|

تحقیر اروپا از سوی ترامپ

آیا اتحاد دو سوی آتلانتیک شکاف برداشته است؟

انتشار سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا و واکنش‌های گسترده در محافل سیاسی و بین‌المللی نشان می‌دهد روابط ایالات متحده و اروپا وارد مرحله‌ای چالش‌برانگیز شده است. آنچه روزگاری «اتحاد فراآتلانتیک» نامیده می‌شد، اکنون بیش از پیش به رابطه‌ای پرتنش و تحقیرآمیز شباهت دارد.

آیا اتحاد دو سوی آتلانتیک شکاف برداشته است؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

محسن شریف‌خدائی -  تحلیلگر روابط بین‌الملل

 

انتشار سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا و واکنش‌های گسترده در محافل سیاسی و بین‌المللی نشان می‌دهد روابط ایالات متحده و اروپا وارد مرحله‌ای چالش‌برانگیز شده است. آنچه روزگاری «اتحاد فراآتلانتیک» نامیده می‌شد، اکنون بیش از پیش به رابطه‌ای پرتنش و تحقیرآمیز شباهت دارد. دولت ترامپ با تأکید بر اولویت‌های داخلی، چالش فرهنگی و نگاه تحقیرآمیز به اروپا، عملا بنیان‌های نظم بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم را زیر سؤال برده است.

سند جدید به‌جای ارائه یک راهبرد جامع، بیشتر یک بیانیه سیاسی-فرهنگی است. اولویت اصلی آن جلوگیری از مهاجرت گسترده به آمریکا و تثبیت نیم‌کره غربی به‌ عنوان حوزه نفوذ سنتی ایالات متحده است. ارزش‌های مطرح‌شده در سند، نوعی تخریب بنیان‌هایی‌ است که آمریکا را قدرتمند ساخته‌اند. اروپا در این سند نه به‌ عنوان شریک راهبردی، بلکه به‌ عنوان قاره‌ای در معرض «زوال تمدنی» در نتیجه هجوم گسترده مهاجرین معرفی شده است.

رفتار دولت ترامپ نشان می‌دهد رابطه آمریکا و اروپا دیگر در حد اتحادی چندان قوی و پابرجا نیست، بلکه بیشتر به رابطه‌‌ای یک‌طرفه و تحقیرآمیز شباهت دارد. اروپا به‌ عنوان رقیب اقتصادی، بار امنیتی و دشمن فرهنگی معرفی شده است. این نگاه، احتمالا اروپا را به سمت استقلال بیشتر سوق می‌دهد، زیرا نمی‌تواند به تضمین‌های سنتی آمریکا تکیه کند. رهبران اروپایی با نشست‌های اضطراری در روزها و هفته‌های اخیر تلاش کرده‌اند در برابر فشارهای واشنگتن به‌ویژه در موضوع جنگ اوکراین و جلوگیری از نفوذ روسیه مقاومت و تاب‌آوری کنند. طرح استفاده از دارایی‌های مسدودشده روسیه برای تأمین مالی اوکراین به‌ عنوان یکی از ابتکارهای مطرح در اروپا مورد بحث قرار گرفته و هرچند هنوز به تصمیم قطعی تبدیل نشده، نمونه‌ای از ابتکار اروپا در برابر فشار آمریکاست. دعوت از زلنسکی در پایتخت‌های اروپایی و گفت‌وگو و تبادل نظر با او برای ایستادگی و مقاومت در برابر روسیه، بی‌توجهی به طرح آتش‌‌بس ترامپ ارزیابی می‌شود.

اتحادیه اروپا اکنون بیش از گذشته به سمت استقلال دفاعی و اقتصادی گام برمی‌دارد. تجربه مذاکرات تجاری تابستان ۲۰۲۵ میان اورسولا فون‌ در لاین، رئیس کمیسیون اروپا و دولت ترامپ، که به توافقی یک‌طرفه و تحقیرآمیز ختم شد و اروپا را مجبور به پذیرش امتیازات گسترده کرد، نشان داد اتحادیه اروپا در تعاملات آینده با واشنگتن ناگزیر است سخت‌گیرانه‌تر و با رویکردی مستقل‌تر عمل کند.

در سند جدید، برخلاف اسناد پیشین، روسیه دیگر به‌ عنوان «تهدید اصلی» معرفی نشده است. اشاره به جنگ اوکراین بسیار گذراست و بدون محکومیت جدی یا طرح راهبردی برای مهار روسیه آمده است. این تغییر لحن برای مسکو اهمیت زیادی دارد، زیرا در اسناد قبلی، روسیه به‌ عنوان دشمن راهبردی معرفی می‌شد. حذف این ادبیات به معنای کاهش فشار مستقیم بر کرملین است. وقتی آمریکا، روسیه را در سطح تهدید اصلی قرار نمی‌دهد، این پیام به دیگر کشورها منتقل می‌شود که واشنگتن حاضر است با مسکو در برخی حوزه‌ها کنار بیاید؛ این برای روسیه نوعی مشروعیت‌بخشی غیرمستقیم است.

