|

«شرق» در گفت‌وگو با مهدی خطیبی، مهندس معمار، بررسی کرد:

لزوم بازنگری در طرح‌های جامع تفصیلی/ طرح‌هایی که بافت‌های تاریخی ایران را نابود کردند

از نگاه مهدی خطیبی، مهندس معمار، مشکل اصلی ما در تخریب بافت‌های تاریخی مسئولان استانی نیستند، بلکه سیستم‌های برنامه‌ریزی شهری هستند که بی‌توجه به بستر فرهنگی، تاریخی و اقلیمی، از دل کشورهای اروپایی در دهه‌های گذشته وارد ایران شدند.

لزوم بازنگری در طرح‌های جامع تفصیلی/ طرح‌هایی که بافت‌های تاریخی ایران را نابود کردند
خبرنگار: نفیسه کلهر

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سال‌هاست که نام «طرح جامع تفصیلی» به گوش شهروندان، مدیران شهری، معماران و شهرسازان آشناست. طرح‌هایی که قرار بود مسیر توسعه شهرها را مشخص کنند، اما در عمل به نسخه‌هایی تبدیل شدند که روح و هویت تاریخی بسیاری از شهرهای ایران را در خود بلعیدند. از نگاه مهدی خطیبی، مهندس معمار، مشکل اصلی ما در تخریب بافت‌های تاریخی مسئولان استانی نیستند، بلکه سیستم‌های برنامه‌ریزی شهری هستند که بی‌توجه به بستر فرهنگی، تاریخی و اقلیمی، از دل کشورهای اروپایی در دهه‌های گذشته وارد ایران شدند.

در ادامه با مهدی خطیبی درباره اجرای طرح‌های جامع تفصیلی گفت‌وگو کرده‌ایم.

*طرح‌ جامع و تفصیلی چیست؟ از کی وارد ایران شد؟ و چرا شما معتقدید برای کشور ما مناسب نبود؟

در دهه ۱۳۴۰ طرح جامع تفصیلی وارد ایران شد؛ این طرح‌ها الگویی وارداتی بودند که به تقلید از مدل‌های توسعه اروپایی و با محوریت حرکت سواره (ماشین) طراحی شده بود. در شرایطی که شهرهای ما هنوز بر پایه محله‌محوری، ارتباطات انسانی و بافت‌های تاریخی زیسته می‌شدند، اما این طرح‌ها با الگوی خط‌کش و جدول آمدند تا نظمِ «مدرن» را تحمیل کنند.

*این طرح‌ها در قزوین چطور اجرا شدند؟

یکی از اولین شهرهایی که این طرح‌ها در آن پیاده شد، قزوین بود. شرکتی به‌نام «مندا» در آن دوران طرح جامع شهر قزوین را تهیه کرد و از همان نقطه، فاجعه آغاز شد. در طرح شرکت مهندسین مشاور مندا، توسعه شهر به سمت شمال طراحی شده بود و این توسعه بدون ذره‌ای توجه به باغستان سنتی و ارزشمند قزوین بود که منجر به نابودی کامل باغ‌های شمال شهر و آغاز یک روند نابه‌هنجار توسعه شد.

*از سایر طرح‌های جامع تفصیلی در قزوین نیز بگویید.

پس از «مندا»، شرکت‌هایی همچون «مسکون» و «شارمند» ادامه‌دهنده این مسیر شدند.  در پی همین مداخلات خیابان‌هایی چون شهید انصاری اولیه (کوروش)، نادری و…ایجاد و کوچه محمدیه تعریض شد. هدف این تغییرات مثل سایر طرح‌های جامع تفصیلی توسعه شبکه معابر بود؛ اما واقعیت این بود که این شبکه حمل‌ونقل به بهای تخریب هویت تاریخی و کالبدی شهر به دست آمد.

*درباره اجرای این طرح‌ها در کشورهای دیگر بگویید. آیا آنجا هم جوابگو نبودند؟ یا فقط برای ایران مناسب نبودند؟

ببینید این طرح‌ها، اساسا برای شهرهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم طراحی شده بود. شهرهایی که باید از نو ساخته می‌شدند و اولویت‌شان خودرو و سرعت بود. اما شهرهای ایرانی ساختاری تاریخی و انسان‌محور داشتند. محلات، بازارها، گذرها و میدان‌ها، همگی بر پایه پیاده‌محوری و تعامل انسانی شکل گرفته بودند. و ما چشم‌بسته همان نسخه‌ها را برای شهرهایمان پیاده کردیم و ادامه می‌دهیم.

