نوجوانی روی «دراگ»
نمیدانم دقیقا کی و چطور بود که صحبتکردن از انواع مواد مخدر، با شکل و شمایلی جدید سر از ادبیات روزمره نوجوانان درآورد. برای فهمیدن «چرایی» مصرف مواد مخدر بین نوجوانان میتوان از عوامل بسیاری نام برد.
مریم شیعهزاده: نمیدانم دقیقا کی و چطور بود که صحبتکردن از انواع مواد مخدر، با شکل و شمایلی جدید سر از ادبیات روزمره نوجوانان درآورد. برای فهمیدن «چرایی» مصرف مواد مخدر بین نوجوانان میتوان از عوامل بسیاری نام برد. عواملی که برخی از آنها رابطه مستقیم با ویژگیهای فردی دارند و برخی دیگر از آنها متوجه زمینههای اجتماعی و فرهنگی نوجوانان هستند. در کشور ما آمار دقیقی از مصرف مواد مخدر در دسترس نیست؛ آمار دقیقی که بگوید دقیقا چند درصد از نوجوانان تجربه مصرف مواد مخدر را در کارنامهشان دارند و چند درصد دیگر به طور مداوم مصرف میکنند. بااینحال آمارهای جهانی، با تمام اختلافاتی که دارند، نمودار رو به رشد مصرف مواد مخدر بین نوجوانان را ترسیم میکنند و این زنگ خطری نهتنها برای ایران، بلکه برای کشورهای دنیاست. در سالهای اخیر هم مقالات متعددی در زمینه محبوبیت ماریجوانا یا گل منتشر شده است که عوارض کوتاهمدت و بلندمدت این ماده مخدر را هم بررسی میکند. عوارضی که جزئیترین آن پارانویا و توهمزایی است و فاجعه زمانی رخ میدهد که این ماده مخدر حتی اگر یکبار به مصرف فرد برسد، در آینده میتواند مشکلات شناختی عمیق به دنبال داشته باشد. مصرف گل با ایجاد تغییرات جدی در ساختار مغز انسان، احتمال ابتلا او به انواع بیماریهای روان را تشدید میکند.
روند نرمالایزکردن مصرف مواد مخدر در ایران، روندی نگرانکننده است که کمتر کسی به آن میپردازد. این روزها دیگر گفتوگو در مورد مواد مخدر و مشروبات الکلی در خفا و پشت پرده انجام نمیشود، بلکه با الفاظی نظیر «دراگ» و «درینک» سر از ادبیات روزمره نوجوانان درآورده است. آنان علنا درباره مصرف مواد مخدر و تجربیاتشان گفتوگو میکنند و از انتشار تصاویر آن ابایی ندارند. عبارت تقبیحشده «مصرف مواد مخدر» در حالی در ادبیات روزمره نوجوانان استفاده میشود که اشاره به مواد مخدری به جز گل و مشروبات الکلی داشته باشد. صحبتکردن درباره اعتیاد به گل، برای آنان تابو نیست و با کلماتی انجام میشود که بار معنایی آن متفاوت از سایر مواد مخدر است. نرمالایزشدن گفتوگو درباره این ماده مخدر باعث شده است تا کمتر به خطرات ناشی از مصرف و عوارض جدی آن پرداخته شود. این خطرات اغلب کماهمیت و یا حتی بیاهمیت جلوه میکنند و تبدیلشدن گفتوگو در مورد آن و میان نوجوان به یک امر هنجارمند، دسترسی به این ماده مخدر را نیز تسهیل کرده است. به طوری که دانشآموزان نیز دست به خریدوفروش آن میزنند و در محیط مدرسه رولهای سبزرنگ را دستبهدست میکنند. زمانی که گفتوگو دراینباره عمومیت مییابد، نوجوانان خواهناخواه دارای نگرش و موضع میشوند. آنها حالا اطلاعاتی در دارند که میتوانند آن را در اختیار فرد دیگری بگذارند و ارزیابی خود نسبت به مسئله را مطرح کنند. اطلاعات از فردی به فرد دیگر انتشار پیدا میکند و به همین ترتیب علاوه بر گسترش و بازتولید ادبیات مربوط به مصرف مواد مخدر، افکار و جهتگیری نوجوانان دستخوش تغییر میشود. نمیتوان ادعا کرد نوجوانان در این مسیر منفعلاند و اختیار عملی ندارند، اما باید توجه داشت که این ادبیات رفتهرفته بر ناخودآگاه آنان تأثیر دارد و در شکلگیری شخصیتشان دخیل است. حس نوگرایی و هیجانطلبی نوجوانان، آنان را برای تجربه استفاده از مواد مخدر ترغیب میکند و برساخت مصرف مواد مخدر در خلال گفتوگوهای روزمره به عنوان امری لذتبخش و هیجانانگیز این رغبت را تشدید خواهد کرد.
