موسی اسوار، مترجم ادبیات عرب درگذشت
راه تاریخنگاری ادبیات ملی
موسی اسوار در سوم مرداد ۱۳۳۲ در کربلا به دنیا آمد. خودش میگفت داستان گرایشش به زبان و ادبیات عربی داستانِ مفصلی است؛ اما از همان ابتدا علقه قلبیاش به ادبیات بوده است. میگفت اگر عمر دوباره داشت دوباره همین مسیر را طی میکرد، چراکه از دید او هر کسی علاقه و ذوقی دارد که بر اساس اقتضائات محیط و میل و تمایلات قلبی و زمینههای ارثی شکل میگیرد.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
موسی اَسوار، ادیب، مترجم ادبیات عرب و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در پی دورهای بیماری در سن ۷۲ سالگی درگذشت.
اسوار بیش از همه بهخاطر ترجمههای درخورش از شاعران عرب خاصه محمود درویش، نزار قبانی و ادونیس شناخته شده است. شاعرانی که به تعبیر خود او شخصیت شعری خاص خود را داشتند، مانند درویش، «نماد شعر مقاومت» که شخصیت شعریاش از دو زمینه و پیشینه شعر ملی-میهنیِ فلسطین و جنبش شعر امروز در جهان عرب مایه میگرفت. شاعری که نوشت: «... و آیینههای ما شکست/ و اندوه دوهزارباره شد/ و ما پارههای صدا را جمع کردیم/ و جز مرثیه وطن چیزی یاد نگرفتیم». از نظر اسوار راز توفیق درویش در این بود که با ذهنِ خلاق و حس صادق و زبانِ هموار و انعطافپذیر خود بیانگر تازهترین یافتهها و الهامات شعری بود، بهگونهای که اثر حتی با تفاوت در دامنه موضوعات از مقاومت گرفته تا تأملات فردی، پایدار میماند.
موسی اسوار معتقد بود: «آگاهی از تجارب ملل دیگر در تدوین تاریخ ادبی به اختیار راستترین و روشنترین راه تاریخنگاری ادبیات ملی کمک شایان میکند. تأسی به پیشگامان تحقیق در فرهنگها و زبانهای دیگر اگر سنجیده و معطوف به اقتضائات علمی باشد، در غنا و توفیق پژوهش مؤثر است. این تأثیر وقتی اهمیت مضاعف پیدا میکند که تجربه مورد استناد از حوزهای باشد که با قلمرو و خصلتها و خصایص فرهنگی و زمینههای تاریخی و سیاسی و اجتماعی ما روابط ریشهدار و مطابقات بالنسبه تام دارد». از اینرو اسوار به ترجمه کتاب «ادبیات و تاریخنگاری آن» نوشته طه حسین پرداخت تا در غنیتر کردنِ تاریخ ادبی ملی سهمِ بسزایی داشته باشد.
موسی اسوار در سوم مرداد ۱۳۳۲ در کربلا به دنیا آمد. خودش میگفت داستان گرایشش به زبان و ادبیات عربی داستانِ مفصلی است؛ اما از همان ابتدا علقه قلبیاش به ادبیات بوده است. میگفت اگر عمر دوباره داشت دوباره همین مسیر را طی میکرد، چراکه از دید او هر کسی علاقه و ذوقی دارد که بر اساس اقتضائات محیط و میل و تمایلات قلبی و زمینههای ارثی شکل میگیرد. مجموعهای از عوامل از خصوصیات ارثی و محیط و تحصیلات و عوامل پیرامونی نیز در او اثر گذاشت تا در این راه قدم بردارد.
اسوار در گفتوگویی با ایسنا، به زیست دوگانهاش اشاره کرده بود، اینکه در کربلا به دنیا آمده و نوجوانی و تحصیلات ابتدایی را در کشور عراق سپری کرد، و البته کلاس اول را در مدرسه ایرانیها گذراند و تحصیلاتش به زبان فارسی آغاز شد. دبیرستان را هم در آنجا به زبان عربی آموزش دید و همزمان زبان انگلیسس را فراگرفت. در همان دوران کودکی با شعر سعدی و مولانا آشنا شد و از ۱۶ سالگی شروع به سرودن شعر عربی کرد، شعر کلاسیک میگفت و بعد سراغ شعر نو رفت. بعد از آن به تهران آمد و دیپلم گرفت. از آنجا به بعد بهگفته خودش مطالعات پیوسته در زمینه ادبیات داشت، مطالعاتی تماموقت که بعدها زندگی ادبی را شکل داد.
اسوار دانشآموخته رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت از دانشگاه تهران بود اما ادبیات همواره دلمشغولیِ اصلی او بود و تا آخر ماند. اسوار علاوه بر ترجمه آثار مهم و تأثیرگذاری از ادبیات عرب بر اهمیت ویراستاری نیز تاکید داشت و میگفت زمینه کاریاش بیشتر ویرایش بوده است: «سالهای خدمتم در سازمانهای انتشاراتی بود و من ویراستار، کارشناس کتاب و عضو شورای کتاب بودم. بعدا شورای عالی ویرایش در صداوسیما تشکیل شد و از بدو تاسیس شورا به مدت ۱۸ سال دبیر شورا بودم و ۶ سال آخر هم ریاست شورا را به عهده گرفتم، مجموعا ۲۴ سال مسئولیت شورای عالی ویرایش را داشت».
به هر ترتیب زمینه مطالعاتی اسوار او را به کار ادبی و خلاقه ترجمه در زمینه ادبیات کشاند، و البته خودش هم دستی در کارهای ادبی داشت. شعر کلاسیک و شعر نو میسرود اما بهعنوان ویراستار و مترجم بیشتر شناخته شد. موسی اسوار نقش مهمی در شناخت ادبیات عرب داشت و از جمله آثارش میتوان از این کتابها نام برد: «عیسی پسر انسان»، «دیوانه و پیشگام و سرگشته»، «ماسه و کف و خدایان زمین» و «پیامبر و باغ پیامبر» جبران خلیل جبران، «اگر باران نیستی نازنین، درخت باش» از محمود درویش، «ستارهها در دست» ادونیس، «شکوه متنبی» و «چکامههای متنبی» اثر احمد بن حسین متنبی، «تا سبز شوم از عشق» نزار قبانی، «سایههایی بر پنجره»، «پنج صدا» و «درخت نخل و همسایهها» نوشته غائب طعمه فرمان.
آخرین اخبار فرهنگ و هنر را از طریق این لینک پیگیری کنید.