اروپا امنیت خود را بر پایه تضمین‌های آمریکا بنا کرده بود. وقتی سند جدید این تضمین‌ها را کم‌رنگ می‌کند، روسیه فرصت می‌یابد تا با فشار سیاسی و اقتصادی، نفوذ خود را در کشورهای اروپایی افزایش دهد.

سخنگوی کرملین در واکنش به این سند گفته است «لحن واقع‌بینانه‌تر آمریکا در قبال روسیه قابل توجه است» و حتی از آن به‌ عنوان «گامی مثبت» یاد کرده است. این نوع واکنش در واقع نوعی تشکر غیرمستقیم از واشنگتن است، زیرا سند جدید راهبرد امنیت ملی آمریکا به روسیه اجازه می‌دهد خود را نه به‌ عنوان دشمن، بلکه به‌ عنوان بازیگری مشروع در نظم جهانی معرفی کند.

به همین دلیل، روسیه سند جدید را فرصتی برای تثبیت موقعیت خود در اروپا می‌بیند. کاهش تعهدات آمریکا به امنیت اروپا، همراه با لحن نرم‌تر نسبت به روسیه، می‌تواند کشورهای اروپایی را در موقعیت دشواری قرار دهد و کرملین از این خلأ برای گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود بهره‌برداری کند.

چین نسبت به بخش مربوط به تایوان در سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا واکنش شدید نشان داده است، زیرا پکن تایوان را بخشی جدایی‌ناپذیر از خاک خود می‌داند و هرگونه اشاره به حمایت خارجی از آن را نقض اصل «چین واحد» تلقی می‌کند. وزارت خارجه چین این سند را مداخله در امور داخلی خوانده و هشدار داده هرگونه حمایت نظامی یا سیاسی از تایوان با پاسخ قاطع روبه‌رو خواهد شد. رسانه‌های دولتی چین نیز این سند را نشانه‌ای از سیاست دوگانه آمریکا دانسته‌اند؛ از یک سو لحن نرم‌تر نسبت به روسیه و از سوی دیگر تشدید فشار بر چین.

در سطح راهبردی، چین از شکاف میان آمریکا و اروپا بهره می‌برد، زیرا نارضایتی اروپا از تحقیر آمریکا فرصت تازه‌ای برای گسترش روابط اقتصادی و فناوری میان پکن و بروکسل فراهم می‌آورد. فشارهای اقتصادی و تجاری واشنگتن نیز می‌تواند اروپا را به‌ طور ناخواسته به سمت همکاری‌های گسترده‌تر با چین سوق دهد، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند انرژی پاک، فناوری‌های نوین و بازارهای مصرفی.

هم‌زمان، چین با تأکید بر چندقطبی‌شدن جهان و همراهی با روسیه که از لحن نرم‌تر سند نسبت به خود استقبال کرده است، شکاف میان آمریکا و اروپا را فرصتی برای بازتعریف نظم جدید به سود خود تلقی می‌کند. پیامدهای این رویکرد برای نظم بین‌المللی روشن است: کاهش تعهدات آمریکا می‌تواند انسجام میان اعضای ناتو را تضعیف کند، اروپا و دیگر متحدان سنتی آمریکا مأیوس خواهند شد، جهانی‌شدن ادامه خواهد یافت اما بدون نقش رهبری آمریکا، چین و تا حدی روسیه فرصت بیشتری برای بازتعریف قواعد جهانی خواهند یافت.

اهداف کاخ سفید از انتشار سند را می‌توان چنین خلاصه کرد: مدیریت افکار عمومی داخلی آمریکا و جلب پایگاه رأی‌دهندگان ترامپ، تمرکز بر چالش فرهنگی و تبدیل امنیت ملی به امتداد آن، فشار بر متحدان و تحقیر تصمیمات مستقل آنان، تثبیت جایگاه آمریکا در حوزه‌های نوین فناوری و فاصله‌گرفتن از نقش رهبری در نظمی هزینه‌زا.

اروپا به سمت استقلال بیشتر حرکت خواهد کرد تا از تبدیل‌شدن به قاره‌ای وابسته جلوگیری کند. همکاری‌های دفاعی درون‌اروپایی و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین می‌تواند جایگزین وابستگی به آمریکا شود. در جهانی که آمریکا و چین به دنبال رقابت اقتصادی‌اند و روسیه تهدید امنیتی ایجاد می‌کند، اروپا تلاش دارد نقش فعال‌تری ایفا کند. اتحاد فراآتلانتیک، که ستون نظم جهانی پس از ۱۹۴۵ بود، اکنون در معرض شکاف جدی قرار گرفته است. دولت ترامپ با انتشار سند امنیت ملی ۲۰۲۵، اروپا را تا حدی غافلگیر و تحقیر کرده و اتحاد میان اعضای اتحادیه را بی‌اهمیت جلوه داده است. این رویکرد نه‌تنها اعتماد متحدان را از بین می‌برد، بلکه فرصت‌های تازه‌ای می‌تواند برای قدرت‌های جهانی رقیب فراهم ‌آورد. اروپا ناگزیر است به سمت استقلال بیشتر، وحدت دفاعی و استقلال اقتصادی روی آورد. این تحول نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی تاریخی برای حفظ جایگاه اروپا از سوی بروکسل در نظم آینده به شمار می‌آید.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.