|

چیزهای باارزشی که از دست می‌روند

خواندن و نوشتن دو مهارت باارزش هستند که با وجود اهمیت حیاتی آنها، در جامعه کم‌رنگ شده‌اند. خواندن عمیق متن و نوشتن منسجم دو مهارتی هستند که کمتر سراغی از آن می‌توان یافت. حتی در نهادهای آموزشی هم به متاعی نادر تبدیل شده‌اند.

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

خواندن و نوشتن دو مهارت باارزش هستند که با وجود اهمیت حیاتی آنها، در جامعه کم‌رنگ شده‌اند. خواندن عمیق متن و نوشتن منسجم دو مهارتی هستند که کمتر سراغی از آن می‌توان یافت. حتی در نهادهای آموزشی هم به متاعی نادر تبدیل شده‌اند. کمتر دانش‌آموز و دانشجوی توانمندی وجود دارد که متنی منسجم بنویسد؛ نه‌فقط متن علمی، بلکه یک متن ساده معرفی خود ‌یا گزارش کار. در اجتماعات علمی، سخنرانی جای خواندن را گرفته است. یک نفر کتابی را خوانده است و سعی می‌کند خواندن و تفسیر خود را برای کسانی که متن را نخوانده‌اند بازگو کند. اما این مسئله مربوط به مدرسه و دانشگاه نیست؛ در سایر نهادهای جامعه هم این دو مهارت کمیاب شده‌اند و با کمیابی این منبع باارزش ممکن است جان‌هایی به خطر بیفتد، ناعدالتی گسترش یابد و سرنوشت جامعه‌ای تغییر کند.

پزشکانی که پرونده پزشکی را کامل و دقیق مطالعه نمی‌کنند‌ یا در نوشتن شرح حال بیمار و نسخه تمرکز یا مهارت کافی ندارند، باعث می‌شوند خطاهای پزشکی بیشتر شود و جان بیماران به خطر بیفتد. قاضی که ممکن است پرونده را دقیق مطالعه نکند و نتواند انسجامی بین اسناد پیدا کند، ممکن است حکمی صادر کند که حقی را ناحق و ناحقی را حق جلوه‌گر کند. مددکاری که به اندازه کافی در خواندن و نوشتن مهارت نداشته باشد، چگونه ممکن است بتواند شرایط مددجویان خود را بهتر کند. متن‌هایی که در روابط بین‌الملل و بین کشورها به‌عنوان تفاهم‌نامه یا قرارداد‌ یا سند همکاری نوشته می‌شود نیز بسیار مهم هستند. نمونه بارز کم‌مهارتی در خواندن و نوشتن متن برجامی است که دیگر وجود ندارد؛ متنی که آمریکا و سه کشور اروپایی بارها از آن تخطی کردند، اما متن به‌گونه‌ای بود که اگر فقط ایران از آن تخطی می‌کرد، مستوجب مجازات بود.

کسانی که این متن را نوشتند و خواندند، چگونه متوجه این مسئله نشدند؟ متنی که به‌ سه کشور با وجود تخطی‌شان این حق را می‌دهد که طرف قرارداد یعنی ایران را مجازات کنند، با دقت نوشته و خوانده نشده است.

نسل جدید که عادت کرده هوش مصنوعی برایش بنویسد و بخواند، دیگر حوصله خواندن یک صفحه را هم ندارد و اگر هم متنی بخواند، نمی‌داند مسئله چیست و متن از چه چیزی سخن می‌گوید. کمتر دانش‌آموز و دانشجویی سراغ داریم که بتواند یک صفحه از خود و جهان اجتماعی‌‌اش بنویسد. ناگفته نماند که استفاده کارآمد از ابزارهای هوش مصنوعی هم به پرامپت‌نویسی نیاز دارد؛ یعنی مهارت در نوشتن یک متن منسجم و روشن به شکل یک سؤال دقیق. اغلب با متون سر‌و‌کار داریم. در آینده برخی از نوجوانان و جوانان بیش از بقیه با متن سروکار خواهند داشت؛ متن‌هایی که می‌تواند سرنوشت افراد و حتی جامعه را تغییر دهد؛ متنی مانند یک پرونده پزشکی، یک پرونده قضائی یا مددکاری، یک قراداد‌ یا تفاهم‌نامه بین‌المللی ‌یا یک گزارش علمی و شغلی. در گذشته مشق‌نوشتن با همه مرارت‌ها و سختی‌هایش، مهارت نوشتن و خواندن را تقویت می‌کرد، اما به جای اصلاح مشق‌نوشتن، نوشتن را برای دانش‌آموز غیر‌اجباری کرده و تصور کردیم از رو نوشتن کاری عبث و بیهوده است؛ درحالی‌که از رو نوشتن متون جذاب و زیبا که در ادبیات کشورمان کم نداریم،‌ مهارت خواندن و نوشتن را افزون می‌کند. امروز بیش از خواندن و نوشتن با گفتن مواجه هستیم؛ گفتارهایی که صاحبان آنها نمی‌توانند آن را به متن تبدیل کنند.

کم‌مهارتی در نوشتن و خواندن، گفتارهای ما را نیز به سخنانی نا‌منسجم و بی‌ربط مبدل کرده که اغلب پر از قیاس‌های نابجا و تعمیم‌های نادرست است. در کتاب‌های مدرسه، البته مربوط به سال‌ها قبل، برای نشان‌دادن اهمیت نوشتن و رعایت نکات نگارشی که ممکن است سرنوشت یک فرد را تغییر دهد، مثال جالبی ذکر شده بود؛ مثالی که نشان می‌دهد اگر در متن یک ویرگول جابه‌جا شود، جان فردی ستانده یا آزاد می‌شود:

بخشش، لازم نیست اعدامش کنید.

بخشش لازم نیست، اعدامش کنید.

نوجوانان و جوانان را با افزایش مهارت خواندن و نوشتن به کنشگرانی آموزش‌دیده تبدیل کنیم که می‌توانند خود و جامعه را تغییر دهند. خواندن و نوشتن دو متاع ارزشمند‌ هستند که نباید اجازه داد از دست بروند.

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.