دهقان، معاون تربیت بدنی آموزش و پرورش تهران در گفتوگو با «شرق» مطرح کرد
تبعات تلخ سرانه پایین فضای ورزشی
هرساله روز تربیت بدنی و ورزش در 26 مهرماه گرامی داشته میشود و از این تاریخ تا دوم آبان بهعنوان هفته تربیت بدنی انتخاب شده است. در واقع روز تربیت بدنی و ورزش جشنی است برای اهمیت تربیت بدنی و آموزش سلامت که هرساله در کشور و بهخصوص مدارس برگزار میشود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
هرساله روز تربیت بدنی و ورزش در 26 مهرماه گرامی داشته میشود و از این تاریخ تا دوم آبان بهعنوان هفته تربیت بدنی انتخاب شده است. در واقع روز تربیت بدنی و ورزش جشنی است برای اهمیت تربیت بدنی و آموزش سلامت که هرساله در کشور و بهخصوص مدارس برگزار میشود. امسال هم به صورت استانی و هم به صورت کشوری مجموعهای از برنامههای حوزه تربیت بدنی و ورزش تدارک دیده شده که براساس روزشمار اعلامشده، امروز افتتاحیه المپیاد ورزشی درونمدرسهای انجام میشود. المپیاد ورزش دانشآموزی، شروع مسابقات ورزشی بین کلاسی، بین مدارس و بین مناطق است. همزمان با آغاز هفته تربیت بدنی، گفتوگویی با دکتر آیتالله دهقان، معاون تربیت بدنی و سلامت اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران، انجام دادیم و او به آمارهایی شایان تأمل درباره برخی موارد همچون سرانه فضای ورزشی و ناهنجاری قامتی میان دختران و پسران اشاره کرد.
موضوع سرانه فضای ورزشی برای دانشآموزان همیشه جزء دغدغههای اصلی بوده است، در ابتدا براساس آمار در اینباره صحبت کنید.
یکی از چالشها و برنامههای اصلی ما، بحث سرانه فضای ورزشی است. بند «ه» ماده 89 برنامه هفتم، آموزش و پرورش را مکلف کرده که سرانه فضای ورزشی در پایان برنامه هفتم، یعنی 1407 به یک متر برسد؛ میانگین یک مترمربع برای هر دانشآموز. اما سرانه ورزشی شهر تهران بهعنوان پایتخت ایران که باید الگو و پیشانی همه برنامهها در کشور باشد، در مجموع فضای ورزشی، سالنها و زمین چمنهای درون مدرسه و مجتمعهای ورزشی برون مدرسه چیزی حدود 26.5 است یعنی 26 سانتیمتر و به عبارتی یکچهارم آنچه باید باشد. یعنی وضعیت سرانه ورزشی ما مناسب نیست و اگر بخواهیم این را رتبهبندی کنیم، در
32 آموزش و پرورش استانهای کشور، ما رتبه 14 یا 15 را در شهر تهران داریم. اگر شهرستانهای استان تهران را هم بیاوریم، وضعیت خیلی خرابتر میشود؛ چون شهرستانهای استان تهران ضعیفترین سرانه فضای ورزشی را دارند؛ نزدیک به 9 سانتیمتر سرانه فضای ورزشی هر دانشآموز است. ما برنامهای داریم که هم از ظرفیت خیرین ورزشیار استفاده میکنیم و هم از ظرفیت خود مردم و پروژههای ورزشی را به صورت مشارکتی با مردم در تهران استارت زدیم. تقریبا در شهریورماه گذشته حدود 12 میلیارد تومان فقط پروژههای نیمهتمام داشتیم که در مدارس هزینه کردیم و اینها را به سرانجام رساندیم. برنامهای داریم که در هر سال حداقل پنج تا 10 سانت بتوانیم این سرانه را افزایش دهیم، با استفاده از ظرفیت درآمدهای اختصاصی خود آموزش و پرورش، با استفاده از ظرفیت خیرین و مشارکت مردم و همینطور اعتباراتی که از سازمان برنامه و بودجه از طریق وزارت آموزش و پرورش برای ما ارسال میکند.
