|

سفر نخست‌وزیر ازبکستان به تهران و توسعه همکاری‌های دوجانبه

‌پیوندی راهبردی در چهارراه تاریخ و تجارت

روابط ایران و ازبکستان را می‌توان از منظر ژئوپلیتیکی، فرهنگی و اقتصادی یکی از مؤلفه‌های کلیدی در معماری نوین تعاملات منطقه‌ای در آسیای مرکزی و فراتر از آن دانست. این دو کشور، با بهره‌گیری از ریشه‌های تاریخی عمیق و اشتراکات تمدنی، امروز در موقعیتی قرار دارند که می‌توانند نه‌تنها مناسبات دوجانبه را به سطحی راهبردی ارتقا دهند، بلکه در شکل‌دهی به نظم اقتصادی جدیدی در پهنه اوراسیا نقش‌آفرینی کنند.

‌پیوندی راهبردی در چهارراه تاریخ و تجارت

شرق: روابط ایران و ازبکستان را می‌توان از منظر ژئوپلیتیکی، فرهنگی و اقتصادی یکی از مؤلفه‌های کلیدی در معماری نوین تعاملات منطقه‌ای در آسیای مرکزی و فراتر از آن دانست. این دو کشور، با بهره‌گیری از ریشه‌های تاریخی عمیق و اشتراکات تمدنی، امروز در موقعیتی قرار دارند که می‌توانند نه‌تنها مناسبات دوجانبه را به سطحی راهبردی ارتقا دهند، بلکه در شکل‌دهی به نظم اقتصادی جدیدی در پهنه اوراسیا نقش‌آفرینی کنند. اهمیت این روابط در شرایطی دوچندان می‌شود که ازبکستان، به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین کشورهای محصور در خشکی منطقه، در تلاش برای تنوع‌بخشی به مسیرهای تجاری و کاهش وابستگی به مسیرهای سنتی شمالی است؛ در حالی که ایران با برخورداری از موقعیت ممتاز جغرافیایی، زیرساخت‌های حمل‌ونقل دریایی و دسترسی به آب‌های آزاد، ظرفیت ایفای نقش به‌ عنوان گره ترانزیتی اصلی در اتصال آسیای مرکزی به بازارهای جهانی را داراست.

از این منظر، همکاری ایران و ازبکستان نه‌فقط تقویت‌کننده منافع ملی دو کشور، بلکه محرک شکل‌گیری بلوک‌های همکاری منطقه‌ای، تسهیلگر زنجیره‌های ارزش مشترک و بسترساز هم‌افزایی اقتصادی در چهارراه راهبردی شرق، غرب، شمال و جنوب آسیاست.

درک این ظرفیت و بهره‌برداری هوشمندانه از آن، نیازمند نگاهی بلندمدت، سرمایه‌گذاری هدفمند و طراحی سازوکارهای همکاری منعطف اما ساختاریافته است؛ گامی که می‌تواند آینده تعاملات منطقه را در مسیر ثبات، توسعه و همگرایی پایدار هدایت کند. از این رو سفر «عبدالله عارفوف»، نخست‌وزیر ازبکستان، به تهران اهمیتی دو‌چندان دارد‌. او دیروز در مجموعه فرهنگی-تاریخی سعدآباد، مورد استقبال رسمی «محمدرضا عارف»، معاون اول رئیس‌جمهور ایران، قرار گرفت. در این مراسم‌ پس از نواخته‌شدن سرود ملی دو کشور و سان دیدن از یگان تشریفات، هیئت‌های عالی‌رتبه ایران و ازبکستان به یکدیگر معرفی شدند و سپس دو طرف وارد مذاکرات دوجانبه شدند. محور اصلی گفت‌وگوها میان معاون اول رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ازبکستان، بر ارتقای سطح همکاری‌ها در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تمرکز داشت. در جریان این سفر، چهار سند همکاری میان دو کشور به امضا رسید؛ اسنادی که چارچوب‌های رسمی برای گسترش همکاری‌های عملیاتی، به‌ویژه در حوزه حمل‌ونقل، لجستیک، امور گمرکی و بنادر را فراهم می‌کنند.

ابعاد تاریخی و راهبردی روابط ایران و ازبکستان

روابط میان ایران و ازبکستان ریشه در تاریخ فرهنگی مشترک دارند؛ زمانی که شهرهایی چون سمرقند و بخارا، کانون‌های تمدنی و علمی جهان اسلام محسوب می‌شدند. پس از استقلال ازبکستان در سال ۱۹۹۱، ایران از نخستین کشورهایی بود که این استقلال را به رسمیت شناخت. در سال‌های اخیر، با تحول در سیاست خارجی تاشکند و تغییر رویکردهای منطقه‌ای، روابط دو کشور وارد مرحله‌ای تازه از همکاری‌های گسترده شده است.

سفر نخست‌وزیر ازبکستان؛ نقطه عطف در مناسبات اقتصادی

این سفر‌ به‌ عنوان بخشی از سیاست تنوع‌بخشی مسیرهای تجاری ازبکستان، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. موقعیت جغرافیایی این کشور به‌ عنوان یک کشور محصور در خشکی، نیازمند بهره‌گیری از مسیرهای ترانزیتی پایدار و مقرون‌به‌صرفه است. در این میان، بندر چابهار ایران به‌ عنوان یک مسیر راهبردی و امن برای دسترسی به آب‌های آزاد، در مرکز توجه سیاست‌گذاران تاشکند قرار گرفته است. ایران نیز با تکیه بر موقعیت ژئوپلیتیکی خود و ظرفیت‌های بندری و ترانزیتی، می‌کوشد نقش خود را در اتصال آسیای مرکزی به بازارهای بین‌المللی تقویت کند. در همین راستا، همکاری‌های دوجانبه ایران و ازبکستان، می‌تواند به شکل‌گیری مسیرهای جدید تجاری و ایجاد کریدورهای حمل‌ونقل نوین در منطقه منجر شود.

