• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    شرق از تعلل طالبان در پرداخت حق‌آبه هیرمند گزارش می‌دهد:

    وعده‌های خشک و دیپلماسی تشنه

    اهرم فشار دیپلماتیک در برابر حقوق مشروع ایران

    تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهند که طالبان آب هیرمند را به شوره‌زار گودزره هدایت کرده و از رهاسازی حق‌آبه ایران خودداری می‌کند. این تناقض میان گفتار و عمل، یادآور سیاست‌های دولت اشرف غنی است که آب را به‌عنوان اهرم فشار علیه ایران به کار گرفت.

    وعده‌های خشک و دیپلماسی تشنه
    خبرنگار: مالک مصدق

    به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،‌ با فرا رسیدن فصل گرما، بار دیگر طوفان های ۱۲۰ روزه و معضل ریزگردها در سیستان و بلوچستان به کانون توجه رسانه‌ها بدل شده است. طوفان‌های گرد و غبار، که ریشه در خشک‌سالی و انحراف آب رودخانه هیرمند دارند، زندگی را برای ساکنان این منطقه دشوار کرده‌اند. تصاویر ماهواره‌ای اخیر نشان‌دهنده انحراف عمدی آب هیرمند به شوره‌زار گودزره توسط طالبان است، اقدامی که نه‌تنها تالاب هامون را به بستری خشکیده بدل کرده، بلکه بحرانی زیست‌محیطی و انسانی بی سابقه‌ای را در شرق ایران رقم زده است. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری اخیر خود با اشاره به اظهارات نماینده افغانستان در خصوص حقابه هیرمند، عنوان داشت که «بحث حقابه یکی از مطالبات ثابت در دستور کارماست و نماینده افغانستان نیز با اشاره به تعهدات اخلاقی، دینی، اسلامی و حسن هم‌جواری، بر لزوم تأمین حقابه ایران تأکید کرد، حتی اگر معاهده‌ای هم وجود نمی‌داشت. امیدواریم که این رفت‌وآمدها و گفت‌وگوها به تأمین هرچه بیشتر منافع ملی ملت بزرگ ایران کمک کند.»

    ریزگردها و بحران هامون؛ زخمی که از هیرمند می‌آید

    محمدرضا علیمرادی، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست سیستان و بلوچستان، طوفان‌های گرد و غبار در دوم و سوم خرداد ۱۴۰۴ را نتیجه خشک شدن بستر تالاب هامون پوزک و منطقه برینگک در خاک افغانستان دانسته است. این مناطق، که به دلیل عدم آبگیری و انحراف آب هیرمند به شوره‌زار گودزره خشکیده‌اند، خارج از کنترل ایران هستند. در مقابل، مرطوب شدن بخش‌هایی از هامون سابوری به دلیل سیلاب فراه‌رود، شدت ریزگردها را در غرب تالاب کاهش داده، اما شرق زهک و هیرمند همچنان در محاصره گرد و غبار است.

    این بحران زیست‌محیطی، که حیات سیستان را تهدید می‌کند، ریشه در عدم اجرای معاهده ۱۳۵۱ هیرمند دارد. این معاهده، که سالانه ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب را برای ایران تضمین می‌کند، از سوی طالبان نادیده گرفته شده است. علیمرادی با انتقاد از نبود سازمان حفاظت محیط‌زیست در کمیساریای آب ایران و افغانستان، بر ضرورت حضور فعال این نهاد در مذاکرات بین‌المللی تأکید کرده است. بدون تأمین حق‌آبه، تالاب هامون به منشأ اصلی ریزگردها بدل شده و سلامت، معیشت و گردشگری منطقه را به مخاطره انداخته است.

    لفاظی دیپلماتیک طالبان؛ وعده‌های توخالی یا تاکتیک تعلل؟

    امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، در مجمع گفت‌وگوی تهران با ابراز تأسف از خشکسالی سیستان و بلوچستان، تأمین آب را «وظیفه شرعی» خواند و مدعی پایبندی به معاهده هیرمند شد. با این حال، این اظهارات در تضاد با اقدامات عملی طالبان است. تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهند که طالبان آب هیرمند را به شوره‌زار گودزره هدایت کرده و از رهاسازی حق‌آبه ایران خودداری می‌کند. این تناقض میان گفتار و عمل، یادآور سیاست‌های دولت اشرف غنی است که آب را به‌عنوان اهرم فشار علیه ایران به کار گرفت.

    متقی ادعا کرده که طالبان، حتی بدون معاهده نیز به ایران آب می‌رساند، اما عدم اجازه به هیئت‌های فنی ایران برای بازدید از سد کجکی و بند کمال‌خان، این وعده‌ها را زیر سوال می‌برد. یعقوب رضازاده، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، با انتقاد از عدول طالبان از تعهدات، تأکید کرده که این تعلل می‌تواند روابط دو کشور را تیره کند. فرهاد شهرکی، نماینده زابل، نیز حق‌آبه هیرمند را محور اصلی مذاکرات عباس عراقچی با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه حکومت طالبان دانسته و بر پیگیری جدی آن تأکید دارد. علی رغم نکات یادشد، باید اذعان داشت که لفاظی‌های دیپلماتیک مقامات طالبان صرفا تلاشی برای خرید زمان و استفاده از حق‌آبه به‌عنوان کارت بازی در برابر تهران است.

