|

نگاهی به کارنامه هنری محمد کاسبی به بهانه‌ درگذشت او

مرگ در پاییز

محمد کاسبی که روز گذشته خبر درگذشتش پس از یک دوره بیماری سخت اعلام شد، اگرچه برای اهالی تئاتر و علاقه‌مندان نمایش‌های صحنه‌ای از سال‌های پیش از انقلاب نام‌آشنا بود و ‌عضو گروهی بود که نخستین نمایش پس از انقلاب را درست دو ماه پس از پیروزی انقلاب در فروردین 1358 روی صحنه بردند، اما برای عامه مردم که بیشتر مخاطبان حوزه‌های تصویری (سینما و تلویزیون) بودند، با چهار فیلم سینمایی پیاپی «مرگ دیگری»، «توبه نصوح»، «دو چشم بی‌سو» و «استعاذه» به چهره‌ای شناخته‌شده تبدیل شد.

مرگ در پاییز

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

مازیار معاونی

 

محمد کاسبی که روز گذشته خبر درگذشتش پس از یک دوره بیماری سخت اعلام شد، اگرچه برای اهالی تئاتر و علاقه‌مندان نمایش‌های صحنه‌ای از سال‌های پیش از انقلاب نام‌آشنا بود و ‌عضو گروهی بود که نخستین نمایش پس از انقلاب را درست دو ماه پس از پیروزی انقلاب در فروردین 1358 روی صحنه بردند، اما برای عامه مردم که بیشتر مخاطبان حوزه‌های تصویری (سینما و تلویزیون) بودند، با چهار فیلم سینمایی پیاپی «مرگ دیگری»، «توبه نصوح»، «دو چشم بی‌سو» و «استعاذه» به چهره‌ای شناخته‌شده تبدیل شد. آثاری که به ترتیب محمدرضا هنرمند و محسن مخملباف سازندگانش بودند؛ چهره‌هایی از نسل اول حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که خود محمد کاسبی هم از اعضای مؤثر و پرکار آن بود و بنا بر رویکرد انقلابی سخت‌گیرانه حوزه در سال‌های ملتهب ابتدای انقلاب که حضور بازیگران قبل از انقلاب را در سینمای دوران تازه منع می‌کرد، این محمد کاسبی و چهره‌های دیگری نظیر فرج‌الله سلحشور، اردلان شجاع‌کاوه، جعفر دهقان و... بودند که به جای بازیگران شناخته‌شده ولی مطرود در پروژه‌‎‌های سینمایی‌ به‌ویژه آثار ساخت حوزه مقابل دوربین می‌رفتند.

در آن روزگار فقدان اینترنت و کمبود منابع آرشیوی مکتوب، بسیاری از مخاطبان حتی علاقه‌مندان جدی‌تر هنرهای نمایشی از سبقه‌ و تحصیلات مرتبط محمد کاسبی که در دانشکده هنرهای دراماتیک‌ تئاتر خوانده بود، بی‌خبر بودند و او در ردیف جوانان کم‌سن‌و‌سالی قلمداد می‌شد که مؤسس و عضو فعال حوزه بودند؛ در حالی که کاسبی از دل یک پیشینه تئاتری قوی آمده بود و به لطف تشکیل حوزه هنری و عدم ارتباطش با سینمای بدنه مغضوب پیش از انقلاب، با طی مسیری ساده‌تر از مسیر متعارف پیش‌روی بازیگران تئاتری در حوزه تصویر دیده شد.

