کورین؛ روایتهای ناگفته و دردناک!
استفاده صحیح از منابع و پتانسیلهای بکر در استان سیستان و بلوچستان، میتواند آن را به یکی از قطبهای توسعه در کشور تبدیل کند. یکی از علل عقبماندگی این استان، عدم دسترسی کافی به فرصتهای آموزشی و شغلی عنوان شده؛ وضعیتی که بسیاری از جوانان بلوچ را به سمت مشاغل پرخطری مانند سوختبری و قاچاق مواد مخدر سوق داده و آسیبهای عمیقی به جامعه وارد کرده است.
عبدالحکیم سالارزهی- تامین فرصتهای شغلی و آموزشی برابر و تحکیم زیرساختهای شهری، میتواند روند توسعه پایدار در استان سیستان و بلوچستان را تسریع کند. گرچه طی سالهای اخیر، دولت توجه ویژهای به این استان داشته، اما مهمترین مسئله، مدیریت صحیح و پیادهسازی تصمیمات و مصوبات در مناطق محروم است؛ این امر به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور کمک میکند. استفاده صحیح از منابع و پتانسیلهای بکر در استان سیستان و بلوچستان، میتواند آن را به یکی از قطبهای توسعه در کشور تبدیل کند. یکی از علل عقبماندگی این استان، عدم دسترسی کافی به فرصتهای آموزشی و شغلی عنوان شده؛ وضعیتی که بسیاری از جوانان بلوچ را به سمت مشاغل پرخطری مانند سوختبری و قاچاق مواد مخدر سوق داده و آسیبهای عمیقی به جامعه وارد کرده است.
اما کی مصائب و درد و رنج مردم بلوچستان پایان مییابد؟ چرا باید هر روز مادران بلوچستانی در سوگ فرزندان خود بنشینند؟ گزارش موجود، به مشکلات مردم کورین و شهر سرجنگل پرداخته و تصویری کوچک از وضعیت کلی استان سیستان و بلوچستان را به نمایش میگذارد. کورین با مرکزیت شهر سرجنگل، در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی زاهدان و ۱۳۰ کیلومتری شمال غربی خاش واقع شده و از موقعیت جغرافیایی خاصی برخوردار است. شهر سرجنگل فاقد بیمارستان بوده و از خدمات آب و گاز نیز محروم است. ساکنان سرجنگل از سر ناچاری آب را از نواحی دور خریداری کرده و با فرغون و موتورسیکلت به خانههای خود میرسانند. بسیاری از روستاهای اطراف این شهر از نعمت برق بیبهرهاند.
مردم کورین که از صبوری و نجابت ویژهای برخوردارند، با مشکلات و دردهای مختلفی دست و پنجه نرم میکنند. آنان بسیاری از فرزندان برومندشان را به خاطر شرایط نامساعد معیشتی، در مشاغل پرخطر از دست دادهاند. در گذشته، کشاورزی و دامداری مشغله اصلی مردم این منطقه بوده اما به دلیل کمبود امکانات رفاهی و آموزشی، بسیاری ترجیح دادهاند به شهرستانهای همجوار مهاجرت کنند. کورین و گوهرکوه به عنوان دو قطب اصلی تولید پسته در زاهدان و خاش شناخته میشوند. با این حال، شهر سرجنگل با چالشهای جدی در دو حوزه آموزش و پرورش و کشاورزی مواجه است. نبود گاز و بیمارستان، فقدان زیرساختهای لازم و نابودی باغات پسته، از موانع اصلی پیشرفت در کورین به شمار میرود. به طور خاص، بحران بیآبی، منجر به نابودی بیش از ۵۰۰ هزار درخت پسته شده و زندگی مردم را دچار خسارات جدی کرده است. نگارنده سعی کرده ابعاد بحرانها را از زبان مردم محلی بررسی کند و سپس راهکارهایی مناسب برای نجات کورین از آسیبها و مشکلات اجتماعی ارائه دهد. واقعیت این است که عدم اجرای برنامههای جامع در حوزههای کشاورزی، صنعت، مسکن، اقتصاد و زیرساخت، سرجنگل را در صدر فهرست دیگر شهرهای عقبمانده بلوچستان قرار داده است.
روایت اول؛ خزان پیش از موعد و ناله زمین تفتیده
غم و اندوه فراوانی در وجود کشاورزی سختکوش به نام حاجی حنیف شهبخش فرزند صاحبداد، ریشه دوانده است. او در افکار عمیق خود غوطهور است و با چهرهای آشفته در میان درختان خشک و عقیم قدم میزند. حاجی حنیف سه هزار اصله پسته را در سرجنگل به دلیل فقدان زیرساختهای آبیاری از دست داده است. او تصریح دارد که عدم همکاری نهادهای دولتی با کشاورزان، دلیل اصلی نابودی چند صد هزار درخت ثمردار پسته در منطقه کورین بوده است. پوسیدگی، خمیدگی و عقیم شدن درختان پسته رو به افزایش است. اکنون کشاورزان از تنه و شاخههای خشک درختان پسته به عنوان هیزم تنور استفاده میکنند و معتقدند که نبود لولههای انتقال آب، بار مشکلات را بر دوش آنان سنگینتر کرده است. انتقادات به عدم پاسخگویی نهادها و ادارات دولتی، افزایش یافته است.
عبدالحمید داروزهی فرزند مرحوم حاج دادخدا یکی دیگر از باغبانان کورینی است. باغ او در فاصله ۳۰۰ متری با برق قرار دارد. قریب به ۳۰ سال میگذرد اما تاکنون این کشاورز نتوانسته از نعمت برق بهرهمند شود. عبدالحمید علاوه بر دارا بودن قریب به چهار هزار اصله پسته، انواع حبوبات و غلات و محصولات فصلی نیز کاشت میکند. این کشاورز زحمتکش به رفع مشکل برق و مشکلات ثبت و اسناد زمینهای کشاورزی تاکید دارد و از مسئولان درخواست رسیدگی زودهنگام به مشکلات تمام کشاورزان را دارد.
حاجی حافظ فرزند پیرمحمد، معتقد است تمام تلاشهای کشاورزان برای بهبود کشاورزی بینتیجه مانده است؛ چرا که نهادهای دولتی پاسخگوی مشکلات نیستند و هیچ بودجهای به این مناطق تعلق نمیگیرد! کشاورزان بر این باورند که اگر برای جلوگیری از هدررفت منابع آبی و نجات مزارع و باغات، بودجهای اختصاص مییافت، شاهد چالشهای موجود نبودند. گرچه خشکسالی به عنوان یکی از معضلات زیستمحیطی در ایران، مشکلات زیادی را به وجود آورده، اما بیبضاعتی کشاورزان و عدم همکاری مسئولان نیز نقش بسزایی در نابودی باغات داشته است.
حاجی نواب اسماعیلزهی فرزند مزار، ساکن روستای یوسفآباد سرجنگل، روایت میکند: «بیش از چهار هزار درخت پسته به دلیل بیآبی و عدم همکاری مسئولان خشک و نابود شدهاند». شاهمحمد، ساکن روستای همجوار یوسفآباد، از نابودی ۱۰ هزار درخت پسته در یک ملک مشاع خبر میدهد و میگوید: «از بین ۱۰ هزار درخت ثمردار پسته، تنها ۵۰۰ عدد باقی مانده و آنها هم در معرض خطر نابودی قرار دارند. چاه آب به دلیل زلزله تخریب شده و هیچ نهادی برای بازسازی همکاری نکرده است». باغداران روایت میکنند: «از سرنایی تا شورشادی و گلچاه بیش از ۹۰ باغ پسته خشک و نابود شدهاند». حاجی نظر فرزند حاج نمرد، ۳۳ هکتار از زمینهای زراعی پستهاش را از دست داده است. او میگوید: «حدود بیش از ۳۰۰ هزار اصله پسته ثمردار به دلیل بیآبی خشک شده است». حاجی اسحاق نیز ۲۰ هکتار از بهترین درختان پسته را از دست داده است.
