|

همین هست که هست

وزیر امور اقتصادی و دارایی می‌گوید بودجه بدون کسری بسته شده و رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت حرف‌هایی می‌زند که مفهوم نیست و رئیس سازمان برنامه و بودجه افزایش مالیات بر ارزش‌افزوده را ضد تورم می‌خواند و واردات اتومبیل را برای کم‌شدن مصرف بنزین می‌داند و معاون اجرائی رئیس‌جمهور بدون آنکه از اقتصاد چیزی بداند، چند جمله تئوری از اقتصاددانان را نقل و آن را عامل بهبود معیشت مردم می‌خواند و از اینکه مجری سؤال را تکرار می‌کند، ناراحت می‌شود و تندی می‌کند.

وزیر امور اقتصادی و دارایی می‌گوید بودجه بدون کسری بسته شده و رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت حرف‌هایی می‌زند که مفهوم نیست و رئیس سازمان برنامه و بودجه افزایش مالیات بر ارزش‌افزوده را ضد تورم می‌خواند و واردات اتومبیل را برای کم‌شدن مصرف بنزین می‌داند و معاون اجرائی رئیس‌جمهور بدون آنکه از اقتصاد چیزی بداند، چند جمله تئوری از اقتصاددانان را نقل و آن را عامل بهبود معیشت مردم می‌خواند و از اینکه مجری سؤال را تکرار می‌کند، ناراحت می‌شود و تندی می‌کند. کاش حداقل کمی زبان لیّن و رویی فرخنده داشت. حال شخص رئیس‌جمهور در مجلس می‌گوید دولتی که معیشت مردم را نتواند تأمین کند، نباید باشد، با بیان این حرف و ماندن ایشان، یعنی آنکه می‌توانند معیشت مردم را تأمین و حتی بهتر کنند و طلیعه آن هم افزایش حقوق 20 درصد در مقابل تورم 45 درصد تا 50 درصد است.

می‌خواستم خدمت ایشان عرض کنم که نه‌تنها شما نمی‌توانید چنین کنید و نباید هم بتوانید، بلکه دولت‌های گذشته و هر آن کس که در آینده بیاید، حتی اگر با دشمنان به تفاهم برسد و با آنان دوست شود و تحریم‌ها هم برداشته شود، نمی‌تواند چنین کاری کند. حال چگونه این دولت می‌تواند در بحبوحه تحریم‌ها و رو به بدتر شدن آن چنین سخنانی را به زبان بیاورد. من از ساختار سیاسی کشور صحبت نمی‌کنم، زیرا به قولی حداقل‌گرا هستم نه حداکثرخواه. چگونه دولتی که کشورش تحریم است، در داخل چنین شلختگی اقتصادی و اجتماعی را تحمل می‌کند و جرئت اصلاح آن را ندارد، می‌تواند به معیشت مردم سر‌و‌سامان دهد. اگر تحریم‌ها به دست دشمنان است، مهار کار داخلی که علی‌القاعده باید به دست خودمان باشد، مگر آنکه نفوذی‌ها کاری می‌کنند کارستان! دولت به جای ماله‌کشی و حرف‌زدن از مشکلات، به برخی ریشه‌ها بپردازد. شاید با اصلاح آنها کمی مرهم بر زخم دل‌ها بگذارد. نمونه‌ها را ببینیم. دولت و بانک مرکزی آن چون خودتحریمی کرده‌ایم و مقررات اف‌ای‌تی‌اف را برخلاف همه کشورها قبول نداریم و آن را استعماری می‌خوانیم، نمی‌تواند ارز حاصل از صادرات یا حتی نفت را به حساب‌های رسمی بانکی واریز کند و مسئولان بانک مرکزی صریحا می‌گویند 15 میلیارد دلار ارز صادراتی بازنگشته و ارزها هم به جای بانک‌های رسمی در دست مؤسسات و افراد تراستی است و هیچ تعهدی به دادن آن ندارند.

