|

نائیری باغرامیان؛ مجسمه‌سازی سوژه نامتناسب و میان‌مرزی

نائیری باغرامیان در سطح بین‌المللی به ‌عنوان هنرمندی شناخته می‌شود که زبان مجسمه‌سازی را دگرگون کرده است. از همان آغاز، باغرامیان قواعد رایج مجسمه‌سازی را به چالش کشیده است؛ نه‌فقط در انتخاب مواد و ترکیب‌بندی، بلکه در شیوه نمایش آثار و نحوه مواجهه مخاطب با آنها. او با مواد متنوعی همچون فولاد، چوب و سنگ مرمر کار می‌کند و در عین پرداختن به تاریخ مدرنیسم و طراحی، پرسش‌هایی درباره بدن، جنسیت و تعلق را در آثارش می‌گنجاند.

نائیری باغرامیان؛ مجسمه‌سازی 
سوژه نامتناسب و میان‌مرزی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

نینل ساهاکیان

 

نائیری باغرامیان در سطح بین‌المللی به ‌عنوان هنرمندی شناخته می‌شود که زبان مجسمه‌سازی را دگرگون کرده است. از همان آغاز، باغرامیان قواعد رایج مجسمه‌سازی را به چالش کشیده است؛ نه‌فقط در انتخاب مواد و ترکیب‌بندی، بلکه در شیوه نمایش آثار و نحوه مواجهه مخاطب با آنها. او با مواد متنوعی همچون فولاد، چوب و سنگ مرمر کار می‌کند و در عین پرداختن به تاریخ مدرنیسم و طراحی، پرسش‌هایی درباره بدن، جنسیت و تعلق را در آثارش می‌گنجاند. آثار باغرامیان هم‌زمان لطیف و ناآرام‌اند؛ برآمدگی‌ها و حفره‌ها، پوست‌های نرم و پوسته‌های سخت، فرم‌هایی که به‌ طرزی نامتعادل در آستانه فروپاشی به نظر می‌رسند. این مجسمه‌ها باعث می‌شوند رابطه هنر با فضا، تاریخ‌ و آسیب‌پذیری وجود خودمان را از نو کشف کنیم.

نائیری باغرامیان در اصفهان ایران به دنیا آمد و در اوایل دهه 60 همراه خانواده‌اش به برلین مهاجرت کرد؛ شهری که هنوز هم در آن زندگی و کار می‌کند. مسیر هنری او از همان ابتدا چندرشته‌ای و متنوع بوده است؛ از تاریخ هنر و تئاتر گرفته تا رقص، سینما و معماری. اما در اوایل دهه 80، مجسمه‌سازی را به ‌عنوان زبان اصلی بیان هنری  خود برگزید.

یکی از ویژگی‌های شاخص در آثار باغرامیان، شیفتگی او به «ناپایداری» است. بسیاری از مجسمه‌هایش ظاهری شکننده دارند؛‌ آویخته‌اند یا بر تکیه‌گاه‌هایی قرار گرفته‌اند که متزلزل به نظر می‌رسند. اما این شکنندگی اغلب فریبنده و در واقع تأکیدی است بر علاقه او به دوگانگی‌ها؛ قدرت و لطافت، مردانگی و زنانگی‌ و درون و بیرون. در آثار باغرامیان‌، بدن انسان هرگز به‌ طور مستقیم نمایش داده نمی‌شود، بلکه از‌هم‌گسسته و دوباره ترکیب می‌شود، با زبانی که هم یادآور پیکره‌سازی کلاسیک و هم تجزیه‌گری سوررئال است. حاصل کار، اندام‌ها و اجزای بدنی هستند که در قالب قطعات معماری، اثاثیه ‌یا پوسته‌های جانوری بازتصور شده‌اند.

