|

چرا ایران ناگزیر از «مدیریت چندپولی» است؟

بازی ناعادلانه ارزش پول

اقتصاد پولی ایران وارد مرحله‌ای شده است که دیگر نمی‌توان آن را با ابزارهای کلاسیک توضیح داد یا با شعارهای قدیمی اداره کرد. تضعیف شدید ارزش پول ملی، تورم مزمن و فرسایش اعتماد عمومی، باعث شده نقش‌های سنتی پول -به‌ عنوان واحد سنجش، ذخیره ارزش و ابزار مبادله- به‌طور هم‌زمان تضعیف شود. در چنین شرایطی، اصرار بر اینکه «فقط یک پول رسمی وجود دارد» نه‌تنها ثبات را بازنمی‌گرداند، بلکه واقعیت اقتصاد را نادیده می‌گیرد.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

مصطفی عزیزیان: اقتصاد پولی ایران وارد مرحله‌ای شده است که دیگر نمی‌توان آن را با ابزارهای کلاسیک توضیح داد یا با شعارهای قدیمی اداره کرد. تضعیف شدید ارزش پول ملی، تورم مزمن و فرسایش اعتماد عمومی، باعث شده نقش‌های سنتی پول -به‌ عنوان واحد سنجش، ذخیره ارزش و ابزار مبادله- به‌طور هم‌زمان تضعیف شود. در چنین شرایطی، اصرار بر اینکه «فقط یک پول رسمی وجود دارد» نه‌تنها ثبات را بازنمی‌گرداند، بلکه واقعیت اقتصاد را نادیده می‌گیرد.

واقعیت این است که اقتصاد ایران، چه بخواهیم چه نخواهیم، وارد وضعیت چندپولی شده است؛ از دلار نقدی گرفته تا دارایی‌های دلاری دیجیتال. پرسش اصلی دیگر این نیست که آیا چندپولی خوب است یا بد، بلکه این است که با آن چه می‌کنیم: انکارش می‌کنیم یا آن را  مدیریت می‌کنیم؟

تجربه کشورهای مختلف نشان می‌دهد در دوره‌های گذار پولی، دولت‌هایی موفق‌تر بوده‌اند که به‌جای جنگ فرسایشی با واقعیت، نقش خود را بازتعریف کرده‌اند. در جهان امروز، پول به‌سرعت در حال جهانی‌شدن است؛ از مرزهای جغرافیایی عبور می‌کند و بیش از گذشته به یک «زیرساخت» تبدیل می‌شود، نه صرفا ابزار حاکمیتی. رشد استیبل‌کوین‌ها و دیجیتالی‌شدن دلار، نمونه‌های روشن 

این تحول‌اند.

در این چارچوب، چندپولی لزوما نشانه فروپاشی نیست؛ می‌تواند مرحله‌ای از تطبیق با نظم جدید پولی جهانی باشد. اصرار بر انکار آن، فقط باعث می‌شود این روند به‌صورت زیرزمینی، پرهزینه و بی‌کنترل پیش برود. در مقابل، «مدیریت فعال چندپولی» به معنای پذیرش واقعیت و تلاش برای تنظیم‌گری هوشمندانه آن است؛ یعنی تغییر نقش حکومت از انحصارگر پول به تنظیم‌گر جریان‌های پولی.

از زاویه‌ای گسترده‌تر، جهانی‌شدن پول فقط یک بحث فنی نیست؛ بُعدی اجتماعی و حتی اخلاقی هم دارد. پول جهانی می‌تواند به شکل‌گیری نوعی عدالت پولی کمک کند؛ جایی که ارزش پول افراد کمتر به جغرافیا، گذرنامه یا ناکارآمدی سیاست‌گذاری داخلی وابسته باشد. در چنین نظمی، شکاف قدرت خرید صرفا به دلیل محل تولد کاهش می‌یابد و هزینه بی‌ثباتی پولی کمتر به دوش خانوارها می‌افتد.

از این منظر، بحران پولی فعلی -هرچند خطرناک- می‌تواند به یک فرصت تبدیل شود: فرصت پیوند زودهنگام و هوشمندانه با پول جهانی. برندگان این گذار، کشورهایی نیستند که بیشترین مقاومت را نشان می‌دهند، بلکه آنهایی هستند که زودتر قواعد بازی جدید را می‌پذیرند و برای آن چارچوب نهادی می‌سازند.

مسئله امروز ایران، بازگرداندن پول ملی به جایگاه آرمانی گذشته نیست؛ چنین هدفی در شرایط فعلی نه ممکن است و نه حتی صادقانه. مسئله اصلی، تعریف نقشی واقع‌بینانه برای پول ملی در یک نظام چندلایه و جهانی‌شده است. حاکمیت پولی در قرن بیست‌ویکم دیگر با انحصار پول تعریف نمی‌شود، بلکه با شفافیت قواعد، قابلیت پیش‌بینی و مدیریت هم‌زیستی پول‌های مختلف سنجیده می‌شود. انکار این واقعیت، هزینه‌ای فراتر از اقتصاد دارد، اما پذیرش و مدیریت آن می‌تواند آغاز یک مسیر کم‌هزینه‌تر، منصفانه‌تر  و پایدارتر باشد.

 

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.