گزارش «شرق» از طرح «اسکان اضطراری» که مامن مردم در جنگ 12 روزه شد:
پناه مردم برای مردم
شرق: «میزبان» به معنی صاحبخانه، صاحب مجلس، مهماندار. «پناه» به معنی امن، مامن، ماوا، پشتیبان، حافظ، حامی. در مقابل اینها اما جنگ، موشک، بیپناهی، تخریب خانه و زندگی. شاید تصور رایج بر این باشد که اینها همه جمع اضدادند و در کنار هم نمیگنجند. که وقتی جنگ سر برسد، بیتردید آوارگی و بیپناهی به دنبال آن خواهد رسید. که وقتی خانهات خراب شود، دیگه نه مهمانی در کار است و نه میزبانی. در جنگ 12 روزه بین ایران و اسرائیل اما مردم ایران جمع اضداد را ممکن کردند. دقیقا در روزهایی که آور ترس و خرابی روی زندگیها ریخته بود و کسی انتظار پدیدار شدن دست یاری نداشت، مردمان این سرزمین، معنای جدیدی به انساندوستی، همزیستی مسالمتآمیز و همدلی بخشیدند. آنجا که هرکسی با هر توانی که داشت، پناه دیگری شد. نمود بارز این همدلی و همراهی را میتوان در نقاطی از ایران دید که ساکنانش خودانگیخته و با تمام وجود، میزبان دیگر هموطنان جنگزده خود شدند. اقاماتگاههایی در شمال و تهران که میزبانانشان همراه با آغاز جنگ با خود فکر کردند که چطور میتوانند باری را سبک کنند از روی شانههای مردم جنگزده. این گزارش نشان کوچکی است از لحظات روشن و رنگی در تلخترین و تاریکترین روزهای این کشور که جنگ را هم تجربه کرده بود.

از تجربه پاندمی کرونا تا جنگ
آقای عین: کاش از این روزها خاطره همدلیها در ذهن و قلب مردم باقی بماند
تجربه سالها میزبانی از او انسانی ساخته که ایران و مردمانش را به خوبی میشناسد. از خودش که در شمال است و ساکنین دیگر حاشیه خزر گرفته تا اهالی کویر مرکزی، شرق، غرب و جنوب تهران مهمان داشته است. با خیلی از آنها دیگر آشنایی از مرز دیدار سالیانه گذشته و گاهی هم حال یکدیگر را میپرسند. چهرههایی را از شهرهای مختلف کشور میشناسد و خاطره میزبانی از آنها رنگ و لعاب زندگیاش شدهاند. آتش جنگ که شروع شد، تصور چهرهها و صداهای آشنایی که میشناخت و میدانست هر لحظه امکان دارد جان و کاشانهشان در خطر باشد، زندگیاش را دگرگون کرد. زندگی او را که کیلومترها دور از آشوب جنگ بود اما قبلش درون سینه تمام مهمانانی که از گذشته آنها را میشناخت، میتپید. برای همین هم خیلی زود دست به کار شد. مرحله اول، آمادهسازی اقامتگاههای خودش بود. نامش را آقای «عین» میگذاریم تا بتوانیم راحتتر صدایش کنیم. آقای عین از نخستین ساعات جنگ میگوید: «فکر اینکه برخی از مردم کشورم زیر آتش جنگ هستند و ما اینجا در آرامش برای خودمان زندگی کنیم تقریبا برایم ممکن نبود. نمیشد بدون فکر به آنها و سختی که میکشند و همه بیپناهی و ناامنی که تجربه میکنند، لحظات را گذراند. برای همین هم فکر کردم باید کاری انجام دهم. کاری که از پس من برمیآید. کاری که با آن بتوانم باری را از مردم سبک کنم. به محض اینکه اخبار تخریب خانهها و تخلیه شهر تهران را شنیدم، به خاطرم آمد که حالا مسافرهای دیگری دارم. مسافرانی که نه به مقصد سفر و خوشگذرانی که از هراس جنگ به ما پناه آوردهاند و در نتیجه من هم باید میزبان متفاوتی باشم».
این فکرها آقای عین را به جایی رساند که تصمیم گرفت اقامتگاههایش را بدون دریافت هیچگونه پولی و کاملا رایگان در اختیار مسافرانی قرار دهد که خانههایشان در تهران و شهرهای دیگر تخریب شده است: «تصمیمم این بود که به آنهایی که خانههایشان تخریب شده است اسکان رایگان بدهیم. با توجه به اینکه با مجموعه جاباما هم همکاری داشتیم و آنها هم طرح «اسکان اضطراری» را کلید زده بودند، توانستیم هماهنگیها را با آنها بهتر پیش ببریم و در واقع با پلی که آنها ایجاد کردند توانستیم به خانوادههایی متصل شویم که به چنین اسکانی نیاز داشتند.».
اقدامی که پس از آغاز توسط جاباما و برخی از میزبانانش به سایر استارتاپها هم رسید و با دعوت آنها، «جاجیگا»، «شب» و «اتاقک» هم به این طرح پیوستند و به گفته آقای عین میزبانان دیگری هم از این طرح استقبال کردند: «ما تمام اتاقهایمان را به صورت کاملا رایگان در اختیار مهمانان جنگزده قرار دادیم اما برخی همکاران دیگر هم بودند که تخفیفهای خوبی برای مهمانان خود قائل شدن. در واقع هر کسی تلاش کرد تا به اندازه توان خود این کار را پیش ببرد که خیر عمومیاش برای همه مردم ایران بود. که در شرایط اضطرار و بحران به یاد و همراه همدیگر باشیم».
این اما پایان اقدامات خیرخواهانه آقای عین برای مردم نبود: «با آغاز این کار متوجه شدیم جمعیتی که قرار است مهمانمان باشد زیاد است و فکر کردیم که چطور میتوانیم این میزبانی را گستردهتر کنیم. در متیجه آن سراغ آموزش و پرورش رفتیم و از آنها خواستیم تا مدارس را در اختیار ما قرار دهد. از آنجایی که بنده در شهر خودمان به عنوان فعال حوزه گردشگری شناختهشده هستم، با اعتمادی که مردم به من و همکارانم داشتند و کمکهای مردمی که پس از آن رسید و همکاری آموزشوپرورش توانستیم کلاسهای مدارس را به صورت داوطلبانه و با کمکهای مردمی تجهیز کنیم. نتیجه این شد که 20 اتاق از مارس مختلف را به صورت جمعی با همکاری دوستانمان کاملا تجهیز کردیم تا در اختیار مسافران قرار گیرد. یعنی به علاوه هفت اتاق اقاماتگاهمان، 20 اتاق مدارس در تمام این مدت جنگ اخیر در اختیار مهمانانی قرار گرفت که یا خانههایشان تخریب شده بود و یا آسیبی دیده بودند».
با اقدامات آقای عین و دوستان و همکارانش نزدیک به 30 خانواده از تهران و چند شهر دیگر توانستند میزانی از آرامش و پناه گرفتن را تجربه کنند. اقدامی که البته در صورت نیاز بازهم تکرار میشود: «آغاز کار من همزمان شده بود با شروع کرونا و در آن زمان هیچ مسافری به سمت شمال نمیآمد. بعد از مدتی اوضاع آرام شد و من توانستم میزبان مردم ایران از شهرهای مختلف باشم. حالا که همان مسافران و مردم به جای امنی نیاز داشتند احساس کردم که بازهم باید میزبانی کنم. کمااینکه در نظر داریم این طرح را در صورت لزوم ادامه دهیم».
او میگوید امیدوار است که از پس تمام این روز و شبهای دشوار، برای مردم ایران در آینده تنها خاطره همدلی و همراهی باقی بماند: «مردم ایران همیشه در دوران دشواری کنار یکدیگر بودهاند. این سختیها به سر میرسد و من امیدوارم که آنچه در انتها باقی میماند، خاطره همدلی ما مردم با هم باشد».
وقتی مردم به داد هم میرسند
آقای الف: میزبان دهها خانواده تهرانی و شهرستانی بودیم
اما در خود پایتخت هم بودند افرادی که از این جنگ و مردمان بیپناهش ساده عبور نکردند. آقای «الف» هم با دوستانش مشغول فکر کردن درباره همین حوادث و بحرانهایش برای مردم بود که پیامکی دریافت کرد: «خیلی ذهنمان مشغول بود و مدام با خودمان فکر میکردیم که در این موقعیت باید چه کنیم که جاباما پیامکی زد و از طرح اسکان اضطراری نوشت. از من پرسیدند که آیا به عنوان میزبان حاضر هستم که در این طرح شرکت کنم و من هم با کمال میل استقبال کردم و برای 39 واحدی که در تهران دارم اعلام آمادگی کردم».
واحدهای آقای الف در مناطق مختلف تهران از جمله انقلاب، جنتآباد، صادقیه و...حاضر شد تا میزبان افرادی باشد که یا باید خانههایشان را پس از آسیب به خاطر انفجار تخلیه میکردند و یا مسافران غیرتهرانی که در آن زمان برای کاری به پایتخت آمده بودند و حالا مجبور بودند در شهر بمانند: «دهها خانواده در این دوران مهمان ما بودند و به صورت کاملا رایگان در خدمتشان بودیم. هروقت دیگری هم لازم باشد و احساس کنیم که هموطنان ما به حمایتی نیاز دارند که از دستان ما برمیآید حتما در میدان حاضر خواهیم بود».
اگرچه او معتقد است اینها وظایف دولتی بوده که حالا مردم جای خالیاش را پر کردهاند: «راستش را بخواهید این وظایف در حقیقت نباید بر عهده مردم باشد. یعنی خود دولت باید کار را پیش ببرد اما وقتی ما جای خالی خیلی از کارها را میبینیم فکر میکنیم که خودمان باید وارد عمل شویم. چون در نهایت خود مردم هستند که همواره به داد هم میرسند».
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.