|

گزارش «شرق» از جنگ‌های اخیر جهان که مسیرهای انتقال انرژی را دگرگون کرده است

جامانده بازار انرژی

جنگ مسیرهای انتقال انرژی جهان را به‌کلی زیرورو کرده است؛ آن‌قدر که دیگر به دشواری می‌توان تصور کرد که معادلات تازه بازار انرژی به شرایط گذشته برگردد. اروپا بنا دارد تا سال 2027 روسیه را از بازار انرژی خود حذف کند و به کشورهای حوزه قفقاز جنوبی، ترکیه و اسرائیل روی آورده است و چین با احساس خطر در ثبات شرایط سیاسی خلیج فارس و تنگه هرمز، مسیرهای انتقال انرژی از روسیه را بازنگری می‌کند.

جامانده بازار انرژی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: جنگ مسیرهای انتقال انرژی جهان را به‌کلی زیرورو کرده است؛ آن‌قدر که دیگر به دشواری می‌توان تصور کرد که معادلات تازه بازار انرژی به شرایط گذشته برگردد. اروپا بنا دارد تا سال 2027 روسیه را از بازار انرژی خود حذف کند و به کشورهای حوزه قفقاز جنوبی، ترکیه و اسرائیل روی آورده است و چین با احساس خطر در ثبات شرایط سیاسی خلیج فارس و تنگه هرمز، مسیرهای انتقال انرژی از روسیه را بازنگری می‌کند. در همین زمینه به‌تازگی اسرائیل قرارداد بزرگ گاز با مصر را به امضا رسانده و آمریکا از سرمایه‌گذاری در کریدور زنگزور خبر داده است. دراین‌میان ایران به‌عنوان دومین مالک بزرگ ذخایر گاز و چهارمین مالک بزرگ ذخایر نفت جهان، به حاشیه رفته و از مسیرهای ترانزیت انرژی کنار گذاشته شده است.

 تکاپوی اروپا برای حذف روسیه

رخداد جنگ روسیه و اوکراین در اسفند سال 1400 سرآغاز این تغییرات بزرگ بود. روسیه به‌عنوان یکی از سه تولیدکننده بزرگ نفت و گاز جهان، سهم درخورتوجهی در بازار انرژی اروپا داشت. پیش از جنگ اروپا چیزی حدود 155 میلیارد مترمکعب گاز از روسیه وارد می‌کرد که این رقم نزدیک به نیمی از گاز مصرفی اروپا را تشکیل می‌داد. اما جنگ روسیه و اوکراین، خطرات وابستگی شدید اتحادیه اروپا به گاز روسیه را بیش‌ازپیش آشکار کرد. با شعله‌ورشدن آتش جنگ روسیه و اوکراین قیمت هر بشکه نفت از صد دلار عبور کرد و بهای گاز سر به فلک کشید. جهش قیمت انرژی نرخ تورم را در اتحادیه اروپا دورقمی کرد، به طوری که نرخ تورم انگلیس به 10 درصد رسید و بزرگ‌ترین اقتصاد یورو یعنی آلمان تورم بی‌سابقه از زمان جنگ جهانی دوم به بعد را تجربه کرد.

در آمریکا هم با وجود اینکه این کشور یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت و گاز جهان است، افزایش قیمت انرژی تورم را تا آستانه دورقمی‌شدن پیش برد و نگرانی برای کُندشدن رشد اقتصاد جهان و حتی بروز بحران اقتصادی، بحث رایج رسانه‌های آن زمان بود. این مسئله بلوک غرب را بر آن داشت تا به‌سرعت روسیه را در بازار انرژی خود جایگزین کند. به طوری که اتحادیه اروپا اعلام کرد که تا سال 2027 به طور کامل روسیه را از بازار خود حذف می‌کند. ماجرا به همین‌جا ختم نشد و جنگی دیگر، این بار در خاورمیانه، نگرانی‌ها را برای تأمین پایدار انرژی اروپا برانگیخت. با وقوع جنگ روسیه و اوکراین، ترکیه و اسرائیل به‌عنوان یک مسیر جایگزین انتقال انرژی به اروپا مورد توجه قرار گرفتند.

