موزه شیخ زاید؛
روایت تاریخ و تجربه فرهنگی فراگیر
چندروزی از افتتاح موزه ملی شیخ زاید در جزیره سعدیات گذشته بود که واردش شدم. همان جزیرهای که سالهاست پروژههای فرهنگی ابوظبی را لایهبهلایه در خود جمع میکند و حالا با افتتاح این موزه در ۳ دسامبر ۲۰۲۵ (۱۲ آذر ۱۴۰۴)، نقشهاش یک نقطه مرکزی تازه دارد.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
زهرا حبیبیزاد، موزهدار: چندروزی از افتتاح موزه ملی شیخ زاید در جزیره سعدیات گذشته بود که واردش شدم. همان جزیرهای که سالهاست پروژههای فرهنگی ابوظبی را لایهبهلایه در خود جمع میکند و حالا با افتتاح این موزه در ۳ دسامبر ۲۰۲۵ (۱۲ آذر ۱۴۰۴)، نقشهاش یک نقطه مرکزی تازه دارد. این موزه، با تأخیری طولانی پس از سالها طراحی، توقف، بازنگری و بازطراحی افتتاح شد؛ پروژهای که بیش از یک دهه در دست اجرا بود و در هر مرحله نیازمند بازنگریهای گسترده، هماهنگی متخصصان متعدد و حل چالشهای فنی فراوان بود؛ از ساخت سازههای فولادی منحصربهفرد گرفته تا تطبیق روایتهای تاریخی متعدد در یک مسیر منسجم.
از لحظهای که وارد شدم، اولین چیزی که توجه مرا جلب کرد، نظم تازهساختهای بود که هنوز بوی افتتاح در آن جریان داشت؛ نه خام و نیمهتمام، و نه نمایشی. بیشتر شبیه مکانی بود که سالها برای دقیقبرنامهریزی شده است.
پیش از ورود به گالریها کمی در فضای بیرونی ایستادم؛ همان جایی که پنج باله فلزی بلند، به عنوان امضای معماری نورمن فاستر از سقف بنا بالا رفتهاند. این بالهها فقط عنصر بصری نیستند؛ آنها به عنوان سازههایی کارکردی در سیستم تهویه طبیعی و هدایت جریانهای هوایی طراحی شدهاند و همزمان نمادی از بال شاهیناند، استعارهای که در ایده معماری نقشی محوری دارد. داخل بنا نیز همین منطق ادامه پیدا میکند: سقفهای بلند، نورگیری کنترلشده، مسیرهای باز و بدون ازدحام، گردش حسابشده و فضاهایی که هم برای حرکت آزاد بازدیدکننده طراحی شدهاند و هم برای توقف و مشاهده طولانی.
میدانستم ساخت این موزه فرایندی طولانی و پیچیده بوده، از طراحیهای اولیه و همکاری با تیمهای بینالمللی تا مطالعات محتوایی و آمادهسازی گالریها.
گالری «آغاز ما» (Our Beginning)، نخستین بخش بود؛ گالریای که تاریخ امارات را از دوران پیشاتاریخ و تمدنهای اولیه ساحلی تا اوایل قرن بیستم دنبال میکند. نمونههای باستانشناسی، ابزارهای سنگی، سفالینهها و یافتههای جزیره مروح در این بخش نمایش داده میشوند و هر ویترین توضیحاتی پژوهشی دارد تا مسیر گردش طوری طراحی شود که بازدیدکننده بتواند توسعه فرهنگی و اجتماعی منطقه را مرحلهبهمرحله دنبال کند.
در گالری «طبیعت ما» (Through Our Nature)، تمرکز بر محیط زیست و نقش آن در شکلگیری زندگی بوده است؛ این بخش با استفاده از دیوراماهای هنری، نمونههای طبیعی و نمایشهای چندرسانهای، مسیری از ارتفاعات، بیابانها، واحهها تا سواحل را نشان میدهد و تأثیر جغرافیا بر زندگی انسانها در امارات را بررسی میکند.
گالری «به سوی نیاکان ما» (To Our Ancestors)، با نمایش یافتههای باستانشناسی، بازسازیهای بصری و نقشههای تاریخی حضور طولانی بشر در این سرزمین، تا حدود صدها هزار سال پیش را ملموس میکند. در کنار اشیای مادی، توضیحات میدانی و لایههای زمانی تلاش دارند عمق تاریخی فضا را منتقل کنند.در گالری «از طریق ارتباطات ما» (Through Our Connections)، روابط منطقه با تمدنهای دیگر، تأثیر فناوریها، مواد، دانش و دین در شکلگیری هویت مشترک مردمان خلیج فارس دیده میشود، از دوران عصر آهن تا گسترش اسلام و توسعه زبان عربی.
گالری «کنار سواحل ما» (By Our Coasts) به میراث دریایی اختصاص دارد: مرواریدگیری، ماهیگیری، قایقهای سنتی و اقتصاد ساحلی که جایگاه کلیدی در تاریخ فرهنگی و اقتصادی منطقه داشتهاند. مدلهای قایق، نمونههای زیستی دریایی و آیتمهای مرتبط با زندگی ساحلی در این گالری به نمایش درآمدهاند.
