«شرق» وضعیت روانشناختی و جامعهشناسی، والدینی که کودکی به سرپرستی گرفتند را بررسی میکند
مسیر ناشناخته فرزندخواندگی
به سرپرستی گرفتن کودک، همیشه یکی از فضیلتهای اخلاقی در جامعه بهشمار میرفته است. این کار به تازگی، در جامعهی امروزی که اغلب زوجها را افراد تحصیلکرده، تشکیل دادند نیز رواج زیادی داشته است. بهطوریکه بعضی از زوجین با وجود امکان بچهدار شدن تصمیم میگیرند، کودکی را به سرپرستی بگیرند.

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ همچنین بعضی از زوجین، با وجود داشتن فرزند، زمانی که بچهی خونی خود را از آب وگل در میآورند، تصمیم به، بهسرپرستی گرفتن کودک میگیرند.
نمونهی این کار را در سریال پایتخت و اضافه شدن نقش سالار معمولی، به عنوان فرزندخوانده به فیلمنامه، حتما دیدهاید.
اما آیا مسیر به سرپرستی گرفتن کودک، راحت است؟ بار روانی این کار، برای پدر و مادرهایی که این عمل را انجام میدهند، همیشه مثبت است یا گاهی از کار خود پشیمان میشوند؟
ترس از دست دادن، همیشه با من بود
زهرا 65سال دارد وکودکی که به سرپرستی گرفته 30 و خوردهای سالش شده است. او را از نوزادی بزرگ کردهاست و تا 30 سالگیش به او نگفته که فرزند خونی خودش نیست. او میگوید:« نمیتوانستم بگویم. این بچه مال خودم بود. چطور میتوانستم به او بگویم که فرزند خوانده است. او در 30 سالگی خودش و در یک اتفاق متوجه این داستان شد.» از او میپرسم سختترین دردی که در این مسیر با آن روبهرو شده چیست؟
پاسخ میدهد:« هرشب در تمام این 30 سال، فکر میکردم اگر واقعیت را بفهمد، من را رها میکند. همیشه ترس از دست دادنش با من بود. اینکه برود و پدر و مادر واقعیش را پیدا کند و آنها را به ما ترجیح دهد.»
او ادامه میدهد:« اما وقتی موضوع را فهمید، ماند و ما را پدر و مادر واقعی خودش دانست. البته اگر بخواهم با شما رو راست باشم، هنوز هم گاهی میترسم، یکهو برود و من را فراموش کند.»
فرار از تنهایی مرد بیش از 50 سال دارد و زن هم حوالی 50 سالگی است.شاید برای همین است که حضور یک کودک 2 ساله، همراهشان کمی عجیب به نظر میرسد.
سر صحبت که باز میشود، متوجه میشوم، شیرین بر خلاف تصور همه، نوهشان نیست و آن را به سرپرستی گرفتهاند. دلیلش را اینگونه توضیح میدهند:« وقتی پسرمان دانشگاه قبول شد و از پیشمان رفت و دخترمان عروس شد، احساس خلا و تنهایی شدیدی کردیم. دوست داشتیم به کسی عشق و محبت بدهیم. بنابراین؛ تصمیم گرفتیم کودکی را به سرپرستی بگیریم که هم کار خیری کرده باشیم و هم حال خودمان خوب شود.» او ادامه میدهد:« خدا روشکر فرزندانمان و بقیه خانواده در این کار با ما همراهی کرده و از وجود شیرین استقبال کردند.»
شیرین دخترک زیبایی است که به راحتی با همه ارتباط میگیرد. پدر و مادر شیرین هم او را همسفر روزهای میانسالی خود کردهاند و به نظر از کاری که کردهاند راضی به نظر میرسند.
موضوع ممنوعه
بیشتر والدینی که کودکی را به سرپرستی گرفتهاند، مایل به صحبت کردن راجع به این موضوع نیستند. یکی از این والدین با واسطه و از طریق دختر خواهرش حاضر به گفتو گو میشود. این زوج، فامیل نزدیک بودند و به همین دلیل فرزندانشان در دوران بارداری سقط میشد. آخرین نوزاد که زنده میماند هم دچار بیماری ژنتیکی بودهاست. این خانم دربارهی مسیر به سرپرستی گرفتن، توضیح میدهد:« فرزند خودمان 3 ساله بود که سرایدار محل کار همسرم، پیشنهاد داد؛ نوزادش را به ما بدهد. او 8 فرزند داشت و از عهده مخارج فرزند تازهاش برنمیآمد. در آن روزها ما تمام تلاشمان را برای زنده نگه داشتن فرزند بیمارمان میکردیم. اما پیشنهاد سرایدار هم قابل توجه بود و قبول کردیم. بابک 2 ساله بود که فرزند بیمارمان را از دست دادیم. تنها دلیلی که بعد از این اتفاق باعث شد زنده بمانیم بابک بود. او مثل معجزه زندگی ما را نجات داد.»
