«شرق» گزارش میدهد:
مهاجرتی که پایتخت را بلعید؛ تهران، قربانی تمرکز قدرت و ثروت
گزارش تازهای از مرکز مطالعات شهرداری نشان میدهد تمرکز امکانات و بیتوجهی به مناطق پیرامونی، تهران را به موتور مکش جمعیت و بحران بدل کرده است.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
تهران سالهاست بیوقفه مهاجر میپذیرد آنها که به امید آیندهای بهتر، بار سفر میبندد. اما این جریان پرشتاب، هر روز پایتخت را ناتوانتر، گرانتر و نابرابرتر میکند. پژوهش جدید مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران با بررسی دقیق روند مهاجرت، زوایای پنهان این پدیده را آشکار کرده است.
بر پایه یافتههای این گزارش، تهران با اختلاف، میزبان اصلی مهاجران داخلی کشور است. تمرکز شغل، امکانات، خدمات، و امید بخشی از دلایل این اتفاق است، اما همین جذابیت، خود در حال تبدیل شدن به پاشنه آشیل پایتخت است. مهاجران تازهوارد وارد بازاری میشوند که از پیش اشباع است، در جستوجوی مسکنی که یافتن آن هر روز دشوارتر میشود، و با هزینههایی مواجه میشوند که حتی شهروندان قدیمی تهران را از پا درآورده است.
آمارها میگویند در دوره ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ بیش از ۳۹ درصد مهاجران بیناستانی به تهران آمدهاند. سهمی که در دهههای بعد نیز کاهش محسوسی نداشته. جوانان، تحصیلکردگان، زنان مستقل و حتی سالمندان، تهران را مقصد نهایی میدانند. پژوهش میگوید مهاجرت نه صرفاً ناشی از بیکاری، بلکه ترکیبی است از نابرابریهای مزمن، کمبود سرمایهگذاری در مناطق محروم و تصویری آرمانگرایانه از «موفقیت تهرانی».
در مقابل، مناطقی که مهاجر میفرستند، به مرور دچار فرسایش جمعیتی، فقر ساختاری و رکود میشوند. نبود سیاستهای توانمندسازی و عدالت سرزمینی، تهران را به یک «مگاشهر فرسودهشونده» بدل کرده است.
گزارش نشان میدهد که مهاجرت به تهران با طیفی از آثار اقتصادی، اجتماعی و کالبدی همراه است. از افزایش اجارهبها در مناطق مرکزی و شمالی گرفته تا رشد فقر در حاشیهها، ناکارآمدی بازار مسکن، و تخریب تدریجی سرمایه اجتماعی.
در بُعد اقتصادی، شکاف درآمد میان بومیها و مهاجران افزایش یافته؛ بازار کار غیررسمی بزرگتر شده و بخشی از نیروی کار تحصیلکرده، به مشاغل سطح پایین تن دادهاند. از سوی دیگر، بخشهایی از تهران- بهویژه مناطق ۴، ۵، ۱۵ و ۱۶- میزبان اصلی تازهواردان شدهاند؛ بدون آنکه ظرفیتهای کالبدی یا خدماتی آنها توسعه یافته باشد.
گزارش جدیدی که با نظارت گروه اقتصاد شهری مرکز مطالعات شهرداری تهران انجام شده، نشان میدهد که جریان مهاجرت داخلی به تهران، برخلاف آنچه گاه در سطح رسمی ادعا میشود، نه یک روند طبیعی بلکه نتیجهای آشکار از سیاستهای توسعهنیافته و تمرکزگرایانه است.
تحلیل دادههای این پژوهش نشان میدهد که علل اقتصادی، موتور محرک اصلی مهاجرتها هستند؛ اما نباید آن را به «دنبال کار آمدن» تقلیل داد. ترکیبی از نبود زیرساختهای عمومی، سرمایهگذاری پایین در مناطق مبدأ، نابرابری فرصتها و تصویرسازی رسانهای از تهران، چرخهای بیپایان از مهاجرت را شکل داده است.
مهاجرت بیرویه به تهران، در کنار ایجاد فرصتهای اقتصادی برای برخی، فشار سهمگینی بر زیرساختهای شهر وارد کرده است. یافتههای گزارش نشان میدهد که این روند به افزایش اجارهبها در مناطق مرکزی، شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی در حاشیهها، و رشد «فقر شهری» منجر شده است. آنچه نگرانکنندهتر است، بههم خوردن تعادل سرمایه انسانی در کل کشور است؛ تحصیلکردهها، متخصصان و جوانان خلاق، تهران را برگزیدهاند و شهرهای مبدأ را خالی گذاشتهاند.
پژوهش هشدار میدهد که با ادامه این روند، بازار مسکن در تهران از کنترل خارج میشود، رقابت برای مشاغل ساده تشدید میشود و فاصله طبقاتی میان مهاجران تازهوارد و ساکنان قدیمی بیشتر میگردد.
یکی از نکات کلیدی این پژوهش، بررسی نابرابری در توزیع سرمایهگذاری است. بنا به یافتههای گزارش، نه تنها دولت بلکه بخش خصوصی نیز تمایل چندانی به سرمایهگذاری در مناطق مهاجرفرست ندارد. این باعث شده تمام منابع مالی و انسانی به سوی تهران سرازیر شود، بدون آنکه بازدهی متوازنی ایجاد شود. سرمایهگذاری در زیرساختها، نوآوری، صنایع خلاق و فناوریهای جدید، بهطور غیرعادلانهای در تهران متمرکز شده است.
شهروندانی که با رویای زندگی بهتر به تهران آمدهاند، اغلب با واقعیتهای دیگری روبهرو میشوند. شغلهای ناپایدار، هزینههای بالای زندگی و نداشتن پشتوانه اجتماعی، باعث میشود بخشی از این جمعیت حاشیهنشین شوند، یا در اقتصاد غیررسمی غرق گردند. از سوی دیگر، افزایش جمعیت جوان مهاجر باعث تغییر در ساختار سنی و فرهنگی تهران شده است؛ موضوعی که پیامدهای اجتماعی بلندمدتی خواهد داشت.
گزارش میگوید مهاجرت، اجتنابناپذیر است. اما آنچه میتوان کنترل کرد، جهت و شدت آن است. پژوهشگران پیشنهاد میکنند که بهجای تمرکز بر محدود کردن مهاجرت، باید به توزیع عادلانه امکانات، تقویت سرمایهگذاری در مناطق کمتر توسعهیافته، و ایجاد انگیزه برای ماندگاری جمعیت در شهرهای کوچک فکر کرد.
برخی از راهکارهای عملی که در پایان گزارش آمده، شامل توسعه بازارچههای محلی، به رسمیت شناختن مشاغل سنتی، حمایت از زنان مهاجر دارای تحصیلات، و کنترل سوداگری در بازار مسکن است. تنها در این صورت میتوان تهران را از بار فشار مهاجرت نجات داد؛ شهری که هنوز نفس میکشد، اما دیگر رمقی برای دویدن ندارد.
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.