در خرداد سال 1401 دویچه‌وله گزارش داد که اتحادیه اروپا با اسرائیل و مصر توافقی را امضا کرده است که بر مبنای آن، این دو کشور 10 میلیارد مترمکعب گاز به اروپا صادر کنند. البته بنا بود اسرائیل گاز را تأمین کرده و از طریق خطوط لوله به مصر انتقال دهد و مصر گاز دریافتی را به گاز مایع یا ال‌ان‌جی تبدیل کرده و به اروپا بفرستد. این توافق در ابتدا برای سه سال امضا شد و اتحادیه اروپا آن را «قدمی بزرگ به سمت جلو برای تأمین انرژی اروپا» توصیف کرد.

در شرق دریای مدیترانه منابع بزرگ نفت و گاز وجود دارد و غول‌های انرژی سر میادین گازی‌؛ مانند تامار و لِویتان و زُهر در نزدیکی آب‌های مصر رقابت می‌کنند. اسرائیل با مصر سال‌هاست توافق کرده است که خط لوله‌ای از دریای مدیترانه به طول هزارو 900 کیلومتر تا قبرس و یونان عبور کند و گاز را به اروپا منتقل کند. اسرائیل همچنین اعلام کرده که قصد دارد در دریای مدیترانه میادین گازی جدید ایجاد کرده و تولید گاز خود را در سال‌های آینده دو برابر کند و به ۴۰ میلیارد مترمکعب در سال برساند. در‌این‌میان اسرائیل و ترکیه برای انتقال گاز اقلیم کردستان عراق به اروپا هم برنامه‌ریزی‌هایی انجام دادند. هشتم شهریور سال 1401 یورونیوز خبر داد که مجموعه‌ای از حملات راکتی به یک میدان گازی در شمال عراق، موجب شد پیمانکاران آمریکایی که مشغول توسعه پروژه‌های آن بودند، مجبور به ترک این میدان گازی شوند و پروژه توسعه میدان گازی «خور مور» پس از سه حمله موشکی به حالت تعلیق درآمد.

خور مور یکی از بزرگ‌ترین میادین گازی در عراق است و هدف از توسعه آن، دوبرابرکردن تولید گاز بود تا علاوه بر آنکه نیاز عراق به واردات گاز را از بین ببرد، بخشی از گاز خود را از طریق ترکیه به اروپا صادر کند. سال 1401، دولت اقلیم کردستان قراردادی با شرکت انرژی داخلی KAR Group برای ساخت یک خط لوله از میدان گازی خور مور از طریق اربیل به شهر دهوک، نزدیک به مرز ترکیه، امضا کرد که به موازات خط لوله فعلی فعالیت خواهد کرد. با این حال جنگ اسرائیل و غزه، بار دیگر معادلات بازار گاز اروپا را به هم ریخت.

نگرانی برای تأمین پایدار انرژی تنها به اروپا و آمریکا منحصر نماند و وقوع جنگ 12روزه بین ایران و اسرائیل و تهدیدها برای بستن تنگه هرمز، چین را هم نگران کرد. چین به‌عنوان بزرگ‌ترین واردکننده نفت و گاز جهان، قراردادهای بزرگی با کشورهای حاشیه خلیج فارس به امضا رسانده است اما وقوع جنگ ایران و اسرائیل، این کشور را به فکر توسعه مسیرهای جایگزین انداخت. مسیرهایی که سال‌ها به دلایل مختلف متوقف مانده بود، مثل خط لوله انتقال گاز طبیعی روسیه به چین، موسوم به «قدرت سیبری ۲». روسیه درحال‌حاضر حدود یک‌پنجم نفت چین را تأمین می‌کند و با راه‌اندازی این خط لوله، روسیه نقش پررنگ‌تری برای تأمین گاز چین خواهد داشت. اتفاقی که البته چین را تا حدی نگران کرده است.

