|

جمعیت؛ سرمایه‌ای که از دست می‌رود

کاهش تمایل به فرزندآوری، بحران اقتصادی و نبود چشم‌اندازی روشن برای جوانان، زنگ خطری است که آینده‌ توسعه‌یافتگی کشور را تهدید می‌کند. وقتی نسل مولد، امیدی به آینده ندارد، جمعیت نه‌تنها افزایش نمی‌یابد، بلکه به ابزاری برای فشار بر نظام اجتماعی بدل می‌شود.

اشرف‌سادات جلال‌زاده . روزنامه‌نگار
کاهش تمایل به فرزندآوری، بحران اقتصادی و نبود چشم‌اندازی روشن برای جوانان، زنگ خطری است که آینده‌ توسعه‌یافتگی کشور را تهدید می‌کند. وقتی نسل مولد، امیدی به آینده ندارد، جمعیت نه‌تنها افزایش نمی‌یابد، بلکه به ابزاری برای فشار بر نظام اجتماعی بدل می‌شود.
جمعیت، یکی از مهم‌ترین شاخص‌های توسعه‌یافتگی جوامع است. هرم جمعیتی سالخورده، کاهش انگیزه جوانان برای ازدواج و فرزندآوری و بار هزینه‌ای که در آینده بر دوش دولت و کشور خواهد بود، امروز به یکی از جدی‌ترین نگرانی‌ها تبدیل شده است.
این نگرانی کاملا بجاست؛ جامعه‌ای که تمایل به تولید نسل در آن کاهش یابد، ناگزیر با عواقبی ناخوشایند مواجه خواهد شد.
در کشورهای توسعه‌یافته، جمعیت نه‌تنها یک ابزار قدرتمند، بلکه پیشران قدرت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی محسوب می‌شود. بسیاری از دولت‌هایی که با نمودار نزولی جمعیت مواجه‌اند، با اتخاذ سیاست‌های بلندمدت، در پی افزایش آن هستند. اما در ایران، اقدامات تشویقی مانند وام ازدواج، ثبت‌نام خودرو بدون قرعه‌کشی و تبلیغات رسانه‌ای نتوانسته‌اند در عمل، تأثیرگذار باشند.
چرا؟ چون نسلی که باید به فکر ازدواج و فرزندآوری باشد، از آینده خود سرخورده است. بسیاری از جوانان تحصیل‌کرده، چشم‌اندازی روشن و قابل اتکا برای آینده خود نمی‌بینند. مسائلی مانند اشتغال، مسکن و ازدواج، چالش‌های اصلی این نسل‌اند؛ چالش‌هایی که آنها را از دستیابی به یک زندگی معمولی محروم کرده است.
در گرداب تحریم، بی‌کاری، گرانی مسکن، طلا و سکه، نسل مولد هنوز خود را نیافته است؛ چه برسد به آنکه مسئولیت خانواده‌ای دیگر را بپذیرد. این وضعیت، علاوه بر به‌تعویق‌انداختن ازدواج و فرزندآوری، زمینه‌ساز آسیب‌های اجتماعی از‌جمله فساد، اعتیاد و ناهنجاری‌های اخلاقی نیز هست. در‌حالی‌که بودجه‌ها می‌توانست صرف فرهنگ‌سازی و ایجاد نشاط در میان جوانان شود، متأسفانه صرف اقدامات مقطعی و بی‌اثر شده‌اند.
نبود یک اتاق فکر کارآمد برای آینده‌نگری و برنامه‌ریزی اصولی، مسیر این نسل را مبهم کرده است. نسل امروز به‌ جای آنکه بی‌دغدغه به زندگی و خانواده بیندیشد، دغدغه ابتدایی‌ترین نیازهای زندگی را دارد.
آمار نگران‌کننده طلاق، که حکایت از افزایش ۴۰‌درصدی دارد، نشان از نبود زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی برای حفظ بنیان خانواده دارد. فقر، بی‌کاری و اعتیاد از عوامل اصلی این بحران‌اند و حل هرکدام نیازمند تحلیل، ریشه‌یابی و اقداماتی جدی است.
انتظار می‌رود مسئولان، به جای اقدامات نمایشی و تبلیغاتی، به سمت راهکارهای اصولی، بلندمدت و ریشه‌ای برای حل معضل کاهش جمعیت حرکت کنند. حمایت واقعی از نسل جوان، ایجاد فرصت‌های شغلی، تأمین مسکن، و ترسیم آینده‌ای روشن، می‌تواند جوانان را به زندگی، ازدواج و فرزندآوری امیدوار کند.
در غیر‌این‌صورت، سیاست‌های مقطعی و تشویقی، تنها مُسکن‌های موقتی‌اند. دولت باید برای جلوگیری از فاجعه‌ای به نام کاهش جمعیت، اقدامی فوری، کارشناسی و همه‌جانبه انجام دهد، پیش از آنکه خیلی دیر شود.