در مقابل عبارتهایی نظیر دراگ و درینک، نوجوانان از اصطلاح سوبر استفاده میکنند. سوبر در لغت به معنای «کسی که مست نیست» ترجمه میشود اما سوبربودن میان این نسل، نه یک تعریف خوشایند، بلکه نوعی یک تحقیر است. واژه سوبر برای توصیف افرادی به کار میرود که در جمعهای نوجوانان جایگاهی ندارند و برقراری ارتباط با آنان برای کسی خوشایند نیست. سوبرها مصرفکننده هیچ نوع دراگی نیستند، آنها در میان حرفهایشان فحاشی نمیکنند، ارتباطهای موازی و خارج از عرف با جنس مخالف را در کارنامه ندارند، از مدرسه اخراج نشدهاند و مجموع اینها از آنها افرادی میسازد که حوصلهسربر تلقی میشوند. پیشتر اعتیاد واژه ممنوعهای بود که بعدها با بیمار خواندهشدن افراد مبتلا به آن، سعی بر ایجاد فضای باز گفتوگو بود. فضایی که درمان را ممکن کند و از طرد کلی این افراد، جلوگیری کند. امروز اما گفتوگو درباره اعتیاد وارد مرحله بزکشدهای شده است که از آن یک مفهوم فانتزی میسازد. نوجوانان با هیجان درباره اتفاقاتی میگویند که در زمان ناهشیاریشان به وقوع پیوسته است. آدرس غلط «جوانیکردن» مشق نوجوانان میشود؛ چراکه آدرسهایی که نهادهای آموزشی تعریف میکند، با اقتضائات امروز این نوجوانان همخوانی ندارد.
ادبیات تازه مصرف مواد مخدر تا آنجا پیش رفته است که امروز در موزیکها، فیلمها، ویدئوهای کوتاه و بلند، توئیتها، تصاویر به اشتراک گذاشتهشده و... به طور مداوم تکرار میشود و مواجهه با آن به یک امر هرروزه بدل شده است. اگر گمان میکنید که اینطور نیست، بیشک شما در جایگاهی ایستادهاید که درکی از دنیای امروز نوجوانان ندارید. تحولات فرهنگی و اجتماعی چند دهه اخیر تحت عوامل درونی و بیرونی، تأثیر عمیقی بر باورها، ارزشها و هنجارهای نسلهای متأخر داشته است. ارزشها و هنجارهایی که دارای تنوع و تکثر بسیار است و به ایجاد الگوها و منابع متعدد ختم میشود. شناخت این تغییرات عمیق مستلزم بررسی دوباره اهداف و ارزشهای نسل جدید، الگوها و گروههای مرجع بدون سرپوشها و دستکاریهای متداول است. نوجوانان در ایران شهروندان نامرئیاند؛ کسانی که کمتر دغدغه و مسائلشان بازتاب داده میشود و اگر هم چنین باشد، از درجه اهمیت کمتری نسبت به دغدغهها و مسائل معطوف به کودکان و جوانان برخوردار است. نوجوانان اغلب بهمثابه موجودیتی تحت تأثیر هورمون شناخته میشوند که غیرمنطقی و سرکشانه با جهان پیرامون خود جنگ میکنند. تا زمانی که این قشر نامرئی، مرئی نشود، صدایش به گوش کسی نرسد و اولویتهایش، اولویتهای جامعه و سیاستگذاران قرار نگیرد، همچنان قربانی میدهد.