آثار اولیه‌ای که کاسبی در آنها ایفای نقش کرد، همگی آثاری با مایه‌های مذهبی/انقلابی بودند که در سال‌های آغازین انقلاب رویکردی به‌شدت پرطرفدار بود، به‌ویژه محسن مخملباف که به رغم استعداد غریزی‌اش در فیلم‌سازی، در این قبیل آثار بر معرفی و ترویج یک سینمای دینی و معناگرای متفاوت از سینمای قبل از انقلاب که سینمایی منحط و طاغوتی توصیف می‌شد، تلاش فراوانی به خرج می‌داد و کاسبی هم متأثر از این رویکرد در این آثار اغلب نقش‌های پررنگی را بر عهده می‌گرفت. سه فیلم «زنگ‌ها/ 1364»، «بایکوت/ 1366» و «بحران/ 1366» که در سال‌های نزدیک به پایان جنگ ساخته شدند، نقطه پایانی بر این قبیل آثار بودند که در آنها محمد کاسبی به لطف آثار سال‌های قبلش دیگر به یک بازیگر شناخته‌شده بدل شده بود و چهره پرهیبتش که با آن سبیل مردانه چندان هم شباهتی به هنرمندان انقلابی نداشت، در حافظه نمایشی بینندگان ثبت شده بود. کاسبی در دومین ساخته محمدرضا هنرمند یعنی فیلم «زنگ‌ها» نقش یک گزارشگر تلویزیون را ایفا کرد که ‌مرگ‌هایی را که توسط تلفن به قربانیان اعلام می‌شد، با شور و پرحرارت گزارش می‌کرد، بی‌خبر از اینکه خود قربانی آخری است که عزرائیل با تلفن خبر مرگ قریب‌الوقوعش را خواهد داد. در فیلم به‌یاد‌ماندنی «بایکوت» هم مخملباف با بهره‌گیری از چهره خاص کاسبی، نقش یکی از سرکردگان مارکسیست‌های زندانی را به او سپرد که به دیگر زندانیان چپ‌گرای محبوس در زندان امر و نهی می‌کرد.

کاسبی پس از حضور در این آثار سیاسی/ ایدئولوژیک و به تناسب تغییر شرایط فرهنگی کشور به دنبال پایان جنگ، در طیف گسترده‌ای از آثار بازی کرد و البته همچنان بیشتر مورد توجه فیلم‌سازانی بود که در رسته هنرمندان انقلابی جای می‌گرفتند. همکاری با شهریار بحرانی، جمال شورجه، محمدحسین حقیقی و البته مجید مجیدی که در سال‌های ابتدایی دهه 70 دو فیلم «بدوک/ 1380» و «پدر/ 1374» را جلوی دوربین برد، از این جمله بودند. اما صرف‌نظر از این حضورهای سینمایی، کاسبی با همان پرسونای مرد سبیلوی اخمو ولی خوش‌قلب نزد میلیون‌ها بیننده تلویزیونی شناخته می‌شد. اولین بار در سریال طنز «دلبر آهنی/ 1379» که مهدی صباغ‌زاده کارگردانی آن را بر عهده داشت، در نقش مردی از طبقه اجتماعی متوسط به پایین ظاهر شد که از فرط عشق به اتومبیل پیکانی که به‌تازگی خریده بود، شب‌ها چماق در دست کنار اتومبیل کشیک می‌داد تا به سرقت نرود؛ پرسونایی که کمی بعدتر در دو سریال «خوش‌رکاب/ 1382» و «خوش‌غیرت/ 1384» هر دو ساخته علی شاه‌حاتمی تکرار شد و بده‌بستان‌های بامزه کاسبی در نقش آتقی با شاگردش و البته عشق جنون‌آمیز او به کامیونش به خاطره‌ای آشنا برای بینندگان رسانه تلویزیون بدل شد، به اندازه‌ای که بسیاری هنوز او را با اسم همین نقش یعنی «آتقی» به خاطر می‌آورند.

کاسبی پس از موفقیت دوگانه «خوش‌رکاب» اگرچه همچنان تا سال 1399 که در سریال «دادستان» به‌عنوان آخرین حضور تلویزیونی‌اش ظاهر شد، در این رسانه فعال بود و البته گاهگاهی هم حضور بر پرده سینما را تجربه می‌کرد، اما به‌جز یک بار آن هم در سریال مناسبتی ماه رمضان سال 1385 یعنی مجموعه درخشان «صاحبدلان» ساخته محمدحسین لطیفی دیگر در نقشی درخشان و به‌یادماندنی ظاهر نشد. او در این سریال هم کماکان همان پرسونای بداخم و لجوج آشنای خود را بازآفرینی کرد و شاید اگر بازیگری در توانایی و تجربه او نبود، نمی‌توانست آن‌گونه که باید و شاید در مقابل نقش‌آفرینی به‌شدت اثرگذار حسین محجوب در نقش اصلی عرض اندام کند، ولی کاسبی به پشتوانه 40 سال حضور در عرصه نمایش از این آزمون هم در مجموع سربلند بیرون آمد تا یک نقش ماندگار دیگر هم به کارنامه نقش‌های به‌یادمانده از او اضافه شود. کاسبی در سال‌های اخیر کم‌کار و درگیر بیماری بود و انتشار خبر بستری‌شدن و طلب دعا برای شفای او، از رسیدن خزان عمر او در اولین ماه خزان طبیعت خبر می‌داد. روحش شاد و یادش 

سبز و ماندگار.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.