*امروز در کشورهای پیشرفته اجرای این طرح‌ها به چه صورت است؟

امروز بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته همان الگوهای خود را بازنگری کرده‌اند و به‌سوی سیستم محله‌محور برگشته‌اند، اما ما همچنان در مسیر تخریب همان محله‌ها گام برمی‌داریم. کشورهایی که روزگاری مفهومی به نام «محله»  و «بازارچه»  نداشتند، حالا در حال احیای آن‌ برآمده‌اند، اما ما که ریشه‌دارترین مدل محله را داشتیم، آن را از بین برده‌ایم.

از وزارت آبادانی تا شورای عالی

*طرح‌های جامع تفصیلی توسط کدام نهاد در ایران اجرا شد؟

در دوران  پهلوی دوم در ۱۳۴۲ و با تشکیل وزارت آبادانی و مسکن (که اکنون وزارت راه و شهرسازی نام دارد) موجی از این طرح‌ها برای سراسر کشور طراحی شد. آن زمان اولین طرح برای قزوین، برنامه توسعه شهر به سمت شمال بود. همان طرحی که با باغستان قزوین در تضاد بود و منجر به نابودی بخش زیادی از آن شد.

امروز هم متولی تصویب این طرح‌ها، شورای عالی معماری و شهرسازی کشور است. اما باید بدانیم که این شورا تنها نقش تصویب‌کننده دارد، نه طراح. طراحان اصلی، شرکت‌های مشاور معماری و شهرسازی هستند که هنوز هم بر اساس همان شرح خدمات قدیمی و تمرکز بر حمل‌ونقل سواره طرح‌ها را تنظیم می‌کنند. در این شرح خدمات، خودرو همچنان در اولویت است و همین رویکرد، نه‌تنها منسوخ، بلکه آسیب‌زا است.

*درباره شورای عالی معماری و شهرسازی به عنوان نهاد تصویب کننده این طرح‌ها لطفا توضیح دهید. از چه کسانی تشکیل شده؟

شورای عالی معماری و شهرسازی از نظر ساختاری، مرجع بالادستی کشور در مسائل طراحی شهری است که اعضای آن شامل وزیر مسکن و شهرسازی، وزیر کشور، وزیر صنایع، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر نیرو، وزیر کشاورزی، وزیر دفاع و پشتیبانی، وزیر جهاد سازندگی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و وزیر راه و ترابری هستند که طرح‌ها در این شورا با حداقل پنج رای موافق تصویب می‌شود.

نماینده این شورا در استان‌ها کمیسیون ماده ۵ است. این کمیسیون در هر استان متشکل از استاندار، مدیرکل میراث فرهنگی، شهردار، رئیس شورای اسلامی شهر، مدیرکل راه و شهرسازی، مدیرکل جهاد کشاورزی و رئیس سازمان نظام مهندسی است.

*آیا کمیسیون ماده ۵ در هر استان اثرگذاری لازم برای تغییر این طرح‌ها را ندارد؟

ببینید این کمیسیون با تمام ساختار اداری‌اش، نمی‌تواند تغییرات اساسی در طرح‌ها بدهد؛ مثلا نمی‌تواند یک خیابان اصلی را حذف کند یا یک طرح جامع را رد کند. نهایت تلاش این کمیسیون‌ها، اجرای طرح‌ها با بودجه کمتر است و وقتی شورایی مثل شورای عالی معماری و شهرسازی، در مورد ساخت یک خیابان در قلب یک بافت تاریخی تصمیمی متناقض با طرح جامع می‌گیرد، نتیجه‌ای جز دوگانگی مدیریتی ندارد.

*راه‌حل کجاست؟

به عقیده من اگر بخواهیم از این بن‌بست خارج شویم، باید نگاهی نو به شهر داشته باشیم. چرا همچنان بر محوریت خودرو تاکید می‌کنیم؟ چرا سیستم حمل‌ونقل عمومی، دوچرخه، اسکوتر، خودروهای کم‌عرض برای تردد از مسیرهای باریک و دیگر وسایل سبک شهری را گسترش نمی‌دهیم؟

ما می‌توانیم حمل‌ونقل شهری را بدون تخریب بافت، سامان دهیم. اتوبوس، تراموا، مونوریل و سایر روش‌های حمل‌ونقل ریلی و سبک می‌توانند بدون نیاز به تعریض خیابان، جایگزین خودروهای شخصی شوند. اگر تراکم ساختمانی در بافت تاریخی را کنترل کنیم، جمعیت هم کنترل خواهد شد و مشکلاتی از قبیل ترافیک نداریم که بخواهیم به خاطرش بافت را تخریب کنیم و برای جبران کاهش قیمت ملک در این مناطق اگر خدمات شهری را افزایش دهیم، قیمت ملک نیز حفظ می‌شود.

