|

چگونه ایران خودرو از تله خاموش رشد نجات یافت؟

ماجرای ایران‌خودرو طی یکی دو سال اخیر نشان داده که خصوصی‌سازی – البته نه از نوع نمادین – می‌تواند تولید را دوباره جان‌دار کند.

چگونه ایران خودرو از تله خاموش رشد نجات یافت؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سال‌هاست بخش بزرگی از صنایع کوچک و متوسط کشور در وضعیتی می‌لولند که می‌توان اسمش را «تعطیلی آرام» گذاشت؛ خاموش، فرساینده و بی‌صدا. پرسشی که مدام در هوا می‌چرخد این است: چرا این بنگاه‌ها بزرگ نمی‌شوند؟ اقتصاددان‌ها معمولاً پای تورم و کمبود سرمایه را وسط می‌کشند؛ صنعت‌کارها هم از بی‌ثباتی مقررات می‌گویند. اما اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، نشانه‌هایی دیده می‌شود که از یک تله ساختاری خبر می‌دهند؛ تله‌ای که انگار به بنگاه‌ها می‌گوید «کوچک بمان تا زنده بمانی»، چون به‌محض این‌که بخواهند بزرگ شوند، از هر طرف تنبیه می‌شوند.

در این میان، فقط چند بنگاه معدود – که ایران‌خودرو یکی از نمونه‌های برجسته‌اش است – مسیر متفاوتی را طی کرده‌اند. نه به خاطر حمایت‌های صوری، بلکه به دلیل فاصله گرفتن تدریجی از سایه سنگین مالکیت دولتی و دخالت‌های سیاسی.

۱. تله‌ای که به‌طور نامرئی جلوی رشد را می‌گیرد

در اقتصاد ایران، تورم همیشه بر سر تولید می‌کوبد، اما درد اصلی جایی دیگر است؛ همان لحظه‌ای که بنگاه در اندازه‌های کوچک قفل می‌شود. ابتدا همه‌چیز خوب است: معافیت‌ها، بخش‌نامه‌های کم‌دردسر و چند امتیاز پراکنده. اما کافی‌ست بنگاه تصمیم بگیرد نیم‌قدم بزرگ‌تر شود – یک سالن جدید بسازد یا چند نفر نیرو اضافه کند – که موج سخت‌گیری‌ها از راه می‌رسد: بیمه، مالیات، قیمت‌گذاری، نظارت‌های چندلایه و هزینه سرمایه که انگار از آسمان فرود می‌آیند.

نتیجه؟ بنگاه عملاً یاد می‌گیرد کوچک بماند تا دوام بیاورد.این همان «تله کوچک بمان، سود کن» است. وقتی قانون‌گذار ناخواسته طوری رفتار می‌کند که انگار بزرگ شدن یعنی وارد شدن به میدان مین، بازی رشد از همان لحظه تمام است.

۲. رکود صنایع دولتی؛ موجوداتی که بین کوچک و آزاد بودن گیر کرده‌اند

مشکل بنگاه‌های متوسط فقط این فشارهای خرد نیست. در لایه بزرگ‌تر، اقتصاد زیر سلطه صنایع دولتی و شبه‌دولتی گیر کرده است؛ مجموعه‌هایی که نه کوچک‌اند و نه آزاد. این بنگاه‌ها – چه در انرژی، چه در فولاد و چه در خودرو – سال‌هاست با زیان انباشته، تصمیم‌های کوتاه‌مدت، نبود شفافیت و مدیریت‌هایی با رگه‌های سیاسی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

در بازاری که بزرگ‌ترین بازیگرانش قواعد رقابت را رعایت نمی‌کنند و امنیت سرمایه‌گذاری شکننده است، بنگاه متوسط چطور می‌تواند انگیزه رشد داشته باشد؟

۳. ایران‌خودرو؛ خلاف جهت جریان را رفت

ماجرای ایران‌خودرو طی یکی دو سال اخیر نشان داده که خصوصی‌سازی – البته نه از نوع نمادین – می‌تواند تولید را دوباره جان‌دار کند. در حالی‌که بسیاری از صنایع دولتی همچنان با کاهش تولید و زیان درجا زده‌اند، این شرکت با اصلاحات مدیریتی و کمتر شدن مداخلات دولتی از تصویر قدیمی «یک غول ناکارآمد» فاصله گرفت و تبدیل به یک نمونه قابل مطالعه شد.