بابک اکنون 21 سال دارد و هنوز قضیه فرزندخواندگی را نمیداند. پدر و مادر بابک همیشه در استرس اینکه، بابک واقعیت را نفهمد، زندگی کردهاند. حتی بعد از به سرپرستی گرفتن، شهر محل سکونت خود را عوض کردند و از اقوام و دوستان فاصله گرفتند. برای آنها، همیشه صحبت درمورد فرزندخواندگی، یک موضوع ممنوعه بودهاست.
از رویا تا واقعیت به سرپرستی گرفتن
اگر به عنوان یک بیننده به فرآیند به سرپرستی گرفتن کودک نگاه کنید، شاید این کار بسیار درست و اخلاقی باشد و در انجام آن، تردیدی نداشته باشید. زیرا در این کار نیاز هردو طرف، چه کودکی که احتیاج به کانون خانواده دارد و چه والدینی که احساس به حمایت از کودک دارند، ارضا میشود. اما بعد از فروکش کردن احساسات هیجانی اگر به موضوع فرزندخواندگی، عمیقتر نگاه کنید، متوجه خواهید شد به جز کودک، والدین نیز ممکن است دچار فشارهای روانی متعددی در این مسیر شوند. الهام اعلمیدوست، روانشناس بالینی، مشکلاتی که ممکن است، والدینی که فرزندی به سرپرستی میگیرند با آن روبهرو شوند را به بررسی میکند.
آمادگی برای تغییر سبک زندگی ناگهانی
اعلمی دوست روانشناس بالینی میگوید: « اگر زوجین با روند طبیعی بچهدار شوند، با تغییرات 9 ماهه در بدن زن، کم کم برای پدر و مادر شدن، آماده خواهند شد. اما به سرپرستی گرفتن کودک، حتی اگر از سالها قبل به این موضوع فکر کرده باشند، فرصت آماده شدن تدریجی، برای ورود یک عضو جدید را از والدین خواهد گرفت و دچار تغییر در سبک زندگی خواهند شد که ممکن است در ابتدا، انرژی زیادی از آنها بگیرد.»
عدم پذیرش اطرافیان و خانواده
با سرپرستی گرفتن یک کودک فقط خود والدین درگیر نمیشوند بلکه بالتبع خانواده و اطرافیان آنها هم درگیر این ماجرا، خواهند شد. اعلمیدوست دراینباره میگوید: « ممکن است خانواده نزدیک، مثل پدر و مادر زوجین، با عدم پذیرش خود، به کودک و والدین حس منفی منتقل کنند. که این رفتار، فشار روانی زیادی بر روی والدین خواهد داشت.»
احساس ناامنی و رهاشدن
یکی از بیشترین احساساتی که افراد دارای فرزند خوانده، با آن روبهرو میشوند؛ احساس رهاشدگی است. اعلمی دوست، روانشناس بالینی، میگوید:« گاهی والدین هرچقدر هم با کودک به سرپرستی گرفتهشده، خوب رفتار کنند و با او مهربان باشند؛ بازهم فکر میکنند اگر کودک واقعیت را بفهمد، آنها را رها میکند و به دنبال پدر و مادر بیولوژیک خود خواهد رفت.» اعلمیدوست ادامه میدهد:« رهاشدگی، بیشترین فشار روانی است که این نوع والدین تجربه میکنند. بنابراین؛ توصیه میشود با کمک مشاور و در بهترین سن و موقعیت این مساله را با کودک مطرح کنند و به او فضای لازم را بدهند تا بتواند با قضیه کنار بیایید. همچنین اگر کودک خواست پدر و مادر بیولوژیک خود را پیدا کند، او را همراهی کنند و از این موضوع نترسند.»
