فدرالیسم؛ رؤیای قرن بیستم
فدرالیسم؛ انگارهای سیاسی که در سالهای پایانی قرن بیستم تندباد دگرگونیها آن را ناکارا و کمرنگ کرد. اتحاد جماهیر شوروی سابق فدراسیونی دربرگیرنده جمهوریهای قومیتی با چیرگی دولت مرکزی و حزب کمونیست بود.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
فدرالیسم؛ انگارهای سیاسی که در سالهای پایانی قرن بیستم تندباد دگرگونیها آن را ناکارا و کمرنگ کرد. اتحاد جماهیر شوروی سابق فدراسیونی دربرگیرنده جمهوریهای قومیتی با چیرگی دولت مرکزی و حزب کمونیست بود. اما درواقع نظام ایدئولوژیک مرکزی ملاط پیوستگی جمهوریهای مبتنی بر قومیتها بود. یک درهمآمیختگی سیاسی ناپایدار که اوایل دهه 90 قرن بیستم از هم فروپاشید. حکومت فدراتیو یوگسلاوی نیز به دنبال کشمکشهای قومیتی با شکلگیری چند کشور جدید به تاریخ پیوست. علت پایداری حکومت فدرال در ایالات متحده آمریکا نیز در ماهیت ویژه این شیوه اداره سیاسی است. حکومت فدرال آمریکا نه بر پایه تقسیمات قومیتی، بلکه براساس تواناییهای محلی و قابلیتهای جغرافیایی و بهرهبرداری از آنها در راستای منافع ملی است. شیوه اداره فدرال در آلمان و سوئیس نیز برای اداره بهتر کشور است. در خاورمیانه تجربه سیاسی چندانی درباره حکومت فدرال وجود ندارد و تنها در دوران چیرگی عثمانیها مدلی ابتدایی و توسعهنیافته از چیرگی فدراتیو وجود داشت که در پایان جنگ اول جهانی با ایجاد کشورهای لبنان، سوریه و عراق از بین رفت. در عراق امروزین، تشکیل اقلیم خودمختار کردستان عراق بیش از آنکه شیوه اداره فدرال باشد، نشانگر یک ازهمگسیختگی و ناپایداری سیاسی است. خاورمیانه سرزمینی پرآشوب و تاریخی پر از کشمکشهای سیاسی و نظامی دارد. در هر گوشه خاورمیانه قومیتها و باورها در هم تنیدهاند. به طور مثال در هر دو سوی رود اردن، مذاهب و باورهایی وجود دارد که رهاورد رویارویی و تأثیرات متقابل باورهای گوناگون است. در باورهای دروزی، بکتاشی، ایزدی و... میتوان دامنه گستردهای از باورهای مِهرپرستی و مسیحیت را پیدا کرد. در چنین سرزمینهایی وقتی قومیت نیز همراه با باورها شود، شکلگیری حکومت فدراتیو امکانپذیر نخواهد بود. ویژگیهای کشورهای خاورمیانه مجالی برای بهوجودآوردن حکومت فدرال را نمیدهد. در این کشورها وجود یک دولت مرکزی نیرومند که در راستای منافع ملی گام بردارد، بهترین شیوه اداره کشور است.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.