|

«شرق» گزارش می‌دهد:

عصر مصونیت؛ مجرمانی که هرگز محاکمه نمی‌شوند

به عصر مصونیت خوش آمدید؛ عصری که در آن، پیگرد جنایات هولناک توسط دیوان کیفری بین‌المللی به رویدادی نادر بدل شده است.

عصر مصونیت؛ مجرمانی که هرگز محاکمه نمی‌شوند

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

به عصر مصونیت خوش آمدید؛ عصری که در آن، پیگرد جنایات هولناک توسط دیوان کیفری بین‌المللی به رویدادی نادر بدل شده است.

سایمون تیزدال در گاردین نوشته است:‌ حبس یک فرمانده شبه‌نظامیان سودانی در جهانی که در آن پوتین، نتانیاهو و بله  هگست، بدون هراس از حقوق بین‌الملل عمل می‌کنند. این رویداد، موفقیتی نادر برای دادگاه‌های بین‌المللی بود که در تلاش‌اند در برابر موج فزاینده بی‌قانونی رسمی مقاومت کنند.

علی محمد علی عبدالرحمن، از رهبران شبه‌نظامیان «جنجوید» نیرویی مورد حمایت دولت سودان که بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ در منطقه دارفور به نسل‌کشی مشغول بود، هفته گذشته از سوی دیوان کیفری بین‌المللی به ۲۰ سال زندان محکوم شد. هر چند صدها شبه‌نظامی در این جنایات نقش داشتند، عبدالرحمن نخستین فردی است که به خاطر جنایات دارفور محکوم می‌شود. دیوان کیفری بین‌المللی عمرالبشیر، رئیس‌جمهور وقت سودان و احمد هارون، وزیر پیشین، را هم با اتهاماتی مشابه متهم کرده، اما هر دو از دستگیری فرار کرده‌اند. 

نویسنده این یادداشت اشاره می‌کند: وقتی در سال ۲۰۱۱ در خارطوم با بشیر مصاحبه کردم اتهام‌های نسل‌کشی را به تمسخر گرفت. او گفت دولتش و متحدان عرب شبه‌نظامی‌اش با شورشیان جنگیده‌اند، نه با مردم دارفور. به گفته او، غرب معیار دوگانه اعمال می‌کرد. بشیر اصرار داشت که هیچ کار خلافی انجام نداده است.

احمد هارون هم در سال ۲۰۰۸ تقریبا همین سخنان را تکرار کرد. او که عنوان شغلی‌اش وزیر امور بشردوستانه بود، به من گفت: هیچ پشیمانی‌ای ندارم. او حکم جلب دیوان کیفری بین‌المللی که مشارکتش را در مرگ تا ۲۰۰ هزار نفر در دارفور مطرح می‌کرد، سیاسی خواند و گفت: کاری که انجام دادم قانونی بود؛ مسئولیت من بود؛ وظیفه‌ام بود.

این ادعاهای متکبرانه مبنی بر این‌که هیچ قانونی نقض نشده، کسی پاسخ‌گو نیست و فرد صرفا در حال انجام وظیفه بوده، به قلب مشکلی رو به گسترش در جهان امروز می‌زند: مصونیت رسمی. چه گناهکار باشند چه نباشند، نه بشیر و نه هارون باور نداشتند که هرگز با عدالت بین‌المللی روبه‌رو شوند و تا امروز حق با آن‌ها بوده است. از این نظر، تفاوتی با بنیامین نتانیاهو در اسرائیل، وزیر دفاع آمریکا پیت هگست و ولادیمیر پوتینِ روسیه ندارند.

این سه چهره ناخوشایند، هر یک به‌گونه‌ای از سوی دیوان کیفری بین‌المللی، سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری به ارتکاب جنایات متهم شده‌اند. گفته می‌شود هر سه، کشتار خونسردانه، بدرفتاری یا ربایش گسترده غیرنظامیان را هدایت کرده‌اند. هر سه قاطعانه هر گونه تخلفی را انکار می‌کنند. هر سه می‌گویند اقداماتشان موجه است، فارغ از آن‌که قانون، افکار عمومی یا حتی حداقلی از اخلاق انسانی چه می‌گوید و هر سه با رضایت خاطر باور دارند که دست‌نیافتنی‌اند.

