|

محمدرضا فرزانه، عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار و دبیر شبکه علمی تغییر اقلیم کشور:

آلودگی هوای تهران زنگ خطر جدی برای توجه ویژه به تالاب‌ها/ حفظ و احیای تالاب‌ها در سراسر کشور یک ضرورت فوری برای بقاست

در سال‌های اخیر، کلانشهر تهران بدلیل منابع آلاینده سیار و متحرک با چالش مضاعف آلودگی هوا مواجه بوده است. در این میان، نقش حیاتی پیکره‌های آبی (به ویژه تالاب‌ها)، و پیکره‌های طبیعی داخل تهران (به‌ویژه پارک‌های جنگلی) در تعدیل این چالش‌ها و جلوگیری از ایجاد منابع آلاینده جدید همچون گردوغبارهای با منشا داخلی کمتر مورد توجه جدی قرار گرفته است.

آلودگی هوای تهران زنگ خطر جدی برای توجه ویژه به تالاب‌ها/ حفظ و احیای تالاب‌ها در سراسر کشور یک ضرورت فوری برای بقاست

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

تالاب‌ها به عنوان پیکره‌های آبی ارزشمند و اکوسیستم‌های پیچیده شناخته می‌شوند که ارائه‌دهنده طیف وسیعی از سرویس‌ها و کارکردهای اکوسیستمی کلیدی هستند. این کارکردها فراتر از ارزش ذاتی تنوع زیستی، شامل تنظیم چرخه هیدرولوژیک (ذخیره، تصفیه و تغذیه آب‌های زیرزمینی)، تعدیل آب‌وهوا (به ویژه در مقیاس محلی و ناحیه‌ای)، کنترل سیلاب، تثبیت خاک و جلوگیری از فرسایش بادی و آبی، و مهم‌تر از همه در شرایط کنونی، کاهش ذرات معلق و آلودگی هوا می‌شوند.

اهمیت این خدمات اکوسیستمی به حدی است که قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌های کشور (مصوب 1396)، تخصیص و تأمین حقابه محیط زیستی تالاب‌ها را پس از تأمین آب شرب، در اولویت اصلی قرار داده است. به بیان ساده‌تر، تالاب‌ها نه یک کالای لوکس، بلکه زیرساخت‌های حیاتی و طبیعی برای پایداری محیط زیست، سلامت انسان و تاب‌آوری اقتصادی-اجتماعی هستند.

محمدرضا فرزانه

گفت‌وگو با محمدرضا فرزانه، عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار و دبیر شبکه علمی تغییر اقلیم کشور را در ادامه می‌خوانید:

*این رویکرد حفاظتی، چگونه می‌تواند به مقابله با چالش‌های بزرگی مانند تغییرات اقلیم و آلودگی هوا کمک کند؟

رویکرد مبتنی بر حفاظت محیط زیست، تالاب‌ها را به عنوان یک راهبرد سه‌گانه دوستدار محیط زیست در مواجهه با این چالش‌ها می‌بیند:

1. سازگاری با تغییرات اقلیم (Adaptation): تالاب‌ها با عملکرد خود به عنوان اسفنج‌های طبیعی، اثرات خشکسالی‌های طولانی‌تر و سیل‌های شدیدتر ناشی از تغییر اقلیم را کاهش می‌دهند. رطوبت خاک و پوشش گیاهی اطراف آنها، تاب‌آوری کلی اکوسیستم را در برابر استرس‌های گرمایی و هیدرولوژیکی به شدت افزایش می‌دهد.

2. کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای (Mitigation): تالاب‌های سالم، به ویژه تالاب‌های آبی و پیتلندها، از مهم‌ترین ذخیره‌گاه‌های کربن آبی (Blue Carbon) در کره زمین هستند. آنها کربن دی‌اکسید جو را به صورت ارگانیک در گیاهان و رسوبات خود به دام می‌اندازند و از انتشار مجدد آن جلوگیری می‌کنند. خشک شدن تالاب‌ها این کربن را آزاد کرده و به تشدید اثر گلخانه‌ای دامن می‌زند.

