نه به کنسرت کف زندهرود
وقتی شهرداری اصفهان تصمیم گرفت ۱۵ تا ۱۸ شهریورماه جشنی را در بستر خشک زایندهرود برگزار کند، بسیاری این اقدام را تنها یک برنامه فرهنگی ندیدند، بلکه زخمی تازه بر حافظه جمعی شهر دانستند. بستر رودخانهای که قرنها شاهرگ حیات و هویت اصفهان بوده، قرار بود به صحنهای برای نمایش بدل شود. اما اعتراض گسترده شهروندان و فعالان محیط زیست این روایت را تغییر داد و یک بار دیگر نشان داد که جامعه مدنی حاضر نیست خشکی زایندهرود عادیسازی شود.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
وقتی شهرداری اصفهان تصمیم گرفت ۱۵ تا ۱۸ شهریورماه جشنی را در بستر خشک زایندهرود برگزار کند، بسیاری این اقدام را تنها یک برنامه فرهنگی ندیدند، بلکه زخمی تازه بر حافظه جمعی شهر دانستند. بستر رودخانهای که قرنها شاهرگ حیات و هویت اصفهان بوده، قرار بود به صحنهای برای نمایش بدل شود. اما اعتراض گسترده شهروندان و فعالان محیط زیست این روایت را تغییر داد و یک بار دیگر نشان داد که جامعه مدنی حاضر نیست خشکی زایندهرود عادیسازی شود.
زایندهرود همیشه بیش از یک رودخانه بوده است؛ رگی که زندگی را به قلب شهر میرساند، باغها را سیراب میکرد و پلها را معنا میبخشید. حالا سالهاست که جای آن جریان پرآب، بستری ترکخورده باقی مانده است. مردمی که کنار پل خواجو یا سیوسهپل قدم میزنند، هر بار با دیدن ترکهای خاکی نه تفریح، که حسرت را تجربه میکنند. در چنین شرایطی، تصمیم برای برگزاری جشن در کف رودخانه، نه نشانه شادی، که نشانه فراموشی تلقی شد.
اعتراضها به سرعت آغاز شد. تشکلهای محیط زیستی هشدار دادند که این تصمیم، خشکی رودخانه را «عادی» میکند و بهتدریج مطالبه عمومی برای بازگرداندن آب را تضعیف خواهد کرد. کارشناسان یادآور شدند که بحران وقتی به وضعیت طبیعی بدل شود، حساسیت اجتماعی فرو میریزد و هیچ انگیزهای برای تغییر باقی نمیماند. برای همین، مساله تنها برگزاری یک جشن نبود؛ بلکه پاسداری از حافظه جمعی و جلوگیری از فراموشی یک بحران حیاتی بود.
در این میان، بعد زیستمحیطی نیز اهمیت داشت. حضور گسترده جمعیت در بستر شکننده رودخانه میتوانست باعث فرسایش خاک، آسیب به پوشش گیاهی و افزایش گردوغبار شود. رودخانهای که همین حالا هم در وضعیتی بحرانی است، با چنین اقداماتی بیشتر از حیات طبیعیاش فاصله میگیرد.
افکار عمومی این بار یکپارچه بود. موج اعتراضها در شبکههای اجتماعی، یادداشتها و تصاویر، پیامی روشن داشت: زایندهرود جای جشن نیست، جای حیات است. این همصدایی نشان داد که حساسیت عمومی هنوز زنده است و رودخانه هنوز در جان مردم حضور دارد.
فشار اجتماعی سرانجام شهرداری را به عقبنشینی واداشت. اعلام شد که محل برگزاری مراسم از بستر رودخانه به سنگفرشهای حاشیه منتقل خواهد شد. تغییری که در ظاهر کوچک بود، اما معنای بزرگی داشت: جامعه مدنی توانست تصمیمی نمادین را تغییر دهد و حرمت رودخانه را پاس بدارد.
این ماجرا نشان داد که بحرانهای زیستمحیطی تنها مساله آب و خاک نیستند؛ آنها به عمق فرهنگ و هویت جوامع پیوند خوردهاند. خشک شدن زایندهرود نه فقط کشاورزی و تالاب گاوخونی را تهدید میکند، بلکه بخشی از روان جمعی اصفهان را نشانه گرفته است. در چنین شرایطی، پاسداری از بستر رودخانه به معنای پاسداری از حافظه تاریخی و هویت شهری است.
زایندهرود هنوز منتظر بازگشت جریان آب است. مردم اصفهان با اعتراض مدنی خود نشان دادند که نمیخواهند این انتظار به سکوت و فراموشی بدل شود. آنها یادآوری کردند که بستر رودخانه باید نماد بحران و مطالبه برای احیا بماند، نه صحنهای برای سرگرمیهای موقت. این روایت از یک جشن نیمهکاره، بیش از آنکه حکایت یک برنامه لغوشده باشد، نشانه قدرت جامعهای است که نمیخواهد بحران را عادیسازی کند و حافظهاش را از دست بدهد.
آخرین اخبار فرهنگ و هنر را از طریق این لینک پیگیری کنید.