روایت دوم؛ زندگی روی لبه تیغ فقر
حامد، دانشآموز مقطع متوسطه نظری، به دلیل فقر ترک تحصیل کرده است. پدر حامد بیکار و مادرش بیمار است. او میگوید: «اقلام مورد نیاز تحصیلی به جای خود، تهیه تکههای کوچک نان بر سفره ما بهسختی فراهم میشود. فقط در مهمانیها گوشت و برنج میخوریم. ترک تحصیل اجباری، تنها گزینهای بود که اختیار کردم و با سوختبران همراه شدم. دوستم محسن راننده خودروی سایپا بود و من به عنوان شاگرد در ازای یک میلیون تومان پذیرفته شدم. چون بازار نوسانات داشت، گاهی ۱۵ روز در مرز پاکستان انتظار میکشیدیم تا گازوئیل فروخته شود و یک میلیون تومان به حسابم واریز شود. منبع درآمد فاطمه، بیبیگل، ماهخاتون و خیرنسا، از همین خودروی مشاع بود. خودرو در مسیر کافهبلوچی دچار حریق شد و نان هشت خانوار قطع شد. علیرضا، محسن، مصعب و حسین نیز به دلیل مشکلات اقتصادی ترک تحصیل کردند و برای کارگری راهی شهرستان شدند».
حاجی یوسف کلچاتی فرزند شهداد، ضمن اشاره به از دست دادن بسیاری از اعضای خانوادهاش در مسیر حمل مواد مخدر، بیتوجهی مسئولان نسبت به مشکلات اساسی منطقه را دلیل روی آوردن مردم به این مشاغل پرخطر میداند. یوسف میگوید: «در سال ۱۳۸۰، ده باب مغازه روبهروی ثبت احوال سرجنگل بنا کردم تا اطرافیان خود را از معامله مواد مخدر نجات دهم، اما در تصمیمم ناکام ماندم. با وجود پیگیریهای مستمر، مغازهها هنوز فاقد برق هستند. در فاصله ۲۰۰ متری با برق، از این نعمت محرومیم. مسئولان پاسخگو نیستند. در منطقه فرصت شغلی وجود ندارد و مردم برای امرار معاش به حمل قاچاق روی آوردهاند. دو برادرم در کویر کرمان کشته شدند. برادر دیگرم را در یکی از درگیریها از دست دادم و برادرزادهام اعدام شد. لازم میدانم یادآوری کنم که این قبیل وقایع مصیبتبار دامنگیر چندین خانواده در بلوچستان شده است. اگر مسئولان به درخواستهای قانونی ما رسیدگی میکردند، عزیزانم گرفتار نمیشدند و از مرگ نجات مییافتند. در روستای ما کارتخوانها و سیگنال تلفنهای همراه دچار اختلال میشوند و همه چیز بیضابطه است. کولرها و پمپ آب به دلیل افت فشار برق از کار افتادهاند. بارها به ارگانهای مختلف مراجعه کردهام و مسئولان در پاسخ نهاییشان تصریح کردهاند که پرونده گم شده است! سهمیه سوخت تراکتور برای ۲۰ هکتار زمین کشاورزی فقط ۲۰۰ لیتر است. از اول برج تا بیستوهشتم برای سوخت تراکتور دوندگی میکنیم. پایان برج، وقتی سهمیه سوخت اعلام میشود، میگویند کارتخوان دچار اختلال شده است».
حاجی نواب تصریح دارد که او بارها برای حل مشکلاتش به اداره جهاد کشاورزی مراجعه کرده، مسئولان پاسخ دادهاند که به کورین چیزی تعلق نمیگیرد. کشاورزان معتقدند، بازدیدهای میدانی مسئولان با وعدههایی مانند پرداخت خسارت یا اعطای وام همراه بوده، اما هیچیک عملی نشده است.
روایت سوم؛ زنان کارجو در میان رنج «فشار فقر» و نابرابری
زنان کارجو نیز در میان رنج «فشار فقر» و نابرابری قرار دارند. افزایش آمار یتیمان و زنان بیوه، بهویژه به دلیل زندانی شدن یا مرگ سرپرستان خانواده در مشاغل پرخطر یا فعالیتهایی مانند قاچاق مواد مخدر، از دیگر پیامدهای این بحران است. خانم حمیرا ساکن روستای یوسفآباد روایت میکند که همسرش پرویز گرانمایه به دلیل حمل مواد مخدر به ۲۲ سال زندان محکوم شده و سه فرزندش، یوسف، هاجره و صدرا در فقر و محرومیت زندگی میکنند. او نبود شغل و محرومیت را دلیل اصلی گرایش به مواد مخدر میداند. خانم اسما نیز که همسرش رسول به اعدام محکوم شده، با چهار فرزند در تنگنای معیشتی قرار دارد. او به دلیل مشکلات مالی قصد طلاق دارد، اما همچنان امیدوار است همسرش بیگناه باشد و از اعدام نجات پیدا کند.
