|

مالیات ربات‌ها‌

بازنگری در منطق مالیات‌ستانی در عصر هوش مصنوعی

شتاب پیشرفت در رباتیک، اتوماسیون و هوش مصنوعی مولد، نظم سنتی تولید و بازار کار جهان را به‌سرعت دگرگون می‌کند؛ دگرگونی‌ای که نشان می‌دهد بسیاری از مفاهیم مالیاتیِ مبتنی بر نیروی انسانی دیگر کارایی گذشته را ندارند. در اقتصادهای پیشرفته، بخش قابل‌توجهی از ارزش افزوده امروز نه توسط انسان، بلکه توسط ماشین‌ها و الگوریتم‌ها خلق می‌شود و این تغییر پیامدهای عمیقی برای نظام‌های مالیاتی به همراه دارد.

مالیات ربات‌ها‌

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

کمیل احمدی‌لیوانی-پژوهشگر: شتاب پیشرفت در رباتیک، اتوماسیون و هوش مصنوعی مولد، نظم سنتی تولید و بازار کار جهان را به‌سرعت دگرگون می‌کند؛ دگرگونی‌ای که نشان می‌دهد بسیاری از مفاهیم مالیاتیِ مبتنی بر نیروی انسانی دیگر کارایی گذشته را ندارند. در اقتصادهای پیشرفته، بخش قابل‌توجهی از ارزش افزوده امروز نه توسط انسان، بلکه توسط ماشین‌ها و الگوریتم‌ها خلق می‌شود و این تغییر پیامدهای عمیقی برای نظام‌های مالیاتی به همراه دارد. هرچند ایران هنوز به‌صورت مستقیم با مسئله «مالیات ربات‌ها» روبه‌رو نشده است و سطح فعلی اتوماسیون در آن با اقتصادهای صنعتی قابل‌مقایسه نیست، اما ابعاد جهانی این بحث و سرعت انتقال فناوری نشان می‌دهد که نادیده‌گرفتن آن می‌تواند کشور را در آینده با چالش‌های ناگهانی روبه‌رو کند، ازاین‌رو، پرداختن به این موضوع نه یک دغدغه دوردست، بلکه ضرورتی برای سیاست‌گذاری آینده‌نگر است.

چرا بحث مالیات ربات‌ها جدی شده است؟

در اقتصادهای بزرگ، گسترش اتوماسیون نه‌تنها ساختار تولید، بلکه جریان درآمدهای دولت را نیز تغییر داده است. نظام‌های مالیاتی سنتی عمدتا بر کار بنا شده‌اند و در مالیات حقوق، بیمه‌های اجتماعی، سهم کارفرما و... با سازوکارهایی مواجه هستیم که همگی به حضور نیروی انسانی وابسته‌اند؛ اما وقتی همان کار توسط ربات‌ها یا الگوریتم‌ها انجام می‌شود، بسیاری از این منابع مالیاتی حذف می‌شود. در نتیجه، با اینکه تولید افزایش می‌یابد، پایه مالیاتی دولت کوچک‌تر می‌شود؛ هم‌زمان هزینه‌های عمومی برای جبران پیامدهای اجتماعیِ جایگزینی نیروی کار (بیکاری، آموزش مجدد، خدمات رفاهی) بیشتر می‌شود. این شکاف دولت‌ها را با معادله‌ای دشوار مواجه کرده است. معادله‌ای که در آن، اگرچه اتوماسیون مزیت رقابتی ایجاد می‌کند، اما پیامدهای مالیاتی و اجتماعی جدی نیز به وجود می‌آورد. در چنین فضایی است که شاهد مطرح‌شدن ایده «مالیات ربات‌ها» هستیم. ایده‌ای که جوهر و مبنای مشخصی دارد: وقتی جایگزینیِ نیروی انسانی، منافع اقتصادی برای سرمایه ایجاد می‌کند، باید سهمی در تأمین مالی هزینه‌های اجتماعی بپردازد.