3. کاهش خسارت‌های ناشی از مخاطرات طبیعی: در کنار «نقش تالاب‌ها در جلوگیری از خسارات ناشی از مخاطراتی همچون سیل و خشکسالی، کارکردهای مرتبط در حین رخداد مخاطرات و حتی پس از وقوع مخاطرات طبیعی»، یکی از بارزترین مخاطرات، پدیده گرد و غبار است. تالاب‌های مرطوب، با تثبیت رسوبات بستر خود و ایجاد پوشش گیاهی متراکم، به عنوان سدی طبیعی در برابر فرسایش بادی عمل می‌کنند. آنها کانون‌های اصلی تولید گرد و غبار را خنثی می‌سازند. در رویکرد خردمندانه دوستدار محیط زیست، حفظ تالاب‌ها نه تنها از ایجاد این مخاطره جلوگیری می‌کند، بلکه جامعه را از کلیه خدمات تنظیمی و حمایتی آنها بهره‌مند می‌سازد.

*متأسفانه شواهد عینی در اطراف تهران و سایر نقاط کشور، حکایت از وضعیت متفاوتی دارد. رویکرد غالب در عمل چیست و چه پیامدهایی دارد؟

رویکردی که متأسفانه در عمل غالب بوده و شاهد نتایج فاجعه‌بار آن هستیم، یک رویکرد تقلیل‌گرا و کوتاه‌بین است که در آن، حقابه تالاب‌ها در اولویت قرار نمی‌گیرد. برونداد این رویکرد، خشک شدن فزاینده تالاب‌هاست که در کشور ما به یک قاعده جاری تلخ تبدیل شده است. اگرچه بخشی از این خشکی را می‌توان به کاهش نزولات جوی و کمبود منابع آب در دسترس ناشی از تغییرات اقلیم نسبت داد، اما سهم عمده عامل انسانی و مدیریتی است. ریشه این بحران در ریل‌گذاری نامناسب توسعه کشور طی دهه‌های گذشته نهفته است؛ ریل‌گذاری‌ای که با وجود قرار گرفتن ایران در کمربند خشک و نیمه‌خشک جهان و محدودیت‌های ذاتی منابع آبی، متکی بر الگوهای توسعه آب‌بَر بوده است.

این الگوی توسعه‌ای، وابستگی شدید به مصرف منابع پایه، به ویژه منابع آب زیرزمینی و سطحی را به ویژگی اصلی طرح‌های اقتصادی (کشاورزی ناکارآمد، صنایع آب‌بَر، توسعه شهری بی‌ضابطه و...) تبدیل کرده است. از سوی دیگر، الگوی مصرف نادرست در تمام بخش‌ها (شرب، خدمات، کشاورزی و صنعت) فشار مضاعفی بر منابع آب وارد کرده است. حاصل این فشار، انحراف آب از مسیر طبیعی خود و محروم‌سازی عمدی یا غیرعمدی تالاب‌ها از حقابه قانونی و حیاتی‌شان بوده است. در این سناریو، نیازهای محیط زیستی و تخصیص آب به تالاب‌ها، در عمل به حاشیه رانده شده و قربانی می‌شود.

*پیامدهای خشک شدن تالاب‌ها، به ویژه در ارتباط با آلودگی هوا و سلامت انسان‌ها چیست؟

 خشک شدن تالاب‌ها یک فاجعه زنجیره‌ای زیست‌محیطی است: در گام اول با فقدان کارکردهای حیاتی تالاب‌ها کلیه خدمات تنظیمی، حمایتی و فرهنگی تالاب‌ها از بین می‌رود. 