احساس اشتباه کردن در برخی مواقع و بیشتر در برخورد با اطرافیان، شاید والدین احساس کنند، به سرپرستی گرفتن کودک، کار اشتباهی بوده است. روانشناس بالینی در اینباره توضیح میدهد: « برای مثال، در مواردی که نمره درس کودک پایین باشد و والدین فکر کنند این کودک هوش پایینی دارد یا درمواقعی که کودک رفتار درستی از خود نشان ندهد که احتمال دهند، ریشه در ژنتیک او دارد. ممکن است والدین با فشار اطرافیان با این حس مواجه شوند که اشتباه کردند.» اعلمی دوست ادامه میدهد: «این حس ممکن است در پدر و مادرهایی که به صورت طبیعی بچه دار شدند هم پیش بیاید و یک حس زودگذر است. بنابراین؛ والدینی که فرزندخوانده دارند، نباید خود را به خاطر این احساس، سرزنش کنند.»
گسترش قابل توجه فرزندپذیری، واقعیت یا بازنمایی بیشتر؟
دکتر مهدی کرمانی استاد دانشگاه جامعهشناسی فردوسی مشهد، معتقد است: « از سالها پیش در فرهنگ مردم ایران، بهسرپرستی گرفتن کودک، وجود داشته است. اما اگر بخواهیم بگوییم، در جامعه امروز شاهد یک جهش غیرمنتظره در فرآیند فرزندخواندگی هستیم؛ قابل اثبات نیست. امروزه به لطف شبکههای اجتماعی اینگونه رفتارها فضیلت تلقی شده و بیشتر دیده میشود.»
چرا فرزندخواندگی؟
کرمانی استاد جامعهشناسی میگوید، دلیل به سرپرستی گرفتن کودک توسط والدین را میتوان از 4 بعد بررسی کرد.
نگاه حمایتگرانه: افرادی که در این طیف قرار میگیرند به دلیل ثواب یا فضیلت اخلاقی به سراغ تجربه فرزندخواندگی میروند.
نگاه منفعتطلبانه: این دسته از افراد به دنبال منفعت مالی یا گرفتن امتیاز از نهادهای دولتی هستند.
نگاه احساسمدارانه: رویکرد این دسته از افراد دلسوزی یا ارضای عاطفی و پر کردن جای خالی فرزند در زندگیست. این گروه احتمالا میخواهند روابط مادر- فرزندی یا پدر- فرزندی را تجربه کنند.
نگاه نیازمدرانه: این دسته افرادی هستند که نیاز جدی به حضور فرزند در زندگی خود دارند. زوجهای نابارور، دختران مجرد و زوجهای سالمند در این دسته قرار میگیرند.
از لحاظ آماری، بیشتر افراد در دسته گروه نیازمدارانه قرار میگیرند. و نگاه حمایتگرانه، احساسمدرانه و منفعتطلبانه، به ترتیب در رتبههای بعدی هستند.
نقش زنان در ترویج فرزند خواندگی
با اینکه فرزندخواندگی قدمت قابل توجهی در کشور دارد اما شکل وشمایل فرمولیزه و قانونی آن، در جامعهی امروزی رخ داده است و میتوان این را نشانهای از مدرن شدن جامعه دانست. دکتر کرمانی در اینباره میگوید:« آموزش و ورود زنان به جامعه از دهه 40 شروع شد و بعد از آن بیشتر در دهه 60 زنان به سمت تحصیلات تکمیلی رفتند. که این تغییرات در زنان، باعث تعالی نوع نگاه آنان به مسائلی که بخشی از آن بودند، مثل فرزندخواندگی شد. این تحول در جامعه و قوی و غنی شدن زنان، به ویژه در قشری که ظرفیت روشنفکری و دنیانگری بیشتری داشتند؛ سبب شد، به فرزندخواندگی در جامعه امروزی، نگاه بدون ترس و مثبتی داشت.»
آمادگی جامعه برای فرزندخواندگی
دکتر کرمانی جامعهشناس معتقد است:« نگاهها به مقوله به سرپرستی گرفتن فرزند، بسیار عاقلانهتر و پختهتر شده است. جوانانی که به موج فردگرایی پیوسته بودند، همین نگاه را نسبت به فرزندان خود دارند.نسل جدید همانند نسل قبل به مقوله فرزندخواندگی با ترس نگاه نمیکند و آسودگی و ریسکپذیری بالاتری دارد.»
او ادامه میدهد:« همچنین در جامعه امروز به واسطه شبکههای اجتماعی، مردم راحتتر تجارب خود را در این زمینه با یکدیگر به اشتراک میگذارند و این تجربه را ارزنده و قابل گسترش میدانند. اگر بتوان قوانین فرزندپذیری را تسهیل کرد، قطعا شاهد ترویج بیشتر این عمل در جامعه خواهیم بود.»