|

راه رهایی از روزمرگی

وقتی توی ترافیک بسته، ساعت‌ها دودخورده و بوق‌ شنیده، راهِ شلوغ را می‌روی که در مقابل مکعب سیمانی چند طبقه خانه‌ات پیاده شوی، مغزت گرفتار هیچ‌‌چیز نیست، جز لحظه رهایی. مناسبات کاری را داری در ذهنت، معمای معاش، خوف آینده مبهم، اصوات نوفه‌وار تهدیدآمیز. اینها مغز را مثل پرستویی توی قفس خودش گیر می‌اندازد.

بهزاد قدیمی: وقتی توی ترافیک بسته، ساعت‌ها دودخورده و بوق‌ شنیده، راهِ شلوغ را می‌روی که در مقابل مکعب سیمانی چند طبقه خانه‌ات پیاده شوی، مغزت گرفتار هیچ‌‌چیز نیست، جز لحظه رهایی. مناسبات کاری را داری در ذهنت، معمای معاش، خوف آینده مبهم، اصوات نوفه‌وار تهدیدآمیز. اینها مغز را مثل پرستویی توی قفس خودش گیر می‌اندازد. سال‌ها که این‌طور ذهن آدم اسیر علیت ناگزیر واقعیت روزمره باشد، خسته می‌شود، فرسوده می‌شود، مستهلک و گندیده می‌شود. از زمانی که انقلاب صنعتی‌، کار را تقسیم کرد به مختصه‌هایش، معنی کار را از آن گرفت و ما را در ماشین تولید انداخت، نحوستی در زندگی‌ بشر ظاهر شد؛ نحوستی که آن را روزمرگی می‌نامیم. وقتی تکرار هر‌روزه شد، دیگر همه چیز زیبایی‌اش را از دست داد، از غروب خورشید در افق تنها، تا طلوع سیمین ماه در شب سیاه. همه‌‌ چیزها تکراری شدند و بسامدشان بی‌ارزش. زیبایی از نگاه سکنه جامعه انسانی رخت بربست؛ چون معنایی در تکرار این علیت اجتناب‌ناپذیر نبود. اما بشر به ابزاری مجهز است که تخیل می‌نامدش. خیال بشر همه‌چیز را درمی‌نوردد؛ از مکان و زمان عبور می‌کند؛ در درد و استخوان نفوذ می‌کند؛ بر ابر و اقیانوس سفر می‌کند. خیال بشر چشمی‌ است که با آن همه‌ چیز را نو می‌بیند؛ همه چیز را دیگر‌گونه می‌بیند و به دیگرگونی گمان می‌برد. این خیال بود که نطفه ادبیات گمانه‌زن را بست. همه ادبیات زاده خیال است؛ کارکرد این ابزار ذهنی‌ است. با‌وجود‌این وقتی از ادبیات فانتزی حرف می‌زنیم، درباره لرزاندن ماهیت‌های بنیادین جهان روزمره حرف می‌زنیم. درباره به چالش کشیدن مفهوم علیت به آن شکلی که می‌شناخته‌ایم، درباره وجود دیگرجهان‌هایی در زمان‌هایی عتیق یا آینده، درباره حضور موجوداتی به‌غایت ترسناک یا زیبا حرف می‌زنیم. ادبیات فانتزی واکنش ذهن خلاق و مهارناشدنی انسان‌هاست به قید روزمرگی و صدای متحکم علیت انکارناپذیر. آرزوی قلب‌های بی‌نهایت است برای رفتن، بدون سفر‌کردن. اینها را «جی. آر. آر. تالکین» هم به نوعی گفته است؛ نویسنده رمان «ارباب حلقه‌ها» که امروزه به‌عنوان یکی از مشاهیر ادبیات فانتزی شناخته می‌شود. آنچه ادبیات فانتزی در قرن بیست‌و‌یکم به مخاطب می‌دهد، راهی‌ است برای رهایی از فشار زندگی معمول و معاش روزمره. در ایران ادبیات فانتزی به کتاب‌هایی نظیر «ارباب حلقه‌ها»، «ماجراهای نارنیا»، «هری‌پاتر»، «حماسه دارن شان»، «دریای زمین» و از این دست شناخته می‌شود. اینها قصه‌هایی هستند که در آن علیت دنیای روزمره هرکدام به وجهی نقض می‌شود. یکی در سال‌های بسیار دور اتفاق می‌افتد، یکی در جایی بسیار دوردست، و برخی هم درست در میان ما، در شهر‌های ما، اتفاق می‌افتد. گاهی ادبیات فانتزی را به اشتباه تا کتاب‌هایی مثل شاهنامه و حماسه‌هایی نظیر اولیس شهریار به عقب می‌برند؛ اما باید دانست منظور از ادبیات فانتزی مدرن، نه صرفا حضور عناصر خارق‌العاده، بلکه موضع مخاطب در برخورد با آن عنصر خارق‌العاده است. به‌ویژه باید این را بدانیم که ادبیات مدرن از زمانی آغاز می‌شود که اصل «تعلیق ناباوری» از سوی مخاطبان ادبیات پذیرفته شد؛ یعنی مخاطب می‌پذیرد ظن خود را به حقیقت داستان معلق کند تا از دروغی که نویسنده می‌بافد، لذت ببرد. در واقع مخاطب از ابتدای برخورد با اثر هنری، از متهم‌کردن نویسنده به دروغ‌پردازی و کتمان حقیقت دست برمی‌دارد. قراردادی نانوشته بین مخاطب و نویسنده وجود دارد که لحظاتی را در متنی کاملا خیال‌زاده سپری کنند تا لذت هنری ناشی از خواندن را