در گام دوم با  ایجاد مخاطرات جدید همچون تشکیل و تشدید کانون‌های داخلی گرد و غبار بستر خشک‌شده تالاب‌ها، به‌عنوان منبع عظیمی از رسوبات ریزدانه عمل می‌کند که به‌راحتی توسط باد برداشت شده و به صورت طوفان‌های گردوغبار درمی‌آید. این پدیده نه تنها کیفیت هوا را به شدت کاهش می‌دهد (با افزایش غلظت ذرات PM2.5 و PM10 که از خطرناک‌ترین آلاینده‌ها هستند)، بلکه دامنه آن بسیار گسترده و غیرقابل مدیریت می‌شود. در شرایط کنونی شاهد افزایش روند صعودی طوفان‌های گرد و غبار با منشأ داخلی هستیم و این موضوع بر چالش‌های ناشی از کانون‌های منطقه‌ای (عراق، عربستان، سوریه) افزوده است.

متاسفانه در گام سوم شاهد تأثیرات مستقیم بر سلامت انسان هستیم به نحوی که ذرات گردوغبار می‌توانند باعث بیماری‌های مختلف گردد. این تأثیرات به ویژه برای گروه‌های حساس مانند کودکان، سالمندان و افراد دارای بیماری‌های زمینه‌ای بسیار شدیدتر است. خشک شدن تالاب‌ها، عملا مناطق مسکونی را در معرض بمباران ذرات معلق قرار داده و هزینه‌های گزاف بهداشتی و درمانی بر جامعه تحمیل می‌کند.

در گام چهارم با تشدید جزیره گرمایی شهری مواجه خواهیم شد. این جزایر به دلیل از دست دادن رطوبت و پوشش گیاهی اطراف شهر، می‌تواند بر پایداری آلاینده‌ها در هوا و تشدید شرایط تأثیر بگذارد.

*با توجه به این چالش‌های عمیق، راهکارهای علمی و عملیاتی مبتنی بر قوانین کشور برای خروج از این بحران و احیای نقش تالاب‌ها در مقابله با آلودگی هوا و تغییر اقلیم چیست؟

راهکارها باید در دو سطح کلان و عملیاتی تعریف شوند:

1.  تغییر پارادایم توسعه (سطح کلان):

ریل‌گذاری مجدد توسعه: ضروری است الگوی توسعه کشور به صورت بنیادین از توسعه آب‌بَر به سمت توسعه آب‌اندوز تغییر جهت دهد. این مسیر به معنای جداشدگی رشد اقتصادی از مصرف منابع پایه، به ویژه آب و کاهش چالشهای محیط زیستی در فرآیند توسعه می‌باشد.

بازنگری در بارگذاری‌ها: متناسب‌سازی توسعه بخش‌های مختلف (کشاورزی، صنعت، شهرنشینی) با ظرفیت اکولوژیک و واقعیت‌های منابع آبی کشور متناسب با آمایش سرزمین ضروری است. سیاست‌های تشویقی و تنبیهی باید به سمتی بروند که بهره‌وری آب به حداکثر و وابستگی به منابع آب شیرین به حداقل برسد تا تهدیدات حقابه‌های محیط زیستی کاهش یابد. با توجه به الگوهای ارزشمند و بومی که با تاکید بر نقش جوامع محلی و مشارکت و نظارت مدنی در بهره برداری پایدار از منابع آب سطحی و زیرزمینی در کشور وجود دارد.

2.  بازنگری در نظام تخصیص آب و مدیریت منابع آب (سطح عملیاتی):

اجرای قوانین بالادستی: قانون تالاب‌ها و سیاست‌های کلی محیط زیست باید به طور جدی اجرا شوند. حقابه محیط زیستی تالاب‌ها باید به عنوان اولویت دوم پس از شرب، در عمل و در تخصیص‌های سالانه آب گنجانده و تضمین شود. این موضوع نیازمند سازوکارهای نظارتی قوی و شفاف است.

بهره‌گیری از مشارکت مردمی در تحقق تخصیص آب به تالاب: ضرورت دارد سازوکارهایی با تاکید بر مشارکت مردمی و همراهی فعالین محیط زیست ایجاد شود که از انحراف آب تخصیص‌یافته به تالاب‌ها (قبل از رسیدن به تالاب) یا نادیده گرفتن اولویت آن جلوگیری شود و به صورت مستمر پایش‌های مرتبط با همراهی جوامع محلی صورت پذیرد.