استدلال‌های موافقان: بازگرداندن بخشی از سود فناوری به جامعه

موافقان این سیاست معتقدند اتوماسیون بدون پرداخت هزینه اجتماعی در حال توسعه است. اگر استخدام یک کارگر همراه با انواع مالیات‌ها و تعهدات بیمه‌ای است، جایگزینیِ او با ربات نباید کاملا بدون بار مالی باشد. همین عدم تقارن می‌تواند انگیزه کارفرما را به طور غیرکارآمدی به سمت اتوماسیون سوق دهد؛ حتی در مواردی که میزان بهره‌وریِ این جایگزینی از نظر اقتصادی هنوز به حد قابل‌دفاع نرسیده باشد. از نگاه طرفداران، مالیات ربات‌ها در واقع نوعی ترمیم‌کننده عدالت رقابتی میان انسان و ماشین است. هدف این نوع مالیات جلوگیری از نوآوری نیست، بلکه هدایت آن به مسیری است که جامعه نیز از منافعش بهره‌مند شود. درآمد این مالیات می‌تواند در بخش‌هایی همچون آموزش مهارت‌های جدید، حمایت از کارگرانی که شغلشان در معرض تهدید قرار گرفته، تقویت صندوق‌های بازنشستگی یا سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های فناوری صرف شود. استدلال دیگر موافقان، به رشد روزافزون سهم سود در اقتصاد جهانی بازمی‌گردد. بخش بزرگ‌تری از ثروت تولیدشده در سال‌های اخیر نه به نیروی کار بلکه به سرمایه رسیده است؛ در نتیجه، نظام مالیاتی باید از وابستگی صرف به کار خارج شود و با ساختار جدید تولید هم‌راستا شود. مالیات ربات‌ها یکی از طرح‌هایی است که برای پر کردن این خلأ مطرح می‌شود.

نقدهای مخالفان: کندشدن نوآوری و دشواری‌های اجرایی

در سمت مقابل، گروهی از اقتصاددانان و فعالان صنعت معتقدند هرگونه مالیات جدید بر فناوری، در بلندمدت به ضرر اقتصاد تمام می‌شود. به باور آنان، اتوماسیون عاملی کلیدی برای رشد بهره‌وری است و کاهش سرعت آن به معنای تضعیف رقابت‌پذیری جهانی خواهد بود. کشورهایی که زودتر و گسترده‌تر از فناوری استفاده می‌کنند، معمولا رشد اقتصادی و سطح رفاه بالاتری را تجربه می‌کنند. موضوع دیگر موردتوجه منتقدان، دشواری تعریف ربات است. در اقتصاد دیجیتال امروز، اتوماسیون تنها به یک بازوی مکانیکی محدود نیست؛ به‌عبارت‌دیگر، مرزبندی بین «ابزار»، «ماشین» و «ربات جایگزینِ نیروی کار» به طور طبیعی مبهم است. این ابهام می‌تواند اجرای سیاست را دشوار، اختلاف‌برانگیز و حتی ناممکن کند. به‌عنوان‌مثال می‌توان به سؤالاتی ازاین‌دست اشاره کرد: آیا در تعریف صورت‌گرفته، یک نرم‌افزار حسابداری که وظایف ده‌ها نیروی اداری را انجام می‌دهد ربات محسوب می‌شود؟ آیا هوش مصنوعی که گزارش مالی تهیه می‌کند باید مشمول مالیات باشد؟ یا خودروهای خودران به‌عنوان ربات در نظر گرفته می‌شوند؟ مخالفان همچنین هشدار می‌دهند که وضع مالیات ربات‌ها ممکن است موجب مهاجرت سرمایه شود و شرکت‌ها تولید را به کشورهایی منتقل کنند که چنین مالیاتی ندارند و در نتیجه نه‌تنها اشتغال داخلی، بلکه کل زنجیره ارزش صنعتی آسیب می‌بیند.