تجربه کنند. در همان ابتدا، نویسنده مدعی بیان هیچ واقعیتی نمی‌شود؛ در‌عین‌حال تمام تلاشش را می‌کند که شائبه واقعیت را در ذهن مخاطب ایجاد کند. این شائبه واقعیت اگر ایجاد شود، احساس رهایی از بند روزمرگی را باعث می‌شود. احساس اینکه راه دیگری هست، جای دیگری هست، کار دیگری هست و تمام اینها باعث می‌شود در بی‌معنی معاش و تلاش، شائبه‌ای از معنا در ذهن آدم شکل بگیرد که برایش رانه زندگی باشد. ادبیات فانتزی در ایران نوپاست؛ اولین بار بعد از اینکه مترجمان فارسی‌زبان دست به ترجمه آثاری مثل «مرشد و مارگاریتا» و «درخت و برگ» زدند، این آثار مخاطبان خاصی در میان جامعه کتاب‌خوان ایرانی پیدا کردند. بعدها هم‌زمان با ساخت فیلم‌های پرسر‌‌وصدایی مثل «ارباب حلقه‌ها» و «هری‌پاتر» کتاب‌های فانتزی هم مخاطبان بیشتری پیدا کرد. اکنون با گذشت بیش از 20 سال از اولین روزهای حضور ادبیات فانتزی در ایران، آرام‌آرام جامعه مخاطبان این ژانر ادبی گسترده‌تر شده است. ناشرانی به وجود آمده‌اند که صرفا آثار ژانر گمانه‌زن (مجموعه‌ای از ژانرهای فانتزی،‌ علمی‌-تخیلی و وحشت) را به چاپ می‌رسانند. به‌جز این ناشرانی هم هستند که بیشتر به خاطر انتشار مجموعه‌های پرفروش ادبیات فانتزی شناخته می‌شوند. ادبیات فانتزی در ایران میانه سال‌های 70 شمسی با آثار بسیار خوب ترجمه شناخته شد. بعدها مخاطبان و هواداران این ژانر ادبی همدیگر را بیشتر در فضای برخط (آنلاین) پیدا کردند. ترجمه‌های آثار پرطرفدار ادبی که به‌سرعت روی وب‌گاه‌ها منتشر می‌شد، باعث نزدیکی و تشکیل جمع‌های هواداری شد. معمولا وب‌گاه‌های هواداری هر‌کدام حول محور یکی از آثار مطرح ساخته می‌شدند: وب‌گاه طرفداران هری‌پاتر (سایت جادوگران)، وب‌گاه طرفداران ارباب حلقه‌ها (سایت آردا) یا وب‌گاه طرفداران حماسه‌‌ دارن شان (دارن‌ شان فنز). البته در‌این‌میان وب‌گاه‌هایی هم به وجود آمدند که به‌صورت عام به ادبیات گمانه‌زن می‌پرداختند و از شناخته‌شده‌ترین‌شان وب‌گاه «آکادمی فانتزی» بود. حالا که بیش از 20 سال از حضور ادبیات فانتزی در میان مخاطبان فارسی می‌گذرد، آرام‌آرام نویسندگان این ادبیات هم به وجود آمده‌اند. نویسندگانی که شاید بیشترشان دوره جوانی یا نوجوانی خود را در حال‌و‌هوای آثار ترجمه ادبیات فانتزی سپری کرده‌اند. در میان هواداران ژانر فانتزی به آثار نوشته‌‌شده وطنی در این ژانر می‌گویند آثار «تألیفی» که در واقع اشارتی‌ است بر اینکه اثری داستانی و غیرترجمه است. در سال‌هایی که گذشت، جوایز مختلفی هم برای ترغیب نویسندگان به خلق آثار فانتزی به زبان فارسی برگزار شدند که نقش بسزایی در توسعه و ارتقای ادبیات فانتزی تألیفی ایرانی داشته‌اند. از میان جوایز متعدد ادبی می‌توان به «جایزه ادبیات گمانه‌زن»، «جایزه ادبی نوفه» و «جایزه افسانه‌ها» اشاره کرد. چون ادبیات فانتزی در ایران هنوز نوپاست، قدمت جوایز ادبی‌اش دیرپا نیست؛ باوجود‌این بارقه درخشان و امیدبخشی در میان اهالی ادبیات برپا کرده‌ است. فشار زندگی روزمره، هیچ کاهش نیافته بلکه افزون شده‌ است. این فشار مسبب اصلی توسعه مخاطبان ادبیات خیال‌انگیز و در واقع ادبیات فانتزی‌ است. خیال اگرچه در ابتدا راه فرار و گریز از واقعیت به نظر می‌آید؛ اما در گذر زمان خیال تنها راه ایجاد واقعیتی دیگرگونه بوده‌ است. خیالِ پرواز سال‌ها در انسان بود تا هواپیما اختراع شد؛ خیال سفر به ماه بالاخره واقعیت پیدا کرد؛ خیال داشتن گوی جهان‌‌بین، با وجود دوربین گوشی‌های همراه تقریبا میسر شده‌ است. این تخیلات واقعیت‌شده، امید را در ذهن بشر می‌کارند؛ امید به اینکه یک خیال هر‌چقدر دور از منطق، هر‌چقدر دور از تعین واقعیت روزمره، باز‌هم ممکن است روزی از روزها به واقعیتی ملموس بدل شود. این امید است که نوشته‌های ادبیات فانتزی را جذاب می‌کند و خوانندگان را علاقه‌مند نگه‌ می‌دارد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها