|

خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه

گامی به سوی دیپلماسی یا تغییر تاکتیک؟

خروج ناو هواپیمابر «هری ترومن» از خاورمیانه و جایگزینی بمب‌افکن‌های پیشرفته B-2 با B-52 در پایگاه دیگو گارسیا، تحولاتی است که در هفته‌های اخیر توجه تحلیلگران منطقه‌ای را به خود جلب کرده است. این اقدامات، که پس از آتش‌بس میان آمریکا و انصارالله یمن و در سایه مذاکرات «دلگرم‌کننده» با تهران رخ داده، نشانه‌هایی از کاهش تنش‌های نظامی در منطقه را به نمایش می‌گذارد. با این حال، آیا این تحرکات به معنای عقب‌نشینی واقعی آمریکا از سیاست‌های تقابلی خود در خاورمیانه است یا صرفاً تغییر تاکتیکی برای مدیریت فشارها؟

گامی به سوی دیپلماسی یا تغییر تاکتیک؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق، خروج ناو هواپیمابر «هری ترومن» از خاورمیانه و جایگزینی بمب‌افکن‌های پیشرفته B-2 با B-52 در پایگاه دیگو گارسیا، تحولاتی است که در هفته‌های اخیر توجه تحلیلگران منطقه‌ای را به خود جلب کرده است. این اقدامات، که پس از آتش‌بس میان آمریکا و انصارالله یمن و در سایه مذاکرات «دلگرم‌کننده» با تهران رخ داده، نشانه‌هایی از کاهش تنش‌های نظامی در منطقه را به نمایش می‌گذارد. با این حال، آیا این تحرکات به معنای عقب‌نشینی واقعی آمریکا از سیاست‌های تقابلی خود در خاورمیانه است یا صرفاً تغییر تاکتیکی برای مدیریت فشارها؟

خروج ناوها و بمب‌افکن‌ها؛ پایان سایه جنگ؟

به گزارش شبکه الجزیره، یک مقام آمریکایی اعلام کرد ناو هواپیمابر «هری ترومن» که از ماه مارس ۲۰۲۵ در عملیات علیه انصارالله یمن نقش کلیدی داشت، منطقه را ترک کرده و هیچ برنامه‌ای برای جایگزینی آن وجود ندارد. این تصمیم، همراه با جایگزینی بمب‌افکن‌های رادارگریز B-2 با B-52 در پایگاه دیگو گارسیا، به گفته مقامات پنتاگون، پس از توافق آتش‌بس با انصارالله و پیشرفت در مذاکرات هسته‌ای با ایران اتخاذ شده است. تایمز آو اسرائیل گزارش داد که بمب‌افکن‌های B-2، که توانایی حمل تسلیحات هسته‌ای و بمب‌های سنگرشکن را دارند، در بهار ۱۴۰۴ برای ایجاد بازدارندگی در برابر ایران و حمایت از عملیات در یمن به دیگو گارسیا اعزام شده بودند. اما خروج آن‌ها و کاهش حضور نظامی آمریکا در آب‌های نزدیک ایران، نشانه‌ای از تغییر اولویت‌های واشنگتن است.

طی دو ماه گذشته، حضور ناوهای آمریکایی در نزدیکی مرزهای آبی ایران و استقرار B-2‌ها در دیگو گارسیا به ابزاری برای فشار روانی و رسانه‌ای علیه تهران تبدیل شده بود. این تحرکات، که با تهدیدات لفظی مقامات آمریکایی همراه بود، سایه جنگ را بر منطقه گسترانده بود. با این حال، مقاومت هوشمندانه ایران در برابر این فشارها و پایبندی به مذاکرات دیپلماتیک، به‌ویژه در عمان، به تدریج فضای تقابل را به گفت‌وگو تغییر داده است. اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر «دلگرم‌کننده» بودن مذاکرات با تهران، نشان‌دهنده تأثیر دیپلماسی صبورانه ایران در خنثی‌سازی تهدیدات نظامی است.

آتش‌بس با انصارالله؛ گامی به سوی ثبات منطقه‌ای

توافق آمریکا با انصارالله یمن برای توقف حملات متقابل، نقطه عطفی در کاهش تنش‌های منطقه‌ای بود. به گفته مقام آمریکایی به الجزیره، این توافق شامل تعهد انصارالله به عدم حمله به کشتی‌های آمریکایی است، هرچند حملات این گروه علیه کشتی‌های مرتبط با اسرائیل ادامه خواهد یافت. این تفکیک، نشان‌دهنده تلاش واشنگتن برای مدیریت بحران یمن بدون درگیری مستقیم با محور مقاومت است. دونالد ترامپ، که پس از یک ماه حملات بی‌ثمر علیه یمن، به «شهامت و مقاومت» یمنی‌ها اذعان کرد، با این توافق عملاً از یک کارزار نظامی پرهزینه عقب‌نشینی کرد.

این تحول، به‌طور غیرمستقیم به نفع ایران است، که همواره از ثبات در یمن و دریای سرخ حمایت کرده است. ایران، به‌عنوان حامی سیاسی انصارالله، با حفظ موضع اصولی خود در حمایت از مقاومت، توانسته بدون ورود مستقیم به درگیری، نقش میانجی‌گری منطقه‌ای را تقویت کند. این رویکرد، نه‌تنها فشارهای نظامی بر تهران را کاهش داده، بلکه جایگاه ایران را به‌عنوان بازیگری مسئول در معادلات منطقه‌ای ارتقا بخشیده است.

دیپلماسی ایران؛ از مقاومت به اجماع‌سازی

مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا، که از بهار ۱۴۰۴ در عمان آغاز شد، به نقطه‌ای رسیده که مقامات واشنگتن آن را «دلگرم‌کننده» توصیف می‌کنند. ایران با پیشنهاد کاهش غنی‌سازی اورانیوم در ازای لغو تحریم‌ها، انعطاف دیپلماتیک خود را نشان داده و همزمان بر حفظ حقوق هسته‌ای خود تأکید کرده است. این استراتژی، که ریشه در صبر استراتژیک تهران دارد، توانسته سایه جنگ را کمرنگ کند و آمریکا را به سمت گفت‌وگو سوق دهد. خروج B-2‌ها و ناو هری ترومن، به گفته تحلیلگران، پیامی غیرمستقیم از سوی واشنگتن برای تشویق تهران به ادامه مذاکرات است.

ایران، برخلاف فشارهای رسانه‌ای و نظامی، با حفظ آرامش و تمرکز بر دیپلماسی، توانسته معادلات منطقه را به نفع خود تغییر دهد. این رویکرد، که با حمایت کشورهای منطقه‌ای مانند عمان و قطر همراه بوده، نشان‌دهنده قدرت نرم ایران در مدیریت بحران‌هاست. تهران، با تقویت روابط با همسایگان و حضور فعال در مجامع منطقه‌ای، از جمله مجمع گفت‌وگوی تهران، توانسته اجماعی منطقه‌ای علیه مداخلات خارجی ایجاد کند.

 

فرصت‌ها و احتیاط‌ها

خروج نیروهای آمریکایی و کاهش حضور نظامی در خاورمیانه، فرصتی برای تقویت دیپلماسی منطقه‌ای است. ایران، با تکیه بر جایگاه ژئوپلیتیکی خود، می‌تواند نقش محوری در ایجاد ثبات و همکاری‌های اقتصادی ایفا کند. با این حال، تداوم حضور تجهیزات نظامی آمریکا، هرچند محدود، و عدم هماهنگی کامل اسرائیل با واشنگتن در حملات علیه انصارالله، نیازمند هوشیاری تهران است. اسرائیل، که از کاهش حضور نظامی آمریکا نگران است، ممکن است با اقدامات تحریک‌آمیز به دنبال برهم‌زدن معادلات دیپلماتیک باشد. در این میان، ایران با تداوم دیپلماسی فعال و تقویت همکاری با کشورهای خلیج فارس، می‌تواند از این فرصت برای پیشبرد مذاکرات هسته‌ای و لغو تحریم‌ها استفاده کند. موفقیت تهران در این مسیر، نه‌تنها به نفع اقتصاد ایران، بلکه به سود ثبات کل منطقه خواهد بود. رویکرد مسئولانه ایران در مذاکرات و مدیریت بحران‌های منطقه‌ای، بار دیگر ثابت کرده که دیپلماسی، قدرتمندتر از ابزارهای نظامی است.