باغرامیان اغلب بر اهمیت «امور نادیده» تأکید می‌کند. او در توضیح یکی از موتیف‌های تکرارشونده‌اش می‌گوید: «برای من، پوست نازک یا همان غشا اغلب نادیده گرفته می‌شود، اما همین لایه نازکِ نفوذپذیر و آسیب‌پذیر است که برایم بسیار ارزشمند است...‌ من به غشایی علاقه‌مندم که میان درون و بیرون، چه در فضاهای فیزیکی و چه در عرصه‌های اجتماعی، جدایی می‌اندازد. موضوع بر سر شمول یا طردشدن است‌». این مفهوم غشا در بسیاری از آثار او جاری است؛ مجسمه‌هایی که در مرز میان درون و بیرون، نرمی و سختی، پذیرش و حذف در  نوسان‌ هستند.

واژگان بصری او از منابع متنوعی الهام می‌گیرد؛‌ از مجسمه‌سازی کلاسیک، طراحی مدرن و مجسمه‌سازی مینیمالیستی گرفته تا تئاتر و مد. اما به‌جای ستایش این سنت‌ها، آنها را از دریچه‌ای بازخوانی می‌کند که بر جنبه‌های «زنانه»، حاشیه‌ای و تزیینی تأکید دارد. او با بازنگری مینیمالیسم از طریق فرم‌هایی نامنظم و فروپاشیده‌ یا با پیچ‌وتاب‌دادن طرح‌ها، خوانشی انتقادی از تاریخ هنر ارائه می‌دهد که هم بازیگوشانه است و هم ساختارشکن.

این بازیگوشی در مجموعه «نامناسب‌ها» (Misfits) به‌روشنی نمایان است؛ مجموعه‌ای که از اسباب‌بازی‌های کودکان الهام گرفته شده. مجسمه‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که گویی قطعاتی هستند که باید در کنار هم جا بیفتند، اما هرگز کاملا با هم جور نمی‌شوند. در گالری‌ها، این آثار همچون پازلی نیمه‌کاره چیده شده‌اند؛ نشانه‌هایی از نظمی پنهان دارند، اما از حل‌شدن و تکمیل‌شدن سر باز می‌زنند. همان‌طور که باغرامیان خود تأکید می‌کند: «چیزی به نام ایده کامل وجود ندارد‌». در «نامناسب‌ها»، او نقص، ناکارآمدی و خلاقیت ناشی از ناهماهنگی را تجلیل می‌کند.

باغرامیان در طول زندگی هنری‌اش، هنرمندی منزوی نبوده است؛ همواره با دیگران همکاری داشته و نمایشگاه‌هایش را به تجربه‌هایی مشترک تبدیل کرده است؛ تجربه‌هایی که به گفت‌وگو و تعامل می‌انجامند. در نمایشگاه «الفبای درهم» در لندن، حتی بازدیدکنندگان جوان و کودک را دعوت کرد تا مستقیما با آثارش تعامل داشته باشند. با این کار، فضای گالری را به مکانی برای بازی جمعی و نوآوری تبدیل کرد.

باغرامیان امروز در مهم‌ترین نمایشگاه‌ها و مجموعه‌های جهانی حضور دارد، اما با وجود اینکه مورد تحسین قرار گرفته، آثار او همچنان به‌ طور عمدی گریزان باقی می‌مانند؛ هرگز در قالب‌های ساده یا معناهای قطعی جای نمی‌گیرند.

آنچه باغرامیان به‌جای آن ارائه می‌دهد، چیزی حیاتی‌تر است؛ فرم‌هایی که در برابر پاسخ‌های آسان مقاومت می‌کنند، مجسمه‌هایی که ناآرام، زنده و در گفت‌وگو با محیط و مخاطبان خود باقی می‌مانند. در شکاف‌ها، تنش‌ها و ناهماهنگی‌های آثار او، باعث می‌شود‌ مکث کنیم و به‌گونه‌ای دیگر تصور کنیم؛ تا زیبایی را در شکنندگی، قدرت را در آسیب‌پذیری‌ و کمال را در نقص بیابیم.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.