پایینبودن سرانه فضای ورزشی چه مخاطراتی دارد؟
نتیجه این کمبود سرانه فضای ورزشی، مشکلات جسمی، ناهنجاریهای قامتی و ایجاد آسیبهای اجتماعی فراوان در بین دانشآموزان شهر تهران است. از نظر ساختار قامتی، بیش از 53 درصد دانشآموزان دختر ما دارای حداقل یک ناهنجاری قامتی هستند، یعنی کف پای صاف، پای پرانتزی، گودی کمر و افتادگی شانه و بیش از 35 درصد دانشآموزان پسر ما دارای این ناهنجاریها هستند. طبق مطالعهای که در آموزش و پرورش انجام دادیم، بیش از 31 درصد دانشآموزان ما دارای اضافهوزن و چاقی هستند. این آمار خیلی وحشتناکی است که علتش فقر حرکتی، آپارتماننشینی، کمبود سرانه ورزشی، کمبود ساعت درس تربیت بدنی و... است. دو ساعت درس تربیت بدنی در هفته که این دو زنگ، دو تا 10 دقیقه حضور و غیاب است، دو تا 10 دقیقه تعویض لباس و اگر اینها را کم کنیم و دو تا 20 دقیقه هم آموزش است، در اصل هر دو ساعتی ما میتوانیم بگوییم 40 دقیقه دانشآموز در هفته در مدرسه فعالیت میکند که این 40 دقیقه هیچ تأثیری در تضمین سلامت جسمی و روحی و روانی دانشآموز ندارد. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که میزان ساعت درس تربیت بدنی کم است. یک مشکل بزرگتر این است که ما در مقطع ابتدایی که مهارتهای بنیادین، نحوه صحیح راهرفتن، نشستن، پریدن و آنچه ساختار جسمی را شکل میدهد، معلم متخصص نداریم. همه طرحها و برنامهها اکثرا در این مقطع است، ولی آموزگار آن را انجام میدهد. از طرفی آموزگار پایه نمیتواند دانشآموز را بیاورد در حیاط و در سالن با او ورزش کار کند؛ چون هم تخصص ندارد، هم میترسد که اگر آسیب یا چیزی اتفاق افتاد، از لحاظ حقوقی دچار دردسر و مشکل میشود.
بحث گرانبودن استفاده از فضاهای ورزشی چقدر تأثیرگذار است؟
گرانبودن فضای ورزشی هم هست. یعنی فضاهای ورزشی غیر آموزش و پرورشی، سهلالوصول برای کل مردم بهویژه دانشآموزان نیست. اینکه دانشآموز نمیتواند از سالنها و امکانات ورزشی بهصورت رایگان استفاده کند. ما یک فرمول داریم؛ میگوییم اگر یک نفر در هفته سه جلسه ورزش کند، سه جلسه فعالیت بدنی یکساعته با شدت متوسط به بالای ضربان قلب داشته باشد، به این میگوییم ورزش جزء اولویتهایش است یا ورزش در سبد خانوارش هست یا ورزشکار است. چیزی حدود 16 تا 17 درصد دانشآموزان کلاس هفتم ایران طبق این فرمول فعالیت بدنی در هفته دارند و این یک آمار بسیار ضعیف و پایین و خطرناک است. از سمتی هم در شهر تهران فضاهای زندگی کوچک است و سبک زندگی یکجانشینی حاکم است. ما اگر بخواهیم کاری انجام دهیم و سلامت نسل آینده را تضمین کنیم، باید سرانه فضای ورزشی را افزایش دهیم و رایگان هم کنیم؛ یعنی باید رایگان در اختیار دانشآموزان و در اختیار خود مردم باشد، بهویژه در آموزش و پرورش.
اصلیترین و بزرگترین موانع برای اینکه مشکلات کمتر شود و به اهدافتان برسید، چیست؟
در وهله اول کمبود اعتبار مخصوص افزایش سرانه فضای ورزشی است و دوم هم نیروی متخصص تربیت بدنی در مقطع تحصیلی ابتدایی نداریم. در واقع، بحث کمبود ساعت درس تربیت بدنی است و کمبود نیروی متخصص تربیت بدنی و پایینبودن سرانه فضای ورزشی و البته تعدد طرحهای حوزه تربیت بدنی. طرحهای بسیار زیادی برای حوزه تربیت بدنی اتفاق میافتد که بعضا تأثیرگذار نیست و باعث افزایش تحرک یا فعالیت دانشآموز نمیشود و بیشتر روی کارایی و عملکرد خود معلم تأثیرگذار است تا اینکه دانشآموزی را به فعالیت وادار کند و اینکه با جابهجایی مدیران، معاون وزیر و معاون تربیت بدنی، طرحها هم تغییر میکند؛ یعنی تقریبا هر دو سال طرحهای حوزه تربیت بدنی تغییر میکند. هر معاون وزیری که آمده، یکسری طرحها را آورده، نفر بعدی که آمده یا تغییر داده، یا کنسل کرده است.
