گزارشی از مراسم دومین سالگرد محمدرضا حکیمی
فریاد روزها
محمدرضا حکیمی، نویسنده، متفکر و پژوهشگری که کتاب «الحیاة» او بهعنوان دایرةالمعارف اسلامی از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است، 31 مرداد 1400 چشم از جهان فروبست.


محمدرضا حکیمی، نویسنده، متفکر و پژوهشگری که کتاب «الحیاة» او بهعنوان دایرةالمعارف اسلامی از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است، 31 مرداد 1400 چشم از جهان فروبست. در دومین سالگرد درگذشت استاد محمدرضا حکیمی که در سالن همایشهای مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) میبد برگزار شد، مستندی با عنوان «فریاد روزها» درباره شخصیت و احوالات او به نمایش درآمد. این مستند با کارگردانی وحید موحدی و روایت و تهیهکنندگی محمدرضا موحدی، شامل تصاویری از دیدار استاد محمدرضا حکیمی و دکتر شفیعیکدکنی و نیز مصاحبههایی با آقایان اسفندیاری، علیزمانی، مهدویراد، ایازی، عبداللهیان و ابطحی درباره استاد محمدرضا حکیمی است. دکتر محمدرضا موحدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی، مرحوم حکیمی را صاحب شخصیتی چندضلعی خواند که میتوان از جنبههای مختلف به او نگریست و درباره مستند گفت: «در این مستند با کمک دیگران یکی از جنبههای متعدد شخصیت او را نشان دادیم و مثلا به زهد، دلسوزی او و جدیتی که در مسائل اعتقادی و کلامی داشت پرداخته نشده است. ما قصد داشتیم جنبه فرهنگی او را نشان دهیم و به این سؤال پاسخ دهیم که یک عالم دینی چرا و چگونه میتواند با روشنفکران زمان خود دمخور شود و آنها هم او را در جمع خود بپذیرند. او چه کرده است که به این وسعت نظر رسیده است؛ بنابراین ممکن است این ایراد گرفته شود که به ساحتهای دیگر استاد پرداخته نشده و البته این راه برای آیندگان باز است تا آثار او را بازخوانی کنند و درباره او مطالعه کنند. او مردی بوده است که در مسائل مختلف مثلا در تفسیر، در مباحث حدیثی و در امور دیگر حرفی برای گفتن داشته است. حکیمی روابط گستردهای با خیل عظیمی از شخصیتهای فرهنگی و ادبی روزگار ما داشته است. یکی از این چهرههای کمتر شناختهشده شخصیتی است به نام نعمت میرزازاده. مرحوم استاد حکیمی سهم کوچکی در ادبیات کل کشور دارد در کنار سهمهای دیگر. اگر کسی تاریخ انقلاب اسلامی را مطالعه کند یکی از سؤالاتی که برایش مطرح میشود این است که، چه کسی در ادبیات انقلاب اسلامی اولینبار به آقا روحالله خمینی، امام گفته است؟ پاسخِ همراه با سند و ارجاعِ من به این سؤال این است که یک شاعر خراسانی بسیار معروف و قوی به نام نعمت میرزازاده یا آذرم، تحت تأثیر و خواسته و معرفی آقای حکیمی، از آقا روحالله در قصیدهای بلند به امام تعبیر میکند. آقای حکیمی، آقا روحالله را به میرزازاده معرفی میکند و میگوید که او چه کسی است و اتفاقا یکی دو ماه است که تبعید شده است و او در اواخر سال ۴۲ یا اوایل سال ۴۳ شمسی قصیدهای غرا منتشر میکند که بعدها امام به خاطر این قصیده توسط استاد حکیمی از او تقدیر میکند. این قصیده محکم از این نظر اهمیت دارد که اندیشمندی مثل استاد حکیمی شاعری را ترغیب میکند و به او معرفت میبخشد و این قصیده در تاریخ ادبیات ایران ماندگار میشود. و این یکی از دهها سهمی است که استاد حکیمی جز نثری که از او برجای مانده و شعرهایی که سروده، بر ادبیات ما دارد و آن هم ترغیب و تشویق شاعران است برای همراهی با مسیری که آغاز کرده بود».
محمدرضا موحدی همچنین به نثر استادانه استاد حکیمی اشاره میکند و معتقد است «بسیاری از استادان متخصص ادبیات در دانشگاه، نثر او را ندارند چه برسد به اهل علم».
در ادامه مراسم، سیدکاظم حسینی از مصاحبان و شاگردان استاد به بیان برخی ملاحظات پیرامون مستند فریاد روزها پرداخت: «بزرگداشت حکیمی بزرگداشت یک شخص نیست؛ بزرگداشت و تکریم و تبیین یک اندیشه و تفکر والای شیعی است؛ بازگشت و احیای متون اصیل وحیانی است، بسط اعتقاد به وحی است و عمل به آموزههای وحیانی و حرکت در عینیت و نه درجازدن در توهمات عارفانه. حکیمی خود را پیراست و بر نفس خود پای نهاد؛ با نبوغی که داشت اما هیچ نظریهای نپرداخت و فلسفهای نبافت. افکار بشری را از معارف وحیانی تفکیک نمود؛ مقام والای انسان را دریافت و بر حیات انسان در جامعه انسانی پای فشرد». او همچنین درباره تسلط استاد حکیمی به فلسفه گفت این مستند درصدد بیان همه وجوه شخصیتی و افکار استاد نبود؛ اما در بیان مهارتهای علمی استاد گاه از فلسفهدانی ایشان غفلت میشود. ایشان بهخاطر طرح مکتب تفکیک گاه مورد این اتهام واهی قرار میگیرد که از فلسفه اسلامی چندان اطلاعی ندارد. عبدالمحمد آیتی در مقدمه ترجمه تاریخ فلسفه در جهان اسلام از حنا الفاخوری و خلیل الجر -که ویراست علمی آن بر عهده استاد حکیمی بود و توسط انتشارات فرانکلین چاپ شد- مینویسد: آنچه مورد شادمانی من و مزید اعتماد خواننده است این است که دوست دانشمندم آقای محمدرضا حکیمی که در تدریس متون فلسفه اسلامی از فارابی تا سبزواری مدرسی والا و ارجمندند این ترجمه را از آغاز تا انجام خواندهاند و توضیحاتی به آخر کتاب افزودهاند». او همچنین آقای حکیمی را فرد بسیار عینگرای شفافی خواند که حتی حاضر بود اگر حزبی پیدا شود که دغدغه جدیاش بسط عدالت باشد در آن حزب پایینترین رتبهها را بپذیرد و خدمتگزار باشد.... او از کودکی دغدغه فقرا را داشت و معتقد بود اصلاً کسی جز انبیا و اولیا، انسان و نیازهایش را نشناخته است. او با مطالعه کتابهای بسیار با افکار دانشمندان جهان آشنا بود، ولی معتقد بود هیچ مکتب و انسانشناسی درستی جز از آیات و روایات بیرون نمیآید».