نتانیاهو در چند جبهه می‌جنگد تا هم حرفه سیاسی خود را نجات دهد و هم از زندان بگریزد. اعتبار شخصی او، همانند غزه، عملا ویران شده است. نخست‌وزیر اسرائیل می‌خواهد محاکمه طولانی‌مدتش در دادگاه ناحیه‌ای اورشلیم به اتهام تقلب و رشوه، به بهانه مصلحت ملی متوقف شود. او می‌گوید ترجیح می‌دهد بی‌گناهی‌اش را ثابت کند، اما در حرکتی به‌ظاهر بزرگوارانه و برای التیام شکاف‌های کشور حاضر است عفو را بپذیرد.

تلاش خفت‌بار نتانیاهو برای گریز از پاسخگویی در برابر دیوان کیفری بین‌المللی بیش از هر چیز دیگری اثر مخرب مصونیت رسمی را عیان می‌کند. او به جای دفاع از خود در دادگاه، پشت دونالد ترامپ در واشنگتن پنهان می‌شود یا در خانه می‌خزد تا از بازداشت بگریزد. و در این میان، در غزه، کودکان گرسنه همچنان به دستور نتانیاهو رنج می‌کشند.

اگر هگست، مرد اکشنِ تازه‌وارد پنتاگون، لباس‌های تنگش را با لباسی راحت‌تر عوض می‌کرد، شاید این‌همه خون‌ریز نمی‌بود. او خودش را قانع کرده که کشتن ده‌ها انسان ناشناس بر قایق‌هایی در دریای کارائیب، صرفا بر پایه ظن اثبات‌نشده قاچاق مواد مخدر، اقدامی مطلوب و قانونی است.

توجیه‌های ساختگیِ گوناگونی ارائه می‌شود. آمریکا می‌گوید اطلاعاتی در اختیار دارد که ادعاهایش را ثابت می‌کند (هر چند نه از بریتانیا که با قتل‌های فراقضایی مخالف است و از همکاری سر باز زده)، قضات و وکلا هر چه می‌خواهند بگویند. برای هگست، جلاد شیک‌پوش ترامپ، تنها نظر یک نفر اهمیت دارد.

هم ترامپ و هم او باور دارند هر کاری بخواهند می‌توانند بکنند و هیچ‌کس آن‌ها را بازخواست نخواهد کرد. وقتی ویدئویی منتشر شد که نشان می‌داد بازماندگان یک حمله آمریکا در حمله‌ای دوم عمدا کشته می‌شوند، اعضای کنگره با تاخیر شروع به پرسش کردند. اما پنتاگون چندان صادق نیست. چه اهمیتی دارد؟ رئیسش که اهمیتی نمی‌دهد. ترامپ هفته گذشته اعلام کرد هر کاری که هگست انجام دهد برای من قابل قبول است.

این همان چهره مصونیت است. پایان حاکمیت قانون. این یعنی قدرتمندترین دولت جهان اعلام می‌کند دیگر به قواعد پایه‌ای که جامعه انسانی را کنار هم نگه می‌دارند، پایبند نیست.

جای تعجبی ندارد پوتین هم فکر می‌کند می‌تواند جان سالم به در ببرد. در واقع، ترامپ در طرح بدنام ۲۸ ماده‌ای صلح برای اوکراین، برای رهبر روسیه مصونیت قضایی در نظر گرفت. او همچنین در تلاش است دیوان کیفری بین‌المللی را با تحریم‌ها نابود کند. اکنون آمریکا چه الگویی ارائه می‌دهد؟ بریتانیا و اروپا چگونه می‌توانند همچنان وانمود کنند که با چنین کشوری هم‌فکر یا حتی دوست‌اند؟

آخرین اخبار جهان را از طریق این لینک پیگیری کنید.