شهرداری چقدر در کلیت این موضوع نقش دارد؟
در اکثر کشورهای پیشرفته، خیلی از کارهای مدارس، از سرویس و ورزش، توسط شهرداری انجام میشود. من بارها با شهرداری و مسئولان فرهنگی و ورزش سازمان فرهنگی-ورزشی صحبت کردم و به آنها گفتم این دانشآموزان و معلمها شهروند شما محسوب میشوند، همه ما شهروند این جامعه هستیم. شما قرار نیست فقط برای افراد بزرگسال، آن کسانی که آموزش و پرورشی نیستند، کار انجام دهید؛ بیایید طرحهای خود را یکی کنیم. اگر آموزش و پرورش، شهرداری، ورزش و جوانان، سپاه و دادگستری و همه اینها را بیاوریم کنار هم و به صورت جزیرهای عمل نکنیم، میانگین سرانه ورزشی ما از میانگین جهانی بالاتر میزند. شهرداری یا ورزش و جوانان اگر حداقل صبحها سالنهایش را که نزدیک مدرسه است در اختیار مدرسه قرار دهد، خیلی از مشکلات ما را حل میکند، ولی متأسفانه به بخش خصوصی میدهند و به دانشآموزان نمیدهند. در خیلی از کشورها مقداری از نمره درس ورزش را براساس فعالیت دانشآموز در باشگاههای بیرون، مخصوصا شهرداری انجام میدهند؛ یعنی اگر دانشآموز گواهی آورد که مثلا در باشگاه مربوط به شهرداری آمستردام هلند هفتهای دو ساعت میرود و ورزش میکند، معلم ورزش نمره او را میدهد. این دانشآموز را ملزم میکند که اکتفا نکند به همان دو ساعت زنگ ورزش در مدرسه و خارج از ساعت مدرسه هم باید برود و فعالیت داشته باشد. حالا ما تحت عنوان فعالیتهای فوق برنامه یا اوقات فراغت یا کانونهای درونمدرسهای این برنامهها را برای خارج از ساعت آموزش، یعنی ساعت دو به بعد یا ساعت شش عصر به بعد داریم. اما در شهر تهران آماری که من از همکارانم گرفتم، از یکمیلیونو 250 هزار دانشآموز، حدود 30 هزار دانشآموز در تابستان گذشته فعالیت داشتهاند؛ یعنی کلا کانونهای ما 30 هزار دانشآموز را پوشش دادهاند. 30 هزار دانشآموز با توجه به آن امکانات و شرایطی که ما داریم، رقم زیادی است، ولی با توجه به حجم دانشآموزهایمان خیلی کم است. ما جلسات زیادی برگزار میکنیم با همکاران خودمان در شهرداری و در ورزش و جوانان و همه هم دغدغه داریم، اما این مشکل باید به صورت ریشهای حل شود؛ یعنی باید برنامه جامعی تدوین شود، یک نفر کننده کار و یک نفر تصمیمگیرنده اصلی باشد که بگوید این مشکل را داریم و برای برطرفکردنش باید این اتفاقات بیفتد. سهم هر کسی مشخص شود، هر ماه، هر هفته، هر روز، هر سال بیاید و گزارش دهد که این کار اینطور انجام شده و گزارش هم عملیاتی باشد، نهفقط دیتاسازی؛ وگرنه شرایط و وضعیت جامعه ما خیلی بغرنجتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
از نظر شما رابطه بین ورزش دانشآموزی و ورزش قهرمانی، به عبارتی پشتوانهسازی برای ورزشکاران حرفهای در رشتههای مختلف، چگونه است؟
به نظرم مشکلی که ما داریم، این است که در یک سال گذشته خیلی روی ورزش قهرمانی و دانشآموزی تمرکز کردیم. اما کار ما ورزش قهرمانی نیست، کارمان ورزش اخلاقی، تربیتی و همگانیکردن ورزش است. اینکه ما بچه را طوری تربیت کنیم و پرورش دهیم که بفهمد ورزش برای سلامتیاش مفید است؛ بیاید ورزش کند، ادامه دهد و در نوجوانی و جوانی و بزرگسالی برود به سمت حرفهایشدن. مشکل این است که ما روی سن 13-14 سال سرمایهگذاری میکنیم که برویم و در مسابقات آسیایی یا جهانی مقام بیاوریم. خوب است، ولی حرف من چیز دیگری است. من میگویم مثلا هزار دانشآموز را آوردیم و استعدادیابی کردیم، بین آنها صد نفر مطابق هدفی که مدنظرمان است، به دردمان میخورد و جدا میکنیم. سؤالم این است که آن 900 نفر را که میگوییم از این استعدادیابی نتیجه نگرفتهاند، چه کار کنیم و چه کاری برایشان انجام دهیم؟ کلا در یک سال، هشت هزار دانشآموز میآیند و در مسابقات کشوری شرکت میکنند. آیا این هشت هزار نفر را میتوانیم به 16 میلیون دانشآموز تعمیم بدهیم؟ برای بقیه دانشآموزان چه اتفاقی میافتد؟ چند درصد از دانشآموزان در مسابقات سطح مدرسه، منطقه و استان شرکت میکنند و بعد میآیند کشوری؟ در هر حال، ما در شهر تهران چند کار را شروع کردیم که یکی توسعه سرانه فضای ورزشیمان است که این خیلی خوب جلو میرود. در ضمن ما یکسری نشستهای خیلی خوب با علومپزشکی داشتیم و در کنارش با چند دانشگاه ازجمله دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی خیلی خوب همکاری میکنیم. اینها به مدارس میآیند و دانشآموزانمان را معاینه میکنند و قرص ویتامین D و قرص آهن را رایگان در اختیار دانشآموزان میگذارند. این کارها را هم داریم انجام میدهیم که در حوزه سلامت است. ولی در کل شرایطمان چندان مناسب نیست. در نهایت بگویم که اگر مسئولان فکری به حال دانشآموزان نکنند، باید تعداد ساخت بیمارستانها و اینطور چیزها بیشتر باشد و با این وضعیت در آینده جوابگو هم نیست.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.