفتند.

صحبت به‌ طور طبیعی از غذا شروع شد. یکی گفت: کیفیت غذاهای محلی و سنتی مهم است. ما توریسم در اولویت‌مان نیست، ولی شهرداری باید به کیفیت غذاها و شیرینی‌های محلی مثل رشته خوشکار و کاکا نظارت داشته باشد. شهر رشت به‌عنوان شهر خوراکی‌های خوشمزه نباید سطحش پایین بیاید. معلم ورزش‌مان هم دوست داشت خیابان‌های غذا Food Streets بیشتر باب شوند تا به جوانان بی‌پول هم خوش بگذرد. اما درباره کالبد شهر رشت، خانم دیگری فوری طرح کرد: «این پل‌های هوایی بی‌ربط چیه که دارند پشت سر هم روی بلوارها می‌زنند؟

جلوی تمام دید ما از خیابان و آسمان را می‌گیرد. تازه همه چیزش غلط اجرا می‌شود. تیرهای چراغ برق همه‌جا افتاده وسط راهِ کنارگذرِ پل هوایی. از پیاده‌روها هم جایی باقی نمانده که آدم توش راه بره!». درست همان نکاتی را گفت که ما هم سال قبل دیده بودیم و نوشته بودیم. خانم‌ها گفتند: پارکینگ در وسط شهر و نزدیک پیاده‌راه فراوان است و لازم نداریم. برعکس اتوبوس و وَن و وسیله حمل‌ونقل عمومی نداریم. 

سرویس بهداشتی نزدیک «پیاده‌راه شهرداری» نداریم (این پیاده‌راه حدود 10 سال پیش در اطراف میدان شهرداری رشت طراحی و اجرا شد و امروز همه از آن راضی‌اند!). لاین دوچرخه‌سواری نداریم... . خانمی گفت: می‌خواهند به مردم خدمت کنند، باید جلوی موتوری‌ها در پیاده‌راه را بگیرند. بعد هم در محلات مختلف شهر، هر روز یک جا، بازارچه هفتگی بگذارند تا مردم شهر به محلات همدیگر بروند و به همه جای شهر رونق بدهند... . اما اظهارنظرات خانم‌های شهرک به همین‌جا ختم نشد. گفتند که رشت دو رودخانه زیبا داشته: زرجوب و گوهررود که الان به جای طلا و جواهر در آنها آب فاضلاب روان است. سپس مسئله جمع‌آوری آب باران را در حوضچه‌ها و تالاب‌ها از یک سو، و تسهیل فرورفتن بارش‌ها به زمین از سوی دیگر برای شهری که همه جایش آسفالت است، مطرح کردند. نظر خانم‌های گیلانی درباره پنل‌های خورشیدی مثبت بود. باغبان‌ها -مینا خانم و سهیلا خانم- روی کاشت درختان بومی و دوری از درختان غیربومی حساسیت داشتند. گله داشتند که شهرداری بی‌دلیل درختان تنومند خیابان امام خمینی را بریده است. همه خانم‌ها گفتند که با پیشنهادà کاربری مزارع و باغ‌ها و جنگل‌های افتاده در داخل مناطق مسکونی شهر مخالف‌اند. واقعا هم این کاراکتر سبز رشت باید از دست

هجوم‌های ساخت‌وساز نجات یابد! و این استان هم به سرنوشت غم‌انگیز مازندران دچار نشود. درباره ساماندهی بازار رشت همه متفق‌القول بودند، ولی درباره احداث هتل‌ها و موارد مربوط به گردشگری و اقامتی مردد ماندند. می‌گفتند رشت برای این‌همه آدم امکانات ندارد. موزه ندارد، پارک ندارد، دریا ندارد... . فردایش در جلسه معماران و محیط‌زیستی‌های متخصص، تقریبا همه حرف‌های خانم‌های کافه تأیید شد، با این تفاوت که راهکارهایی هم برای حفاظت و توسعه ارائه دادند. این دوستان نیز بر بهسازی فضاهای سبز شهری و نساختن برج‌های مسکونی در شهر رشت تأکید داشتند.

معمار معروف رشت اظهار کرد: سوق‌دادن ساخت‌وسازها به مناطق جنوبی شهر، که زمین‌شان بیشتر مناسب بارگذاری است -از پل طالشان به جنوب- بهتر است، تا شهر رشت در بلندمرتبه‌سازی گم نشود. احداث مسیرهای دوچرخه و ایده تاکسی‌رانی روی رودخانه‌ها مطرح شد. ممنوعیت ساخت‌وساز در باغ‌ها و حیاط‌های شهری، پخشایش با برنامه و متعادل خدمات شهری در تمام محلات نیز از نظر متخصصان پیش‌درآمدی بود بر بازآفرینی محلات محتاج به رسیدگی و مداخله.

اما همه راه‌ها در نهایت به یک چیز ختم می‌شد که در همه جای دنیا مطرح است: اصلاح ساختار شهرداری به طرف مدیریت یکپارچه و حکمرانی خوب یا Good Governance که سال‌هاست نقل و نبات محافل حرفه‌ای ماست، بی‌آنکه حرکتی در راستای آن رصد شود.

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.