گالری «به ریشههای ما» (To Our Roots) هویت محلی و زندگی اجتماعی در مناطق داخلی را روایت میکند: صنایعدستی، منسوجات، سازهای موسیقی، پوشاک سنتی و مناسک روزمرهای که هویت جمعی را شکل دادهاند.
علاوه بر این شش گالری دائمی، موزه در بخش «نمایشگاههای موقت» نیز فعال است که در حال حاضر، نمایشگاه موقت مجموعهای از اشیای منتخب آرشیو ملی و عکسهای آرشیوی کمتر دیدهشده از دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و همچنین آثار باستانشناسی تازهکشفشده را به نمایش گذاشته بود؛ برنامهای که شرکتکنندگان و پژوهشگران را به بازخوانی و بازمعنادهی منابع تاریخی دعوت میکند و قرار است در ماههای آتی با نمایشهای موضوعی دیگر بهروز شود.
ساختار فنی موزه همانقدر جدی است که بخش محتواییاش: مخازن استاندارد با کنترل رطوبت، مسیرهای بدون مانع، دسترسی کامل برای ویلچر، آسانسورها، سالنهای آموزشی، کتابخانه پژوهشی و فضاهای چندمنظوره، همگی نشان میدهند مؤسسه فقط یک محل نمایش نیست، بلکه مرکز تولید دانش و فعالیتهای فرهنگی است.
اما چیزی که در نخستین بازدید برای من برجسته بود، بُعد دسترسپذیری موزه است: موزه شیخ زاید نخستین مؤسسه فرهنگی در خاورمیانه است که به برنامه بینالمللی «گل آفتابگردان معلولیتهای پنهان» پیوسته است؛ یعنی افرادی با معلولیتهای پنهان مانند اتیسم، اضطراب، دردهای مزمن یا اختلالات شناختی میتوانند با دریافت یک لنیارد یا پین نشان دهند که به کمک یا زمان بیشتری نیاز دارند و کارکنانی که آموزش دیدهاند، آنها را شناسایی و همراهی میکنند.
در کنار این برنامه، امکانات فراگیرِ متعددی در سراسر موزه فعال است: اتاق آرام، ساعتهای بازدید آرام، مسیرهای قابل دسترسی برای ویلچر، ویدئوهای دارای زیرنویس، منابع بریل به زبانهای عربی و انگلیسی، ایستگاههای لمسی، نقشهها و کیتهای حسی برای بازدیدکنندگان با حساسیتهای عصبی و تورهای زبان اشاره که توسط راهنمایان اماراتی آموزشدیده برگزار میشود. این امکانات نه یک الحاق جانبی، بلکه بخشی از طراحی تجربه بازدید هستند تا هر گروه بتواند بدون فشار و اضطراب وارد گالریها شود و قصهها را دنبال کند.
با وجود تمام این نقاط قوت، در پایان مسیر بازدید و هنگام خروج از آخرین گالری، چند نکته هم در ذهنم شکل گرفت. نخست آنکه روایت تاریخیِ موزه از انسجام و وضوح بالایی برخوردار است اما بهلحاظ روششناختی بسیار «دولتی» و یکدست است؛ این انسجام مفید است اما در عوض چندصدایی، روایتهای جایگزین و نگاههای انتقادی نسبت به برخی مقاطع تاریخی، از جمله نقش گسترده کارگران مهاجر در فرایند توسعه یا پیچیدگیهای اجتماعی معاصر کمتر شنیده میشود. دوم، تأخیر طولانی پروژه، که بیش از یک دهه به طول انجامید تأثیراتی بر برخی انتخابهای فناوری و رویکردهای نمایشی گذاشته است: موزه هنوز در مقیاس تجربههای کاملا غوطهور (immersive) به همان میزانی که برخی موزههای معاصر همرتبه در سطح جهانی عمل میکنند، وارد نشده است. سوم، در برخی گالریها نسبت به اندازه کل پروژه حجم اشیای اصیل کمتر از سطح توقع است و بخشهایی با بازسازی، مدل و نمایشهای توضیحی تکمیل شدهاند؛ این امر، از نگاه برخی متخصصان، نیاز به تقویت مجموعه اشیای اصلی را برجسته میکند. چهارم، کتابخانه و آرشیو پژوهشی هنوز بهصورت کامل برای پژوهشگران بینالمللی باز نشده و بخشهایی از خدمات پژوهشی در فازهای بعدی گسترش خواهند یافت. پنجم، خدمات جانبی از جمله فروشگاه موزه در مقایسه با استانداردهای فروشگاههای موزه ملیِ بزرگتر هنوز محدودتر است.
با همه اینها، معماری دقیق، ساختار روایی منسجم، استانداردهای فنی و بهویژه تأکید بر دسترسپذیری، موزه شیخ زاید را به یکی از مهمترین فضاهای فرهنگی تازه افتتاحشده در منطقه بدل کرده است؛ نهادی که نه صرفا برای نمایش اشیا، که برای تثبیت یک روایت ملی، تولید دانش و تعامل با مخاطبان گوناگون طراحی شده است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.