 قراردادهای بزرگ برای انرژی

اما حالا قراردادهای بزرگی به امضا رسیده است که نشان می‌دهد اروپا به دنبال بازتعریف مسیرهای جایگزین انرژی است. به‌تازگی رویترز خبر داده است که اسرائیل بزرگ‌ترین قرارداد صادراتی تاریخ خود را به ارزش ۳۵ میلیارد دلار برای تأمین گاز طبیعی مورد نیاز مصر، امضا کرده و براساس‌آن بناست که این میدان تا سال ۲۰۴۰، حدود ۱۳۰ میلیارد متر مکعب گاز به قاهره صادر کند. تخمین زده می‌شود که میدان لویاتان در سواحل مدیترانه‌ای اسرائیل، ذخایری حدود ۶۰۰ میلیارد مترمکعب گاز دارد. گذشته از این قرارداد، به‌تازگی رهبران ارمنستان و جمهوری آذربایجان در کاخ سفید قرارداد صلح امضا کرده‌اند و براساس مفاد این قرارداد و با سرمایه‌گذاری آمریکا، کریدور زنگزور احداث می‌شود. براساس‌این کریدور زنگزور که در نوار مرزی ایران و ارمنستان قرار دارد، بخش‌های اصلی آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به ناحیه نخجوان متصل می‌کند. اما حالا کریدور زنگزور را به نام «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بین‌المللی» یا «دالان ترامپ» نام‌گذاری کرده‌اند؛ مسیری ترانزیتی که گفته می‌شود هدف اصلی آن ترانزیت گاز منطقه قفقاز جنوبی به ترکیه و سپس به اروپاست و البته ترکیه از آن استقبال فراوان داشته است. آکسیوس درباره این کریدور نوشته است که هدف آن کم‌رنگ‌کردن نفوذ ایران، روسیه و چین در منطقه قفقاز جنوبی است.

 ایران؛ جامانده مسیرهای ترانزیت انرژی

علی ضیایی، کارشناس ترانزیت، به «شرق» توضیح می‌دهد که کریدور زنگزور نه‌تنها منافع انرژی بازار اروپا را تأمین می‌کند و می‌تواند ترکیه را به هاب ترانزیت انرژی در منطقه تبدیل کند، بلکه این توافق می‌تواند با اهداف ترکیه مبنی بر استراتژی پان‌تورانیسم ترکیه همخوانی داشته باشد که تلاش داشت در قالب آن شورای کشورهای ترک‌زبان را ایجاد و این خطه جغرافیایی را به همدیگر متصل کند؛ خطه‌ای که از ترکیه و آذربایجان تا قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان و حتی تاجیکستان و اویغورهای چین را در بر می‌گیرد.

او همچنین تأکید می‌کند که واکنش نه‌چندان جدی روسیه به این توافق نشان می‌دهد که احتمالا در پشت پرده معاملاتی با روسیه انجام شده است. از نگاه او قفقاز در این مذاکرات با دو استان اوکراین معامله شده است. دراین‌میان همایون فلکشاهی، تحلیلگر مؤسسه بین‌المللی داده‌های انرژی کپلر، هم به ایلنا گفته است: «کریدور زنگزور بخشی از راهبرد کلان‌تری است که هدف آن افزایش اتصال آذربایجان به منطقه خودمختار نخجوان از طریق خاک ارمنستان است. اگرچه این پروژه در ظاهر یک طرح زیرساختی و حمل‌ونقلی است، اما به‌ویژه پس از جنگ اوکراین، ابعاد ژئوپلیتیکی آن پررنگ‌تر شده است».