*به نظر شما برای توسعه متناسب با هویت بافت تاریخی چه کار می‌شود کرد؟

راه حل فقط در مهار خودرو نیست، بلکه در بازآفرینی بافت تاریخی است. باید خدمات‌دهی به این مناطق را بیشتر کنیم و افزایش خدماتی مثل دادن مجوز برای ایجاد بوتیک‌ها، کافه‌ها، بوتیک‌هتل‌ها و فضاهای فرهنگی مثل سینماها، سالن‌های تئاتر، گالری‌ها و… می‌تواند یک بافت را زنده کنند.

لندن مثال خوبی‌ برای این مورد است؛ یک منطقه صنعتی جزو شهر لندن بود که محقرترین خانه‌ها را داشت، تنها با تبدیل یک کارخانه برق در این منطقه به یک گالری هنری، منطقه دگرگون شد. هنرمندان بزرگی به آن گالری آمدند و  حتی برخی هنرمندان در آن محله ساکن شدند و این گالری باعث شد تا گردشگران به آن سرازیر شوند و به همین دلیل قیمت املاک در آن منطقه طوری بالا رفت که جزو گران‌ترین مناطق لندن شد.

ما هم چنین ظرفیتی داریم. وقتی بازار سنتی قزوین بدون آنکه خیابان‌کشی شود، بدون ماشین، بدون جای پارک مناسب محل بازدید گردشگران زیادی است و حتی گران‌ترین نقطه شهر  نیز در  این بازار است، پس محلات دیگر با کمی خدمات‌رسانی و حفظ بافت می‌توانند تبدیل به جاذبه گردشگری شوند.

*به نظر شما چرا اجرای طرح‌های تفصیلی در بافت تاریخی به این سادگی صورت می‌گیرد؟

یکی از دلایل اجرای آسان طرح‌ها در بافت تاریخی، نام‌گذاری آن به‌عنوان «بافت فرسوده» است. این نام‌گذاری باعث کاهش قیمت املاک و تملک آسان آنها توسط شهرداری‌ها می‌شود. خانه‌های تاریخی بی‌دفاع، یکی پس از دیگری تملک می‌شوند و جای خود را به آپارتمان‌هایی می‌دهند که هیچ نسبتی با بافت ندارند.

متاسفانه کوتاهی زیادی در حق این مناطق صورت گرفته از جمله اینکه تراکم‌فروشی در این مناطق، بدون در نظر گرفتن زیرساخت‌های آب، برق و فاضلاب انجام می‌شود. در حالی که زیرساخت‌ها برای ساختمان‌های یک تا دو طبقه طراحی شده‌اند، اکنون شاهد ساخت ساختمان‌های چهارطبقه‌ای هستیم که فشاری سنگین بر خدمات شهری وارد می‌کنند، چرا که زیرساخت‌های شهری اینجا برای تامین نیازهای خانه‌های نهایتا دوطبقه کفاف می‌دهد و تنها دلیلی که هنوز فاجعه‌ای بروز نکرده این است که بسیاری از این ساختمان‌ها هنوز ساخته نشده‌اند.

*یکی دیگر از اشتباهات طرح‌های جامع تفصیلی در سال‌های اخیر احداث رینگ دور شهری بود. نظر شما چیست؟

طرح‌هایی مانند رینگ دور شهری که ۸۰ درصد آن اجرا شده بود، تنها نمونه‌ای از سیاست‌های شکست‌خورده در شهرسازی ماست. شهرداران بر اساس همین طرح‌ها، مجبور به ادامه آن هستند. مانند بافت عودلاجان تهران که با دیوار تاریخی‌اش از بین رفت یا مانند کاشان که با طرح تفصیلی، در برخی مناطق هویت تاریخی‌اش را قربانی کرد.

در قزوین هم، با وجود تلاش‌هایی که برای تغییرات جزئی در طرح جامع انجام شده، فایده‌ای حاصل نشد، چرا که اساس طرح، مساله‌دار بود. طرحی که بارها نقشه‌اش تغییر کرد تا آسیب به بناها را کاهش دهد، اما اصل نگاه همچنان همان بود: تردد آسان خودرو در بافت تاریخی.

*سخن آخر.

در نهایت باید گفت که طرح جامع و تفصیلی، به‌شکل فعلی‌اش، دیگر جواب نمی‌دهد. این طرح‌ها باید کنار گذاشته شوند. سیستم‌هایی که بافت تاریخی را فرسوده می‌نامند، در واقع خود فرسوده‌اند. ما نیازمند یک سیستم نو هستیم؛ سیستم شهرسازی‌ای که از دل فرهنگ و اقلیم ایران برخاسته باشد و نه نسخه‌برداری کورکورانه از غرب. طرحی که گذشته‌مان را بشناسد و آینده‌مان را بر همان پایه بنا کند. اگر نخواهیم بازنگری کنیم، شاید دیگر چیزی از بافت‌های تاریخی‌مان برای حفاظت باقی نماند.

آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.