    اهرم فشار طالبان؛ تکرار استراتژی اشرف غنی

    تعلل طالبان در اجرای معاهده هیرمند، شباهت‌های آشکاری با سیاست‌های دولت اشرف غنی دارد. غنی در سال ۱۴۰۰، هنگام افتتاح بند کمال‌خان، آب هیرمند را به نفت گره زد و اعلام کرد که «آب رایگان به کسی نمی‌دهیم.» طالبان نیز با انحراف آب به گودزره و ممانعت از بازدید کارشناسان ایرانی، همان رویکرد را دنبال می‌کند. این استراتژی، که آب را به اهرم فشار دیپلماتیک بدل کرده، با هدف کسب امتیازات اقتصادی و سیاسی از ایران، از جمله تسهیلات ترانزیتی و بانکی، دنبال می‌شود.

    اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، با اشاره به تعهدات طالبان به حسن هم‌جواری، بر مطالبه ثابت حق‌آبه تأکید کرده است. با این وجود، عدم شفافیت طالبان در اجرای تعهدات، از جمله ممانعت از بازدید سد کجکی، نشان‌دهنده نبود اراده واقعی برای همکاری است.

    این رویکرد، که با بهانه‌هایی نظیر خشکسالی توجیه می‌شود، در حالی است که ساکنان سیستان معتقدند آب واردشده به منطقه صرفاً سیلاب غیرقابل‌کنترل بوده و نه حق‌آبه قانونی.

    پیامدهای زیست‌محیطی و انسانی؛ سیستان در آستانه فاجعه

    همان طور که عنوان شد خشک شدن تالاب هامون و کاهش جریان آب هیرمند، سیستان و بلوچستان را در آستانه فاجعه‌ انسانی بی سابقه‌ای قرار داده است. در دهه گذشته، حجم آب دریافتی ایران از ۲.۱ میلیارد مترمکعب به ۹۰۰ میلیون مترمکعب کاهش یافت و پس از افتتاح بند کمال‌خان در ۱۴۰۰، جریان آب کاملاً قطع شد. این وضعیت، کشاورزی، دامداری و گردشگری منطقه را فلج کرده و ریزگردها سلامت ساکنان را تهدید می‌کنند. طالبان ادعا کرده که «حجم قابل‌توجهی» از حق‌آبه را تأمین کرده، اما این ادعا با واقعیت‌های میدانی همخوانی ندارد. تصاویر ماهواره‌ای و گزارش‌های محلی نشان می‌دهند که آب هیرمند به‌جای ایران، به گودزره هدایت شده است. این انحراف عمدی، نه‌تنها نقض معاهده ۱۳۵۱ است، بلکه بحرانی اجتماعی و اقتصادی را در سیستان تشدید کرده و مهاجرت اجباری را افزایش داده است.

    ایران، با استناد به معاهده ۱۳۵۱، باید دیپلماسی فعال و قاطعی را برای تأمین حق‌آبه هیرمند دنبال کند. عباس عراقچی، که از سوی رئیس‌جمهور مسئول پیگیری این موضوع است، بر اجرای معاهده تأکید کرده و خواستار همکاری‌های مشترک شده است. با این حال، تجربه نشان داده که طالبان، مانند دولت غنی، از آب به‌عنوان ابزاری سیاسی استفاده می‌کند. برای مقابله با این رویکرد، ایران باید فشارهای دیپلماتیک را از طریق نهادهای بین‌المللی، مانند سازمان ملل و آژانس‌های محیط‌زیستی، افزایش دهد. ایجاد مکانیزم‌های نظارتی مشترک، همان‌طور که رضازاده پیشنهاد کرده، می‌تواند شفافیت را تضمین کند. همچنین، استفاده از اهرم‌های اقتصادی، مانند محدودیت‌های ترانزیتی یا مهاجرتی، می‌تواند طالبان را به اجرای تعهدات وادار کند.

    تعلل طالبان در پرداخت حق‌آبه هیرمند، بیش از آنکه ناشی از خشکسالی باشد، بخشی از استراتژی دیپلماتیک برای فشار بر ایران است. این رویکرد، که ریشه در سیاست‌های دولت اشرف غنی دارد، با لفاظی‌های متقی و انحراف آب به گودزره ادامه یافته است. خشک شدن هامون و طوفان‌های ریزگرد، سیستان را در آستانه فاجعه قرار داده و ضرورت اقدام قاطع ایران را دوچندان کرده است. تهران، با تکیه بر معاهده ۱۳۵۱ و دیپلماسی فعال، باید از حقوق مشروع خود دفاع کند. در غیر این صورت، تداوم تعلل طالبان نه‌تنها محیط‌زیست و معیشت سیستان را نابود می‌کند، بلکه روابط دو کشور را به سوی تنش‌های غیرقابل‌کنترل سوق خواهد داد.