• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    زهرا پزشکیان؛آیا می‌تواند شیخه موزای آموزش ما باشد؟ وضعیت آموزش در ایران؛ از بحرانی عمیق تا نیاز به نجاتی ملی

    نظام آموزش عمومی ایران در شرایطی بحرانی قرار دارد؛ بحرانی که دیگر نمی‌توان با تغییر وزیر یا صدور دستورالعمل‌های مقطعی آن را پنهان کرد.

    زهرا پزشکیان؛آیا می‌تواند شیخه موزای آموزش ما باشد؟ وضعیت آموزش در ایران؛ از بحرانی عمیق تا نیاز به نجاتی ملی
    خبرنگار: محمد حیدری ورجانی

    به گزارش گروه رسانه‌ای شرق ؛  آموزش‌وپرورش ایران، سال‌هاست که از اهداف تربیت‌محور و عدالت‌گرا فاصله گرفته و به نهادی تبدیل شده که نه عدالت آموزشی در آن رعایت می‌شود، نه کیفیت محتوای آموزشی قابل دفاع است

    در جای‌جای کشور، تفاوت فاحش امکانات آموزشی میان مناطق محروم و برخوردار، شکاف عمیقی در کیفیت آموزش ایجاد کرده است. مدارس کپری، نبود معلمان متخصص، کمبود تجهیزات اولیه، و تبعیض در دسترسی به فناوری و منابع آموزشی، واژه‌ی «عدالت» را از قاموس آموزش ایران حذف کرده است

    از سوی دیگر، محتوای آموزشی کهنه و مبتنی بر حفظیات بی‌ثمر، نه تنها دانش‌آموز را برای زندگی امروز آماده نمی‌کند، بلکه او را از مدرسه گریزان و از جامعه جدا می‌سازد. در حالی که جهان به‌سمت آموزش مهارت‌محور، تفکر انتقادی، یادگیری فناورانه و خلاقانه حرکت می‌کند، ما هنوز درگیر بازتولید محتواهای کلیشه‌ای و تاریخ‌گذشته هستیم

    اما شاید بزرگ‌ترین آسیب‌دیدگی آموزش ایران، نفوذ بیش‌ازحد نهادهای حاکمیتی و حتی غیر حاکمیتی و نگاه سیاسی به نظام تعلیم‌وتربیت باشد. سیاست‌زدگی، انتصابات غیرتخصصی، سهم‌خواهی‌های جناحی و مداخلات غیرتخصصی ایدئولوژیک، آموزش را از مسیر حرفه‌ای خود منحرف کرده و شایسته‌سالاری را در نظام مدیریتی آن به حاشیه رانده است. آموزش در ایران، به ابزاری برای پیشبرد اهداف غیرآموزشی تبدیل شده و متأسفانه قربانی رقابت‌های قدرت شده است و عملا تخصص هیچ جایگاهی در عرصه تعلیم و تربیت ایران ندارد .

    در چنین وضعیتی، چشم‌اندازی برای تحول واقعی در آموزش رسمی کشور از درون ساختار موجود، بسیار محدود به‌نظر می‌رسد. وزارت آموزش‌وپرورش طی دهه‌های گذشته نه تنها قادر به اصلاح بنیادی سیستم نبوده، بلکه خود به یکی از موانع اصلی تغییر تبدیل شده است ، حضور و نفوذ بیش از اندازه صاحبان قدرت در این مجموعه باعث شده تا اعتماد عمومی به نهاد مدرسه به کمترین میزان خود برسد ، درحالی که در کشورهای توسعه یافته مدارس توسط صاحبان اصلی آن یعنی دانش آموزان و والدین آن ها مدیریت میشود ، این در حالیست که در کشور ما ذی نفعان اصلی آموزش و حتی کادر اجرایی که همان معلمان هستند عملا هیچ نقشی در هیچ یک از ارکان آموزشی مدارس ندارند .

    الگوی موفق قطر؛ تجربه‌ای برای تأمل

    در نقطه مقابل، کشور کوچکی مانند قطر توانست با شجاعت و درایت، آموزش عمومی خود را متحول کند. معمار اصلی این تحول، نه وزیر آموزش قطر، بلکه بانویی فرهیخته به‌نام شیخه موزا بنت ناصر، همسر امیر وقت قطر (شیخ حمد بن خلیفه) بود

    شیخه موزا در سال ۲۰۰۰ بنیاد قطر را تأسیس کرد؛ بنیادی غیردولتی اما با پشتوانه حاکمیتی، که مأموریت خود را تحول در نظام آموزش، پژوهش و نوآوری کشور قرار داد. اما آنچه کمتر گفته شده، این است که نقطه آغاز این تحول عظیم، مدارس عمومی و آموزش پایه بود. برخلاف انتظار، بنیاد قطر ابتدا به سراغ دانشگاه یا نخبگان نرفت، بلکه بر این باور بود که بدون اصلاح آموزش عمومی، هیچ توسعه‌ی پایداری ممکن نیست

    در آن سال‌ها، نظام آموزش سنتی قطر مبتنی بر حفظیات، دروس دینی و روش‌های آموزش معلم‌محور بود. دانش‌آموزان توانایی تفکر مستقل یا مهارت‌های حل مسئله نداشتند. معلمان عمدتاً خارجی و بدون آموزش تخصصی بودند

    ، پروژه‌ای گسترده به‌نام آموزش برای عصر نوین را آغاز نمود . شیخه موزا این ضعف را به‌درستی درک کرد و با همکاری مؤسسات و نخبگان