اعداد چه می‌گویند؟

در آبان ۱۴۰۴، ایران‌خودرو به‌تنهایی ۶۲.۷ درصد از کل تولید خودرو سواری کشور را به‌دست آورده است؛

این بالاترین سهمش در طول سال بوده و روندی رو به رشد را نشان می‌دهد؛

در همان ماه، «بیشتر رقبای دیگر» با افت تولید روبه‌رو بوده‌اند؛

و هم‌زمان، این شرکت نوسازی خطوط، توسعه مدل‌های جدید و بهبود کیفیت را پیش برده است.

این‌ها یعنی بهره‌وری – که سال‌ها در صنعت خودرو شوخی تلخی بیش نبود – دوباره تکانی خورده است.

۴. خصوصی‌سازی  چرا جواب داد؟

اتفاقی که در ایران‌خودرو افتاد، یک پیام روشن برای سیاست‌گذار دارد: بنگاهی که از مدار تصمیم‌های سیاسی فاصله بگیرد، نفس می‌کشد و بهره‌وری‌اش بیدار می‌شود.

چند تحول مهم پشت این تغییر بوده:

شفافیت مالی بیشتر: گزارش‌دهی منظم‌تر شده و همین، جلوی هدررفت‌های پنهان را گرفته.

تصمیم‌گیری حرفه‌ای‌تر: مدیریت به‌سمت پاسخ‌گویی رفته و آزمون‌وخطاها کمتر شده.

امکان سرمایه‌گذاری واقعی: چیزی که برای بنگاه متوسط تقریباً رؤیاست.

اتصال به بازار واقعی: سهم بازار بر پایه رقابت – هرچند نسبی – افزایش یافته، نه بر دوش رانت.

برای همین است که رشد ایران‌خودرو ربطی به حمایت‌های غیرمنطقی ندارد؛ نتیجه باز شدن تدریجی قفل‌های ساختاری است.

۵. بنگاه متوسط چرا نمی‌تواند همین مسیر را برود؟

گره اصلی اینجاست:

بنگاه متوسط باید همان مسیر ایران‌خودرو را طی کند، اما ابزارش را ندارد.

نوسازی خط تولید؟ با این نرخ سود، تقریباً شوخی است.

افزایش مقیاس؟ قوانین بیمه و مالیات، آن را تبدیل به زیان می‌کنند.

رقابت با بنگاه‌های دولتی؟ ساختار بازار اجازه نمی‌دهد.

قیمت‌گذاری واقعی؟ وقتی سیاست‌گذار همه‌چیز را کنترل می‌کند، شدنی نیست.

در چنین چرخه‌ای، ارزش افزوده هنوز شروع نشده، خاموش می‌شود.

۶. خصوصی‌سازی واقعی؛ راه رهایی بنگاه‌های متوسط

تجربه ایران‌خودرو درسی ساده دارد:

اگر مدیریت، مالکیت و قیمت‌ها واقعی باشند، بنگاه‌ها با قواعد طبیعی اقتصاد رشد می‌کنند.

اما اگر اوضاع همین بماند، بنگاه متوسط در اندازه کوچک گیر می‌ماند، بهره‌وری بالا نمی‌رود، ارزش افزوده خلق نمی‌شود و اقتصاد هم همان چرخه تورم مزمن را ادامه می‌دهد. این حلقه سال‌هاست تکرار می‌شود.

۷. یک صنعت و دو مسیر متفاوت

بنگاه‌های متوسط ایران نه به‌خاطر نبود توان انسانی و نه به‌دلیل کمبود بازار رشد نمی‌کنند؛ مسئله در ساختار است.

اقتصاد دولتی، بنگاه بزرگ را به‌خاطر تصمیم‌های سیاسی زمین‌گیر می‌کند و بنگاه متوسط را با قوانین ضد رشد کوچک نگه می‌دارد.

در این میان، ایران‌خودرو – با وجود همه انتقاداتی که به آن هست – نشان داد:

وقتی قفل‌های مالکیت، مدیریت و شفافیت باز می‌شود، حتی در صنعتی کم‌جان هم می‌توان ارزش افزوده و بهره‌وری را زنده کرد.

این تجربه می‌تواند نقشه راه اصلاحات صنعتی باشد؛ اگر قرار باشد بنگاه‌های متوسط از تله «بزرگ شدن ممنوع» آزاد شوند و به موتور حرکت اقتصاد تبدیل گردند، راه دیگری جز این مسیر باقی نمی‌ماند.

 

 

آخرین اخبار اقتصادی را از طریق این لینک پیگیری کنید.