او تأکید می‌کند: «اگرچه فعلا هیچ‌گونه برنامه قطعی برای احداث خط لوله گاز از طریق این کریدور وجود ندارد، اما تحلیلگران استراتژیک به‌ویژه با توجه به تلاش‌های اروپا برای تنوع‌بخشی به منابع انرژی خود، به طور فزاینده‌ای از امکان استفاده انرژی‌محور از این مسیر صحبت می‌کنند. چراکه آذربایجان درحال‌حاضر حدود ۱۰ تا ۱۱ میلیارد مترمکعب در سال گاز به اروپا صادر می‌کند که از طریق کریدور گازی جنوبی است که شامل خطوط لوله از طریق گرجستان، ترکیه و سپس به بلغارستان، یونان، آلبانی و ایتالیا می‌رسد. این زیرساخت‌ها در‌حال‌حاضر با نرخ بهره‌برداری حدود ۸۰ درصدی فعالیت می‌کنند. اگر کریدور زنگزور بتواند در آینده زمینه‌ساز احداث یک خط لوله جدید شود که نخجوان را به TANAP در ترکیه متصل کند، آن‌گاه می‌توان از یک تغییر معنادار در مسیر انرژی سخن گفت. اما بدون چنین سرمایه‌گذاری‌هایی، تأثیر این پروژه بیشتر سیاسی و نمادین خواهد بود تا عملیاتی».

احسان موحدیان، کارشناس مسائل قفقاز، هم در گفت‌وگو با «شرق» توضیح می‌دهد که این توافق یک بازی است و هدف اصلی آن، محاصره چین و روسیه و حذف آنها از مسیرهای کریدوری انتقال کالا و انرژی است. به گفته موحدیان «آذربایجان نفت دارد، در کنار دریای خزر قرار گرفته، با اسرائیل روابط مستحکمی برقرار کرده و با ترکیه نیز همکاری دارد. اما ارمنستان با سه همسایه ناسازگار مواجه است و تنها همسایه دوست آن ایران است. دسترسی به دریا ندارد، نفت ندارد و کشور بسیار ثروتمندی نیست. این شرایط باعث می‌شود که ارمنستان در مقایسه با آذربایجان، فضای متفاوتی در تعامل با ایران داشته باشد و ایران می‌تواند از این فرصت به نفع خود بهره‌برداری کند. درواقع ارمنستان هر چقدر هم که بخواهد به سمت غرب برود، اگر ایران هوشمندانه نقش‌آفرینی کند، ارمنستان نمی‌تواند ایران را کنار بگذارد. با این حال، ما در آنجا کاری انجام نداده‌ایم.

به‌عنوان نمونه، پنج سال است که ارمنستان به دنبال احداث چند پالایشگاه در سیونیک است تا سوخت خود را در داخل تأمین کند اما ما پنج سال است که دور خود می‌چرخیم. اکنون امارات آمده و می‌خواهد از این فرصت استفاده کند. یا مثال دیگر اینکه سال‌هاست گفته می‌شود تبادلات ایران و ارمنستان در حال افزایش است و باید پل جدیدی روی رود ارس احداث شود تا کامیون‌هایی که می‌خواهند عبور کنند، راحت‌تر تردد داشته باشند، اما ما چه کرده‌ایم؟ این‌همه زمان گذشته و کاری انجام نشده است. این دو مثال فقط نمونه‌هایی هستند و من می‌توانم 50 نمونه دیگر هم ذکر کنم. ما می‌توانیم با اقداماتی کوچک، نیازهای اقتصادی آنها را برطرف کنیم و به خود وابسته‌شان کنیم تا در بزنگاه‌ها اینها اهرم‌های چانه‌زنی ما باشند».

این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که ایران هنوز از ذخایر نفت و گاز خود در دریای خزر بهره‌برداری نکرده است و با حذف روسیه از بازار گاز اروپا، می‌توانست یک جایگزین بالقوه برای صادرات انرژی به این بازار باشد اما حالا معادلات بازار انرژی و مسیرهای ترانزیت انرژی به‌کل متحول شده و در حال بازطراحی جدیدی در سراسر منطقه و جهان است.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.