    در چارچوب این پروژه، مدارس مستقل پایه‌گذاری شدند که دارای استقلال مدیریتی، محتوای متنوع، نظام ارزیابی پیشرفته و رویکرد دانش‌آموزمحور بودند. بنیاد قطر، تأمین مالی، آموزش معلمان، ارتباط با دانشگاه‌ها و ارزیابی مداوم عملکرد این مدارس را بر عهده گرفت. برای نخستین‌بار در جهان عرب، دانش‌آموز قطری می‌توانست در مدرسه‌ای درس بخواند که هم به زبان انگلیسی و عربی مسلط می‌شد و هم مهارت‌های تفکر، پژوهش و خلاقیت را می‌آموخت

    شیخه موزا همچنین نقش مستقیمی در تربیت معلمان، ارتباط با والدین، تعامل با نهادهای آموزشی داخلی و بین‌المللی و همچنین معرفی مدل آموزشی قطر به جهان ایفا کرد. او نه یک چهره تزئینی یا نمادین، بلکه یک بازیگر فعال و استراتژیک در عرصه آموزش بود

    امروز، قطر در رتبه‌بندی‌های بین‌المللی آموزش، از بسیاری کشورهای منطقه پیشی گرفته و تجربه‌ی بنیاد قطر به‌عنوان یک نمونه موفق نهادسازی آموزشی مورد استناد قرار می‌گیرد. این موفقیت، بیش از هرچیز، مدیون دوراندیشی و مدیریت راهبردی شیخه موزاست

    زهرا پزشکیان؛ یک فرصت استثنایی برای الگوبرداری از قطر

    امروز در ایران، زهرا پزشکیان در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند همان نقشی را ایفا کند که شیخه موزا در قطر ایفا کرد. او نه یک سیاستمدار حزبی، بلکه معتمدترین و نزدیک‌ترین چهره به رئیس‌جمهور منتخب است؛ فردی که به‌دلیل هویت مستقل و غیردولتی خود، می‌تواند اعتماد جامعه نخبگانی، دانشگاهی و مردمی را جلب کند

    اگر دکتر مسعود پزشکیان بخواهد تحولی عمیق، واقعی و پایدار در آموزش ایران ایجاد کند، راه آن از مسیر نهادسازی مستقل و مشارکت‌محور می‌گذرد. تأسیس یک بنیاد ملی برای آموزش نوین به‌ریاست زهرا پزشکیان، با الهام از مدل بنیاد قطر، می‌تواند آغازی باشد بر خروج آموزش ایران از بحران تاریخی خود.

    این بنیاد، برخلاف ساختار رسمی وزارت آموزش‌وپرورش، می‌تواند آزاد از مداخلات سیاسی و بوروکراتیک، به بازطراحی الگوهای آموزشی، توانمندسازی معلمان، تولید محتوای نوین، و گسترش عدالت آموزشی بپردازد. نقش راهبردی زهرا پزشکیان در این مسیر، نه فقط مدیریتی بلکه الهام‌بخش خواهد بود؛ همان‌گونه که شیخه موزا با ابتکار، پیگیری و سرمایه اجتماعی خود، آموزش را به موتور اصلی توسعه قطر تبدیل کرد

    زهرا پزشکیان به‌عنوان فردی فرهنگی، دانشگاهی، و همدل با مردم، می‌تواند بدون حاشیه‌های سیاسی، نقش واسطه‌ای میان مردم و حاکمیت را ایفا کند. او می‌تواند گوش شنوای معلمان، صدای کودکان مناطق محروم، و امیدی برای مادرانی باشد که آرزو دارند فرزندشان در مدرسه‌ای امن، عادلانه و باکیفیت تحصیل کند

    سخن پایانی؛ از قطر بیاموزیم

    قطر نشان داد که برای تحول در آموزش، نیازی به معجزه نیست؛ بلکه نیاز به اراده، جسارت و نهادسازی مستقل است. ایران نیز می‌تواند مسیر نجات آموزش را از مسیر مشارکت واقعی مردم و نخبگان طی کند. آموزش را نمی‌توان فقط به وزارتخانه‌ای فرسوده و گرفتار سپرد

    از رئیس‌جمهور منتخب انتظار می‌رود که به‌جای انتصابات سیاسی در آموزش‌وپرورش، گام‌های ساختاری و جسورانه بردارد. نخستین گام می‌تواند حمایت کامل از تأسیس بنیاد مردم نهاد آموزش و پرورش ایران به‌ریاست زهرا پزشکیان باشد ، رییس جمهور منتخب بارها در سخنان خود به اهمیت مشارکت مردم و نهادها برای ارتقا عدالت آموزشی اشاره داشته است ولی این امر محقق نخواهد شد جز با اعتمادسازی و ایجاد بستر مشارکت واقعی مردم در امر آموزش و پرورش ، باید در نظر داشت که نهضت ها و طرح های وزارت آموزش و پرورش در جهت جلب نظر و اعتماد جامعه به این امر به دلایل گوناگون موفق نبوده است و بعید به نظر می آید که با ساختار و افراد فعلی در این وزارتخانه در آینده نیز اتفاق مثبتی بیفتد ، به همین جهت رییس جمهور برای عملی شدن اصلی ترین و شاید تنها شعار خود در ایام انتخابات باید جسورانه اقدامات عملیاتی را آغاز کند .

    تاریخ آموزش ایران، سال‌هاست در حلقه‌ی باطل تکرار گرفتار است. آیا وقت آن نرسیده که با الگوبرداری از تجربه موفق قطر، بانوی اول ایران، شیخه موزای آموزش ما شود؟