|

علت خشک شدن جنگلهای حرا

درختان حرا در سکوت می‌میرند؛ سکوتی که نه طبیعی‌ست و نه اتفاقی. لکه‌های خشک میان سبزی کم‌جان این جنگل‌های ساحلی، تنها نشانه‌ای از یک زخم کهنه‌اند؛ زخمی از توسعه‌ بی‌ضابطه، پساب‌ داغ آب‌شیرین‌کن‌ها، پروژه‌های بدون ارزیابی محیط‌زیستی، و سودجویی‌هایی پنهان پشت نام توسعه. به روایت دو کارشناس محیط‌زیست، قاچاق گسترده سوخت، ساخت‌وسازهای صنعتی و گردشگری کنترل‌نشده، همه در حال بلعیدن جنگل های حرا، این فیلترهای زنده زمین‌اند.

علت خشک شدن جنگلهای حرا

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق ؛ تصویر این روزهای  جنگل‌های حرا ، دیگر شبیه نقاشی‌های آرام ساحلی نیست. منظره‌ای که روزگاری محل زاد و ولد لاک‌پشت‌ها، ماهیان و صدف‌های رنگارنگ بود، حالا شبیه تابلویی‌ست با لکه‌های قهوه‌ای خشکیده میان سبزی کم‌رنگ درختانِ تشنه. این نه یک تصادف طبیعی، که نتیجه توسعه بی‌ضابطه، بی‌توجهی به هشدارهای علمی، و سکوت تلخ دستگاه‌های مسئول است.

​زنگ خطر از سیریک بلند شد؛ آیا کسی شنید؟

مرضیه رضایی، فعال محیط‌زیست و پژوهشگر حوزه اکولوژی دریایی، روایتش از منطقه را اینگونه برای خبرنگار اجتماعی رکنا گفت:«اولین بار دو سال پیش در سیریک دیدم که حراها لکه‌لکه خشک شده‌اند. آن تصویر هنوز در ذهنم مانده. آن موقع فهمیدم زنگ خطر به صدا درآمده، اما کسی گوشش با طبیعت کوک نبود.»

او از روند رو به‌افزایش پروژه‌های آب‌شیرین‌کن در سواحل جنوبی کشور می‌گوید که پساب‌های داغ و شورشان بی‌وقفه وارد دریا می‌شود. این آب‌های سمی، اکوسیستم‌های ظریف دریایی را هدف گرفته‌اند؛ از مرجان‌های شکننده گرفته تا لاک‌پشت‌های در آستانه انقراض.

فیلترهای زنده زمین در حال مرگ‌اند

درختان حرا تنها گیاهانی با ظاهر عجیب در جزر و مد دریا نیستند. آن‌ها سازوکار پیچیده‌ای برای تثبیت دی‌اکسید کربن دارند و به گفته رضایی، «۱۱ برابر بیشتر از جنگل‌های خشکی، کربن جذب می‌کنند». اما اکنون این فیلترهای طبیعی، در حال خاموش شدن‌اند.

جنگل‌های حرا «هات‌اسپات تنوع زیستی»اند. ژن‌های کمیاب، موجوداتی ناشناخته، و گونه‌های نایاب آبزی در لابه‌لای این ریشه‌های نمک‌خورده زیست می‌کنند. خشک شدن تدریجی حرا، تنها مرگ یک گیاه نیست، بلکه مرگ فرصت‌های درمانی، اقتصادی و دانش‌بنیاد آینده است.

طبیعت زیر سایه توسعه بی‌ضابطه

اکوسیستم‌های دریایی ایران، همواره قربانی حاشیه‌نشینی در سیاست‌گذاری بوده‌اند. «همه‌چیز برای خشکی‌ست؛ دریا همیشه در سایه.» این گلایه تکراری فعالان محیط‌زیست، حالا با لکه‌های خشک حرا عینیت یافته است.

در خلیج فارس، توسعه صنایع سنگین، گردشگری بی‌ضابطه، آلودگی‌های نفتی و صنعتی، برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی و حتی سدسازی در بالا‌دست، حیات این جنگل‌ها را نشانه رفته است. آنچه از دور پیشرفت دیده می‌شود، از نزدیک بوی مرگ می‌دهد.

برخی می‌کارند، اما کافی نیست

عبدالرحمن مرادزاده، کارشناس محیط زیست در بوشهر نیز در گفت و گو با رکنا می گوید : از کاشت بیش از ۲۰۰ هزار نهال حرا در سال‌های اخیر خبر می‌دهد. اقداماتی که در ظاهر امیدوارکننده است، اما به گفته کارشناسان، قطره‌ای‌ست در برابر موج تخریب.

«نهال می‌کاریم، اما همان‌جا در مجاورتش، اسکله صنعتی می‌سازیم. آموزش می‌دهیم، ولی نظارتی نیست. گردشگر می‌آید، ولی مسیری برای قایقش مشخص نشده. این یعنی ما با یک دست می‌سازیم و با دست دیگر، نابود می‌کنیم.»

گردشگری ناپایدار؛ فرصت یا تهدید؟

برخی از مناطق مانند نای‌بند و مل‌گنزه، اکنون مقصد گردشگری طبیعت‌محور شده‌اند. اما بدون مدیریت اصولی، همین گردشگری می‌تواند بلای جان حرا شود. قایق‌هایی که بی‌هدف در دل جنگل می‌روند، زباله‌هایی که در لای ریشه‌ها گیر می‌کنند و بازدیدکنندگانی که هیچ‌گاه آموزش ندیده‌اند، هر روز تیشه‌ای بر ریشه این اکوسیستم می‌زنند.

تجارت سیاه آب و گاز، قربانیان سبز دارد

پشت پرده بحران حرا، منافع سنگینی خوابیده است. شیرین‌سازی آب برای شهرهای جنوبی، توسعه بنادر، صنایع پتروشیمی، صادرات انرژی و پروژه‌های نفت و گاز، همگی مزین به واژه «توسعه»اند. اما به بهای چه چیزی؟

مرگ خاموش درختانی که روزی سدی در برابر طوفان‌های دریایی بودند؛ مرگ ماهیانی که معاش صیادان بومی را تأمین می‌کردند؛ و مرگ امید به آینده‌ای پایدار.

فردا خیلی دیر است

رضایی در پایان گفت‌وگو صدای آخرین هشدار را به گوش می‌رساند: «امروز فقط لکه‌های خشک‌شده حرا را می‌بینیم، اما فردا شاید باید با لاک‌پشت‌ها، صدف‌ها، حتی با دریا خداحافظی کنیم. خلیج فارس دارد آرام‌آرام می‌میرد.»

صدای طبیعت را بشنویم، پیش از آن‌که این سکوت، همیشگی شود.

منبع: رکنا