3.  مدیریت منابع آب نامتعارف برای جبران کسری اقلیمی:

تغییر نگاه به آب‌های نامتعارف: منابع آب نامتعارف (فاضلاب تصفیه‌شده، زهاب‌های کشاورزی، آب‌های خاکستری) که در حال حاضر اغلب به عنوان تهدیدهایی برای محیط زیست به شمار می‌روند (و البته شرکت‌های آب و فاضلاب به دنبال کسب درآمد از فروش آنها هستند)، می‌توانند با رعایت دقیق استانداردهای محیط زیستی و در چارچوب سرمایه‌گذاری‌های سبز، به یک منبع راهبردی برای جبران بخشی از کسری حقابه تالاب‌ها ناشی از کاهش بارش‌ها تبدیل شوند. این بخش از تخصیص آب ضرورت دارد مستقل از تخصیص حقابه تالاب‌ها از منابع آب متعارف در دسترس مورد توجه قرار گیرد. 

استفاده خردمندانه: منابع آب نامتعارف در دسترس در شهرها همچون پساب‌ها می‌توانند برای احیای پوشش گیاهی حوضه تالاب‌ها، تأمین بخشی از نیاز آبی پارک‌های جنگلی اطراف شهرها (که خود در کاهش آلودگی هوا نقش دارند) و در نهایت، با تصفیه پیشرفته و رعایت استانداردهای سختگیرانه، برای تأمین بخشی از حقابه محیط زیستی تالاب‌ها مورد استفاده قرار گیرند.

تامین مالی سبز: اجرای این طرح‌ها نیازمند سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های تصفیه پیشرفته و شبکه‌های انتقال اختصاصی است. سازوکارهای مالی داخلی و بین‌المللی می‌توانند منابع مالی مهمی برای این سرمایه‌گذاری‌های سازگار با اقلیم و دارای تأثیر مستقیم بر کاهش آلودگی هوا (از طریق کنترل گرد و غبار) و افزایش تاب‌آوری به همراه داشته باشند. 

*به عنوان جمع‌بندی نهایی، پیام اصلی شما برای سیاست‌گذاران و مردم چیست؟

پیام واضح است: حفظ و احیای تالاب‌ها در سراسر کشور، یک انتخاب نیست، یک ضرورت فوری برای بقا است. این کار تنها با تغییر نگرش و عمل محقق می‌شود:

برای سیاست‌گذاران: زمان آن فرا رسیده که شعارهای محیط زیستی را به اقدام عملی تبدیل کنند. اولویت دادن به حقابه تالاب‌ها طبق قانون، تغییر ریل توسعه، سرمایه‌گذاری در استفاده از آب‌های نامتعارف با استانداردهای بالا، و تقویت نظارت، اراده سیاسی می‌طلبد. هزینه امروز این اقدامات، به مراتب کمتر از هزینه‌های جبران‌ناپذیر سلامت انسان‌ها، تخریب اکوسیستم و خسارات اقتصادی ناشی از گرد و غبار و تغییر اقلیم است.

برای مردم: آگاهی از ارتباط مستقیم سلامت خود با سلامت تالاب‌ها ضروری است. حمایت از سیاست‌های حفاظتی، صرفه‌جویی در مصرف آب در تمام بخش‌ها و فشار اجتماعی برای اجرای قوانین محیط زیستی به‌ویژه تحقق تخصیص حقابه تالاب‌ها می‌تواند نقش مؤثری ایفا کند.

تالاب‌ها سپرهای طبیعی تهران در برابر توفان شن و آلودگی هوا هستند. خشک شدن آنها، به معنای خلع سلاح شهر در برابر این دشمنان نامرئی است. بیایید این سپرهای حیاتی را پیش از آنکه دیر شود، بازسازی کنیم. احیای تالاب، احیای هوای پاک و کمک به تاب‌آوری شهرها است.

آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.