ضرورت همافزایی نهادهای مدنی
توسعه شهری بدون همافزایی و هماهنگی نهادهای ملی و مردمی امکانپذیر نیست. همکاری نخبگان، سرمایهگذاران و فعالان مدنی با نهادهای دولتی میتواند نقش سرنوشتسازی در پیشبرد اهداف اقتصادی ایفا کند. کشاورزان کورینی تصریح دارند که ناتوانی آنان در عدم بازسازی چاههای آب، کشاورزی را فلج کرده است. آنان از ناامیدی مطلق پس از پیگیریهای مکرر به ادارات دولتی خبر میدهند و معتقدند که پروندههای کشاورزان در ادارات دولتی مفقود و یا به بهانههای مختلف متوقف شده است. نبود برق پایدار، فقدان جادههای استاندارد، بیمارستان، مدرسه و نانوایی، به رونق اقتصادی و زندگی روزمره مردم آسیب وارد کرده است. عدم دسترسی کافی به آب شرب، سلامت و زندگی کورینیها را تهدید میکند. فقدان امکانات آموزشی و نبود انگیزه برای تحصیلات عالی، کودکان را از تحصیل محروم کرده و فقر را گسترش داده است. از سویی دیگر، عدم تحقق وعدههای مسئولان، اعتماد مردم را به نهادهای دولتی تضعیف کرده است.
لزوم توجه به راهکارهای توسعه اقتصادی
- مدیریت منابع آبی؛ تخصیص بودجه برای بازسازی و حفر چاههای جدید، بهرهبرداری از فناوریهای نوین، مانند نصب پمپهای خورشیدی، اجرای سیستمهای آبیاری به صورت قطرهای برای جلوگیری از هدررفت آب و افزایش بهرهوری کشاورزی.
- توسعه زیرساختها؛ تامین برق پایدار و نصب پنلهای خورشیدی، ایجاد شبکههای آبرسانی پایدار و جایگزینی تانکرها با لولهکشی
- اشتغالزایی و توسعه اقتصادی؛ کارآفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، راهاندازی گلخانهها، مرغداریها و کارگاههای صنعتی با حمایت مالی دولت، تخصیص بودجههای مشخص برای احیای کشاورزی، فعالسازی معادن منطقه و آزادسازی معدن آهن کورین با نظارت نهادهای ملی، حمایت از کشاورزان و ارائه وامهای بدون بهره، اعطای یارانه سوخت و تجهیزات کشاورزی برای احیای باغات پسته.
- آموزش و توسعه فرهنگی؛ ساخت و احداث مدارس در روستاها و ارائه بورسیههای تحصیلی برای تشویق کودکان به ادامه تحصیل، حمایت از دانشجویان و ارائه کمکهزینه تحصیلی به آنان، حمایت از خانوادههای زندانیان، ارائه کمکهای مالی به زنان بیوه و یتیمان برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی.
جان کلام
در سکوتی عمیق، قلم بار سنگین احساسات را بر دوش واژهها مینهد و در اوج ناامیدی، «فریاد یاری» سر میدهد: «مردم بلوچستان، با قلبهایی مهربان و ارادههایی استوار، در برابر امواج پرتلاطم چالشهای اقتصادی، فرهنگی و قهقرای سیاسی مقاومت کردهاند. آنان امروز نیازمند یاری ما هستند. بیایید دستان پرمهر خود را در دست یکدیگر دهیم و برای نجات و آبادانی مام وطن، جانفشانی کنیم. اگر وجدانهای بیدار را به فریاد درآوریم، میتوانیم ثابت کنیم که انسانیت هنوز زنده است. اجازه ندهیم زخمهای کهنه بر دلهای مردم اصیل و وطندوست بلوچ تا ابد باقی بماند! بیایید در مسیری که به سوی امید و زندگی بهتر حرکت میکند، گام برداریم».
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.