کنایههای تلخ و گزنده عربستانیها و روسیها به فوتبال ایران
تحقیر خارجی با منشأ داخلی
ماجرا خودتحقیری یا سیاهنمایی نیست؛ داستان این است که آنقدر در این سالها سطح فوتبال ایران چه از لحاظ سختافزاری و چه در بُعد فنی پسرفت داشته و از دیگر کشورهای آسیا عقب ماندهایم، که هرکسی در هرجای قاره به خودش اجازه میدهد علیه فوتبالمان موضع تندی بگیرد و ما هم مجبور به تحمل هستیم.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
ماجرا خودتحقیری یا سیاهنمایی نیست؛ داستان این است که آنقدر در این سالها سطح فوتبال ایران چه از لحاظ سختافزاری و چه در بُعد فنی پسرفت داشته و از دیگر کشورهای آسیا عقب ماندهایم، که هرکسی در هرجای قاره به خودش اجازه میدهد علیه فوتبالمان موضع تندی بگیرد و ما هم مجبور به تحمل هستیم. مجبوریم، چون پاسخی دندانشکن نداریم که بدون استناد به گذشتهها و براساس آنچه موجودیمان در حال حاضر است، واکنش نشان دهیم و برتریمان را یادآوری کنیم و به رخ بکشیم. هنوز خیلی از هواداران فوتبال در ایران به یاد دارند که حدود دو، سال پیش مجری سعودی چگونه چشمش را روی گذشتهها و پیشینه دو کشور بست و خطاب به مخاطب عربزبان خود، گفت: «استادیوم و کیفیت تصویر ایران را که میبینم یاد ۲۰، ۳۰ سال پیش میافتم؛ خدا را شکر که عربستانیم». این صحبت پس از دیدار پرسپولیس مقابل النصر عنوان شد که اشاره به وضعیت چمن ورزشگاه آزادی و پخش تصاویر تلویزیونی داشت. البته ماجرا به همینجا ختم نشد و در ادامه تعدادی از رسانههای عربستانی به انتقاد از امکانات ورزشگاههای ایران پرداخته و به کنایه اعلام کردند که عربستان باید برای حفظ آبروی خاورمیانه، ورزشگاه رایگان برای ایران بسازد. این در حالی است که ایران صاحب اولین ورزشگاه مدرن خاورمیانه در سالیان دور بود اما حالا استانداردهای پایینتری حتی از کشورهای جنگزده دارد. گرچه در آن مقطع، کنایه تمسخرآمیز سعودیها با واکنشهای نسبتا گسترده کاربران ایرانی در فضای مجازی مواجه شد و بسیاری از ایرانیها به امکانات و تمدن کشورمان در سالهای قبل پرداختند، اما آنچه مهم است، این است که باید تعارف را کنار بگذاریم و بپذیریم که به لحاظ سختافزاری فاصله معناداری میان فوتبال ایران و کشورهای منطقه به وجود آمده است. در واقع مسئولان فوتبال ایران اوضاع را بهگونهای پیش بردهاند که باعث شدهاند دستمان مقابل حریفان بسته و دهانمان برابر اظهارنظرهای نامربوط که متأسفانه برگرفته از واقعیت و شرایط موجود است، توان بازشدن نداشته باشد. تمام کسانی که با سوءمدیریتشان، در سالها و چهبسا چند دهه اخیر به فوتبالمان ضربه زدند فقط باعث پسرفت یک رشته ورزشی نشدند، بلکه باعث خدشه به آبروی ایران و میلیونها ایرانی شدند. نیازی به تکرار این جمله کلیشهای نیست که فوتبال از چه قدرت و نفوذ بالایی در دنیا برخوردار است و آنقدر مهم و قابل اعتناست که همین سعودیها بخش زیادی از عقبماندگیشان و تغییر دیدگاه دنیا به کشورشان را با سرمایهگذاری درست و برنامهریزی درستتر، جبران کردند.
در این بین همین چند روز پیش روسها روی زخم فوتبال ایران نمک پاشیدند. دیدار دوستانه تیم ملی فوتبال ایران و روسیه که قرار بود به آمادهسازی امیر قلعهنویی و شاگردانش برای حضور در جام جهانی 2026 کمک کند، به مجالی برای تدارک کنایه و زخم زبان تبدیل شد. پس از این بازی که با نتیجه 2 بر یک به سود میزبان خاتمه یافت، بخش قابل توجهی از صفحات فوتبالی خبرگزاریها و فضای مجازی روسها به اظهارنظرهای تحقیرآمیز علیه فوتبالمان اختصاص یافت. از سرمربی تا بازیکنان و حتی تعدادی از پیشکسوتان و کارشناسان فوتبال روسیه با جملاتی تند و کمسابقه همچون «ایران جز اوت دستی و کرنر چیزی نداشت»، «این تیم چگونه به جام جهانی صعود کرده»، «ایرانیها توریست بودند، نه فوتبالیست»، تیم ملی فوتبال ایران را زیر سؤال بردند. البته امیر قلعهنویی در مواجهه با انتقادات، صحبت از غرضورزی منتقدان میکند و اینکه تیم تحت هدایتش نهتنها عملکرد ضعیفی ندارد، بلکه تیمی است که در جام جهانی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. حال اینکه حتی اگر موضعگیری قلعهنویی درباره منتقدان داخلی را بپذیریم، سؤال این است که آیا سرمربی، بازیکنان و کارشناسان روسیه هم تصمیم گرفتهاند با غرضورزی علیه تیم ملی فوتبال ایران صحبت کنند؟ بدیهی است که پاسخ منفی است و آنها درباره آنچه دیدهاند، اظهارنظر کردهاند. حتی اگر برخی جملات و اظهارنظرها را بزرگنمایی و غیرمنصفانه بدانیم، اما واقعیت این است که تیم ملی در بخشهای مختلف زمین با ایرادات و اشکالات بزرگی مواجه است. واقعا هنر میخواهد در سرزمینی که سرشار از استعداد است، کاری کنید که تیمی متشکل از بازیکنان مسن و مدعی، امید میلیونها ایرانی برای رؤیاپردازی شود. با همین مدیریت فشل است که تیم فوتبال امید ایران تبدیل به ناامیدترین تیم دنیا شده و نیمقرن است حسرت صعود به المپیک را میکشد.
خارج از مستطیل سبز و در بُعد مدیریتی هم اوضاع اگر بدتر نباشد، بهتر نیست. فدراسیونی که ادعای پنجستارهبودن دارد و معتقد است به واسطه اقداماتش همواره مورد تمجید مقامات ایافسی و فیفاست، اما در داخل با موجی از نارضایتی و اعتراض اهالی فوتبال روبهروست. اعتراض به فوتبالی که مهدی تاج ریاستش را بر عهده دارد و سرمربی تیم ملیاش امیر قلعهنویی است؛ چقدر به هم میآیید و تراز هستید اما به همان اندازه سزاوار در دست داشتن سکان هدایت محبوبترین ورزش میان این مردم نیستید. زردی و پژمردگی این روزهای فوتبال از حضور و فعالیت شما و دیگر مسئولان و افرادی است که در سالهای گذشته روی صندلی مدیریت نشستند، شمایی که رشدتان سالها پیش متوقف شده و بدیهی است که این درخت دیگر قد نکشد. در چنین وضعیتی، بدیهی است که کنایههای تلخ و گزنده مجری و کارشناس کشورهای دیگر برایمان بسیار ناراحتکننده است و قلب هر ایرانی وطندوستی را به درد میآورد، اما آنچه غیرقابل انکار است، این است که «از ماست که بر ماست».
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.