|

اولين قتل‌عام در خاورميانه

سالار سيف‌الديني

24 آوريل سالروز نمادين نخستين کشتار سازمان‌يافته قرن بيستم است که منجر به پاکسازي نژادي نزديک به 1.5 ميليون نفر در ارمنستان غربي يا شرق آناتولي شد. اين پروژه در سال‌هاي آخر امپراتوري عثماني پيامدهاي سياسي، اجتماعي و حتي ژئوپليتيکي داشت که در تعيين مرزهاي جديد بي‌تأثير نبود.

ابعاد حقوقي اين واقعه که پيش‌زمينه‌اي تجربي براي هولوکاست، کشتار کردها و شيعيان در عراق و ساير پاکسازي‌ها بود؛ تا به امروز گريبان‌گير عاملان آن است. اين نسل‌کشي بي‌رحمانه علاوه بر اينکه دموگرافي طبيعي خاورميانه را تغيير داد، جسارت کافي به مستبدان آينده در منطقه مانند صدام براي کشتار کردها و شيعيان داد.
وجدان جمعي ترکيه، مدت‌ها است که درباره اين تراژدي تاريخي حساس شده و زمزمه‌هاي جدي مبني بر عذرخواهي از ارامنه در قالب کمپين‌هاي مختلف آغاز شده است. «حسن جمال» نوه پسري جمال پاشا از سران دولت عثماني يکي از سه عامل اصلي اين نسل‌کشي، نمادي از وجدان آزرده ترک‌ها در برابر اين جنايت است. او با نوشتن کتابي با عنوان «نسل‌کشي ارامنه» سعي کرده است بخشي از آمال و رنج‌هاي تاريخي را التيام دهد.
بسياري از روشنفکران، نمايندگان مجلس و روزنامه‌نگاران ابراز تأسف و شرمندگي کرده‌اند. رجب طيب اردوغان در 23 آوريل 2014 با انتشار بيانيه‌اي هرچند از عنوان نسل‌کشي استفاده نکرد؛ اما از اين واقعه رسما عذرخواهي کرد. به‌هر‌حال وجدان ملي ترک‌ها از اين جنايت دولتي آزرده شده و انتظار مي‌رود ترکيه در سال‌هاي بعدي گام‌هاي مثبت‌تري در‌اين‌باره بردارد. ترکيه داراي يکي از پيشروترين جوامع مدني در منطقه است و همين خصلت باعث شده ديناميسم‌هاي داخلي آن مانند چراغي در تاريکي عمل کند. همين ويژگي است که ترکيه را با کشورهايي مانند عراق متفاوت كرده و يک سر‌و‌گردن فراتر قرار داده است؛ اما آنچه ژنوسايد را براي مردم منطقه خاورميانه مهم مي‌کند، دو نکته اساسي است:
نخست اينکه جنايت ژنوسايد اولين گام براي کشتار و پاکسازي نژادي از سوي عده‌اي افراطي در حکومت اتحاد و ترقي (دهه پاياني عمر عثماني) بود که خاورميانه را براي خشونت‌هاي مذهبي و قومي بعدي آماده کرد؛ بنابراين تقبيح مستمر و بدنامي «ايدئولوژي و عاملان» اين جنايت، فارغ از وابستگي ملي‌شان جوامع را براي مدارا و هم‌زيستي بيشتر آماده و تضمين مي‌کند تا شايد خاورميانه، در برابر ذهنيت و گفتمان افراط‌گري تا اندازه‌اي بيمه شود.
نکته دوم آسيبي است که کشور و مردم ايران از اين واقعه متحمل شدند. در تاريخ آمده است که ديگر اتباع مسيحي عثماني (موسوم به جيلوها) پس از مشاهده کشتار ارامنه، دست به شورش زده و از حکاري به سمت شمال‌غرب ايران حمله کرده و در نتيجه ستم‌هايی به مردم آذربايجان وارد کردند. دولت عثماني بدون آنکه مسئوليت رفتار اتباع خود را بپذيرد، چشم خود را بر رفتار آنها بست.
همين نکته نشان مي‌دهد که امنيت کشورمان تا چه حد متأثر از حاشيه بيروني مرزهاست و سرريز اتفاقاتي از اين دست چگونه مي‌تواند امنيت ما را تحت تأثير خود قرار دهد.
البته ايران در آن دوران روزگار بي‌دولتي را در سال‌هاي پاياني قاجاريه سپري مي‌کرد؛ اما امروز کشور ما قدرتمند است و قادريم با چشم باز رخدادهاي اجتماعي و سياسي جدار بيروني مرزهاي خود را دنبال کرده و تمهيدات پيشگيرانه براي جلوگيري از رخدادهاي مشابه اتخاذ کنيم.

24 آوريل سالروز نمادين نخستين کشتار سازمان‌يافته قرن بيستم است که منجر به پاکسازي نژادي نزديک به 1.5 ميليون نفر در ارمنستان غربي يا شرق آناتولي شد. اين پروژه در سال‌هاي آخر امپراتوري عثماني پيامدهاي سياسي، اجتماعي و حتي ژئوپليتيکي داشت که در تعيين مرزهاي جديد بي‌تأثير نبود.

ابعاد حقوقي اين واقعه که پيش‌زمينه‌اي تجربي براي هولوکاست، کشتار کردها و شيعيان در عراق و ساير پاکسازي‌ها بود؛ تا به امروز گريبان‌گير عاملان آن است. اين نسل‌کشي بي‌رحمانه علاوه بر اينکه دموگرافي طبيعي خاورميانه را تغيير داد، جسارت کافي به مستبدان آينده در منطقه مانند صدام براي کشتار کردها و شيعيان داد.
وجدان جمعي ترکيه، مدت‌ها است که درباره اين تراژدي تاريخي حساس شده و زمزمه‌هاي جدي مبني بر عذرخواهي از ارامنه در قالب کمپين‌هاي مختلف آغاز شده است. «حسن جمال» نوه پسري جمال پاشا از سران دولت عثماني يکي از سه عامل اصلي اين نسل‌کشي، نمادي از وجدان آزرده ترک‌ها در برابر اين جنايت است. او با نوشتن کتابي با عنوان «نسل‌کشي ارامنه» سعي کرده است بخشي از آمال و رنج‌هاي تاريخي را التيام دهد.
بسياري از روشنفکران، نمايندگان مجلس و روزنامه‌نگاران ابراز تأسف و شرمندگي کرده‌اند. رجب طيب اردوغان در 23 آوريل 2014 با انتشار بيانيه‌اي هرچند از عنوان نسل‌کشي استفاده نکرد؛ اما از اين واقعه رسما عذرخواهي کرد. به‌هر‌حال وجدان ملي ترک‌ها از اين جنايت دولتي آزرده شده و انتظار مي‌رود ترکيه در سال‌هاي بعدي گام‌هاي مثبت‌تري در‌اين‌باره بردارد. ترکيه داراي يکي از پيشروترين جوامع مدني در منطقه است و همين خصلت باعث شده ديناميسم‌هاي داخلي آن مانند چراغي در تاريکي عمل کند. همين ويژگي است که ترکيه را با کشورهايي مانند عراق متفاوت كرده و يک سر‌و‌گردن فراتر قرار داده است؛ اما آنچه ژنوسايد را براي مردم منطقه خاورميانه مهم مي‌کند، دو نکته اساسي است:
نخست اينکه جنايت ژنوسايد اولين گام براي کشتار و پاکسازي نژادي از سوي عده‌اي افراطي در حکومت اتحاد و ترقي (دهه پاياني عمر عثماني) بود که خاورميانه را براي خشونت‌هاي مذهبي و قومي بعدي آماده کرد؛ بنابراين تقبيح مستمر و بدنامي «ايدئولوژي و عاملان» اين جنايت، فارغ از وابستگي ملي‌شان جوامع را براي مدارا و هم‌زيستي بيشتر آماده و تضمين مي‌کند تا شايد خاورميانه، در برابر ذهنيت و گفتمان افراط‌گري تا اندازه‌اي بيمه شود.
نکته دوم آسيبي است که کشور و مردم ايران از اين واقعه متحمل شدند. در تاريخ آمده است که ديگر اتباع مسيحي عثماني (موسوم به جيلوها) پس از مشاهده کشتار ارامنه، دست به شورش زده و از حکاري به سمت شمال‌غرب ايران حمله کرده و در نتيجه ستم‌هايی به مردم آذربايجان وارد کردند. دولت عثماني بدون آنکه مسئوليت رفتار اتباع خود را بپذيرد، چشم خود را بر رفتار آنها بست.
همين نکته نشان مي‌دهد که امنيت کشورمان تا چه حد متأثر از حاشيه بيروني مرزهاست و سرريز اتفاقاتي از اين دست چگونه مي‌تواند امنيت ما را تحت تأثير خود قرار دهد.
البته ايران در آن دوران روزگار بي‌دولتي را در سال‌هاي پاياني قاجاريه سپري مي‌کرد؛ اما امروز کشور ما قدرتمند است و قادريم با چشم باز رخدادهاي اجتماعي و سياسي جدار بيروني مرزهاي خود را دنبال کرده و تمهيدات پيشگيرانه براي جلوگيري از رخدادهاي مشابه اتخاذ کنيم.