امروز واردات قاچاق بسیار ساده‌تر از واردات رسمی است و به قول دانایان سالانه 20 میلیارد دلار واردات قاچاق داریم. آن وقت می‌خواهیم بازار ارز درست شود؟ دولت از بابت حقوق گمرکی و سود بازرگانی این اقلام قاچاق رقمی حدود 200 هزار میلیارد تومان از حقوق گمرکی محروم می‌شود، ولی جلوی قاچاق کالا را نمی‌گیرد یا نمی‌تواند. همین‌طور روزانه 20 میلیون لیتر بنزین از کشور به خارج قاچاق می‌شود و دولت با ارز دولتی همین مقدار بنزین را وارد می‌کند! همین چند قلم نابسامانی منهای تحریم‌ها می‌تواند کمر دولتی را بشکند. البته دولت و ملت دست به کمر، مجبور شده‌اند راه بروند ولی کشور به زانو درآمده است و هیچ‌کس به فکر احیای سرزمین ایران و حفظ آن نیست و نه دولت و نه مجلس و نه اقتصاددانان و نه روزنامه‌ها و رسانه‌ها نمی‌گویند این بودجه چقدر به حفظ ایران و توقف تخریب آن کمک می‌کند زیرا مام میهن زبان ندارد و دولت و مجلس فقط از زبان‌ها می‌ترسند و در‌عین‌حال که می‌دانند با وضع فعلی نه این دولت و نه این مجلس نمی‌توانند معیشت مردم را بهبود بخشند برای خالی‌نبودن عریضه و چندصباحی بستن زبان‌ها، تظاهر به بهبود معیشت مردم می‌کنند. به 20 سال گذشته نگاه کنیم، همیشه این حرف‌ها مطرح بوده ولی معیشت مردم بهبود نیافته و بدتر شده است.

 حرف راست را آقای دکتر ولایتی گفت که مردم باید مثل یمنی‌ها با کلاشنیکف و لنگ و دمپایی بجنگند یعنی ایشان که جامع معقول و منقول هستند، به‌خوبی آینده را برای مردم تصویر و بازسازی می‌کرد و البته شامل حال آقازاده‌های‌شان این پیش‌بینی نمی‌شود. خلاصه کلام اینکه خیلی دلشوره بودجه را نداشته باشیم. به قول معروف «همینه که هست». 

آقای رئیس‌جمهور هم بداند که نمی‌تواند معیشت مردم را درست کند ولی باید بماند و البته تلاش کند که اصلاحات را انجام دهد زیرا بدون اصلاحات اقتصادی، جلوگیری از اسراف هم در حکومت و هم توسط مردم پرهیز از شلخته‌کاری، کم‌کردن هزینه‌های مندرج در بودجه، برطرف‌کردن رانت‌ها، قائل‌شدن به اولویت در کشور، جلوگیری از قاچاق از برون و به بیرون کشور و تلاش برای حفظ ایران کارشان کوبیدن آب در هاون است و از جمله به قول ایشان از خود و نهادهای کشوری شروع کنند و دولت را کوچک کند و در قدم نخست از ریاست‌جمهوری شروع کند و به‌ویژه عینک‌های تیره‌ای که به دور او گرد آمده‌اند را بزداید و همان‌طور که در مجلس خواست، عینک جدید بخواهد و البته می‌تواند از شر عینک‌داشتن هم رها شود و بهتر ببیند مشروط بر آنکه با صداقتی که دارد حرف ادیبانه خود را پس بگیرد و به همکار جراح خود دکتر حسن هاشمی مراجعه کند و لنز داخل چشمی بگذارد. حتما دکتر هاشمی آن‌قدر سعه صدر دارد که آن حرف را ندیده بگیرد و ایشان را از شر عینک خلاص کند و تازه آن وقت است که می‌تواند عینک‌های تیره دور و بر خود را از خود بزداید. شاید این کار مقدمه‌ای شود برای ورود به کار اصلاحات زیرا بدون اصلاحات حداقلی گره کار باز نمی‌شود.

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.