برای دکتر آریانپور
جایش در کاخ جلال زبان خالی مباد
کمالالدین دعایی: درگذشت دکتر منوچهر آریانپور پس از یک عمر فرهنگنویسی و فرهنگپروری خبری تلخ برای کاروَران زبان و ادب بود. «فرهنگ آریانپور» حلقه استوار و جایگزینناپذیری بود که میراث چهرههای بنیانگذاری مانند سلیمان حییم را به آثار میانزبانی اخیر پیوند داد. از خاطرات پررنگی که دوران نوجوانی را در ذهنم زنده میکند، یاد لحظات شیرینی است که آن چند جلد سبزرنگ را به دنبال معنای واژهای ورق میزدم تا بالاخره سر از حرف متنی به زبان بیگانه درآورم. فرهنگ آریانپور راستی که مثل یک «سنگ روزتا» جادوگری و رمزگشایی میکرد. این ویژگی که نیازمند بازگشتهای پیدرپی و گاه تکراری به صفحات آن مجموعه بود و مثل دیگر انواع پژوهش کوشش تن را هم میطلبید، با پیشرفت فناوری کمرنگ شد؛ اما از ارج اثر آریانپور چیزی کاسته نشده است. این کتاب نخستین فرهنگ انگلیسی به فارسی با ساختار زیبنده و محتوای بسنده بود. گذشته از روزآمدسازی فرهنگهای دوزبانه در وهلهای مهم، خدمت مستقلی که دکتر آریانپور (البته در همراهی پدرش) به زبان فارسی داشته است، کم از کار کسانی مانند دهخدا نیست. انبوه واژگان فارسی که او ویژه واژهنامهاش فرآورده و نوساخته است، شگفتانگیز است و این نمود مهم تاکنون چندان به چشم نیامده است. این روزها گستره ترجمه به زبان فارسی بسیار بیشتر از تمام دیگر دورههاست؛ اگرچه زبان فارسی از درونداد این ترجمهها در یکی از ناخوشترین دورههای خود به سر میبرد. انتشار محتوا با بیاعتنایی آشکار به اصول زبانی و بلکه کترهنویسی و ترههپراکنی هیچگاه تا این اندازه بیدردسر و البته سودآور نبوده است. فن و هنر ترجمه اسیر بازار شده است و تکاپوهایی جان میگیرند که به درد هنگفتسازی و پولاندوزی بخورند. در این احوال، زوال کسانی مانند آریانپور نشان دوچندان بر تیرگی این سپهر است. فرهنگنویسی به قول بهاءالدین خرمشاهی شبنمچیدن و چاهپرکردن است. جایش در «کاخ جلال» زبان خالی مباد.
کمالالدین دعایی: درگذشت دکتر منوچهر آریانپور پس از یک عمر فرهنگنویسی و فرهنگپروری خبری تلخ برای کاروَران زبان و ادب بود. «فرهنگ آریانپور» حلقه استوار و جایگزینناپذیری بود که میراث چهرههای بنیانگذاری مانند سلیمان حییم را به آثار میانزبانی اخیر پیوند داد. از خاطرات پررنگی که دوران نوجوانی را در ذهنم زنده میکند، یاد لحظات شیرینی است که آن چند جلد سبزرنگ را به دنبال معنای واژهای ورق میزدم تا بالاخره سر از حرف متنی به زبان بیگانه درآورم. فرهنگ آریانپور راستی که مثل یک «سنگ روزتا» جادوگری و رمزگشایی میکرد. این ویژگی که نیازمند بازگشتهای پیدرپی و گاه تکراری به صفحات آن مجموعه بود و مثل دیگر انواع پژوهش کوشش تن را هم میطلبید، با پیشرفت فناوری کمرنگ شد؛ اما از ارج اثر آریانپور چیزی کاسته نشده است. این کتاب نخستین فرهنگ انگلیسی به فارسی با ساختار زیبنده و محتوای بسنده بود. گذشته از روزآمدسازی فرهنگهای دوزبانه در وهلهای مهم، خدمت مستقلی که دکتر آریانپور (البته در همراهی پدرش) به زبان فارسی داشته است، کم از کار کسانی مانند دهخدا نیست. انبوه واژگان فارسی که او ویژه واژهنامهاش فرآورده و نوساخته است، شگفتانگیز است و این نمود مهم تاکنون چندان به چشم نیامده است. این روزها گستره ترجمه به زبان فارسی بسیار بیشتر از تمام دیگر دورههاست؛ اگرچه زبان فارسی از درونداد این ترجمهها در یکی از ناخوشترین دورههای خود به سر میبرد. انتشار محتوا با بیاعتنایی آشکار به اصول زبانی و بلکه کترهنویسی و ترههپراکنی هیچگاه تا این اندازه بیدردسر و البته سودآور نبوده است. فن و هنر ترجمه اسیر بازار شده است و تکاپوهایی جان میگیرند که به درد هنگفتسازی و پولاندوزی بخورند. در این احوال، زوال کسانی مانند آریانپور نشان دوچندان بر تیرگی این سپهر است. فرهنگنویسی به قول بهاءالدین خرمشاهی شبنمچیدن و چاهپرکردن است. جایش در «کاخ جلال» زبان خالی مباد.