افتتاح مرکز تجاری ازبکستان در ایران

به گزارش ایرنا، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای این سفر، افتتاح مرکز تجاری ازبکستان در تهران است. این مرکز با هدف تسهیل روابط بخش خصوصی، توسعه سرمایه‌گذاری، افزایش مبادلات تجاری و شکل‌گیری طرح‌های مشترک، ایجاد شده و نماد عزم دو کشور برای تثبیت حضور اقتصادی بلندمدت در بازارهای یکدیگر است. همچنین‌ این مرکز می‌تواند به‌ عنوان سکوی عملیاتی برای معرفی محصولات ازبکستان، جذب سرمایه‌گذاران ایرانی و هماهنگی میان فعا‌لان اقتصادی دو کشور عمل کند.

‌‌چشم‌انداز آینده همکاری‌های ایران و ازبکستان

اگرچه حجم مبادلات تجاری میان ایران و ازبکستان در سال‌های اخیر افزایش یافته، اما همچنان با ظرفیت‌های واقعی فاصله دارد. توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل و گمرک در ایران، می‌تواند به کاهش هزینه‌ها، افزایش اطمینان و تسریع در مبادلات منجر شود. بهره‌گیری از مسیر ایران، فرصت دستیابی سریع‌تر و ارزان‌تر ازبکستان به بازارهای آسیای جنوبی، خاورمیانه و حتی اروپا را فراهم می‌آورد. از این رو این همکاری‌ها فقط محدود به منافع دوجانبه نخواهد بود، بلکه می‌تواند الگوی موفقی برای پیوند اقتصادی گسترده‌تر میان کشورهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا فراهم کند. تحقق این چشم‌انداز، نیازمند پیگیری مستمر، سرمایه‌گذاری مشترک و تدوین سازوکارهای اجرایی پایدار است؛ گامی که انتظار می‌رود سفر عبدالله عارفوف به تهران، زمینه‌ساز آن باشد. بنابراین می‌توان گفت‌ سفر رسمی نخست‌وزیر ازبکستان به تهران صرفا یک رویداد دیپلماتیک در چارچوب مناسبات دوجانبه نیست، بلکه نمادی از بازتعریف جایگاه ایران و ازبکستان در نظم نوظهور منطقه‌ای و بین‌المللی است.

این دیدار با توجه به تحولات ژئوپلیتیکی اخیر، تغییر موازنه‌های قدرت در آسیای مرکزی و نیاز کشورهایی چون ازبکستان به مسیرهای تجاری پایدار و متنوع، واجد اهمیت راهبردی است؛ به‌ویژه در شرایطی که ایران، به واسطه موقعیت جغرافیایی منحصربه‌فرد و دسترسی به آب‌های آزاد، می‌تواند حلقه اتصال شرق و غرب و نیز شمال و جنوب آسیا را به‌ شکل مؤثری تکمیل کند.

امضای اسناد همکاری، افتتاح مرکز تجاری ازبکستان در ایران و برگزاری نشست‌های تخصصی اقتصادی میان دو کشور، نشان از گذار از دیپلماسی صرف به فاز عملیاتی‌سازی همکاری‌ها دارد؛ مرحله‌ای که در آن، هم‌افزایی ساختاری و تقویت نهادهای میان‌دولتی و بخش خصوصی، نقش اساسی در پایداری و اثربخشی روابط خواهد داشت. همچنین‌ بهره‌گیری هوشمندانه از ظرفیت‌های لجستیکی و ترانزیتی، به‌ویژه از طریق بندر چابهار، می‌تواند به شکل‌گیری کریدورهای بدیل، کاهش هزینه‌های تجارت خارجی و افزایش ضریب اطمینان در زنجیره تأمین کشورهای آسیای مرکزی کمک کند. فراتر از مزایای اقتصادی، روابط ایران و ازبکستان واجد بار معنایی تمدنی نیز هستند.

این دو کشور‌ با تکیه بر حافظه تاریخی مشترک و قرابت‌های فرهنگی، قادرند الگویی موفق از همکاری مبتنی بر اعتماد، تعامل چندسطحی و توسعه پایدار ارائه دهند؛ الگویی که می‌تواند مورد توجه سایر کشورهای منطقه قرار گرفته و به پی‌ریزی بلوک‌های اقتصادی و فرهنگی مؤثر در اوراسیا یاری رساند. در نهایت، تداوم و تعمیق چنین روابطی مستلزم نگاهی کلان‌نگر، اراده سیاسی مستمر، سرمایه‌گذاری هدفمند در زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، و طراحی چارچوب‌های نهادی منعطف اما منسجم است. ایران و ازبکستان اگر بتوانند این مسیر را با درایت و انسجام دنبال کنند، نه‌تنها منافع دوجانبه را تأمین خواهند کرد، بلکه نقش مؤثری در شکل‌دهی به آینده نظم اقتصادی منطقه‌ای و تثبیت جایگاه خود به‌عنوان بازیگران تأثیرگذار در تحولات اوراسیایی ایفا خواهند کرد.