تجربه کشورها: آزمون‌های محدود، بدون اجماع جهانی

اگرچه هنوز هیچ کشور بزرگی مالیات مستقیم بر ربات‌ها وضع نکرده، اما نمونه‌هایی وجود دارد که در عمل شبیه این سیاست‌اند. کره جنوبی در سال ۲۰۱۷ بخشی از معافیت مالیاتی سرمایه‌گذاری در اتوماسیون را حذف کرد؛ اقدامی که به‌نوعی «مالیات غیرمستقیم بر ربات» تلقی می‌شود. هدف این سیاست، جلوگیری از سرعت بیش از حد اتوماسیون و حفظ تعادل میان اشتغال و بهره‌وری بود. در اتحادیه اروپا نیز بحث‌های مشابهی مطرح شد، اما پارلمان اروپا در نهایت پیشنهاد مالیات ربات‌ها را رد کرد. مخالفان اروپایی معتقد بودند که هرگونه مانع برای اتوماسیون، قدرت رقابتی اروپا را در برابر آمریکا و شرق آسیا کاهش می‌دهد. در ایالات متحده نیز با وجود طرح‌های متعدد، هنوز چارچوب عملی مشخصی وجود ندارد؛ هرچند مباحث مربوط به مالیات بر اتوماسیون در سطح ایالت‌ها در حال گسترش است. این تجربه‌ها یک پیام روشن دارند: کشورها از پیامدهای اجتماعی اتوماسیون نگران هستند، اما هنوز درباره ابزار مناسب برای مدیریت آن به اجماع نرسیده‌اند.

راه‌حل‌های جایگزین: مالیات بر پیامد به‌جای مالیات بر ربات

بیشتر اقتصاددانان معتقدند بهترین مسیر، هدف‌گیری مستقیم «ربات» نیست، بلکه باید پیامدهای اقتصادی اتوماسیون را مدیریت کرد. چند رویکرد کلیدی در این زمینه مطرح است که نسبت به مالیات مستقیم بر ربات‌ها ابهام کمتر و قابلیت اجرای بیشتری دارند. در این میان می‌توان به مالیات بر بهره‌وری افزوده اشاره کرد که در آن به‌جای شناسایی ربات، بخشی از سود حاصل از رشد بهره‌وری شرکت‌ها که از محل اتوماسیون ناشی شده باشد، مشمول مالیات می‌شود. اصلاح مالیات بر سود شرکت‌ها راه‌حل پیشنهادی دیگری است که در آن، شرکت‌هایی که خط تولید خود را تمام‌خودکار کرده‌اند، سهم بیشتری از مالیات پرداخت می‌کنند. سازوکارهای تشویقی برای حفظ و بازآموزی نیروی کار دسته دیگری از راه‌حل‌های این حوزه است. در این روش به‌جای تنبیه فناوری، شرکت‌هایی که برنامه‌های ارتقای مهارت برای کارکنان ارائه می‌کنند مشوق مالیاتی دریافت خواهند کرد. در نهایت، صندوق‌های همگانی فناوری نیز به‌عنوان یکی از گزینه‌های جایگزین مطرح است که در آن مشابه سازوکارهای توزیع سود منابع طبیعی، بخشی از سود فناوری در صندوقی ذخیره و میان شهروندان توزیع می‌شود.

جمع‌بندی: اقتصاد جدید به مالیات‌ستانی جدید نیاز دارد

موج اتوماسیون ساختار اقتصاد جهانی را به طور بنیادین تغییر می‌دهد. افزایش بهره‌وری، کاهش هزینه‌ها و رشد رقابت‌پذیری از یک سو، و نگرانی از افزایش نابرابری و کاهش پایه مالیاتی از سوی دیگر، دولت‌ها را وادار کرده درباره رابطه میان فناوری و مالیات دوباره بیندیشند. «مالیات ربات‌ها» لزوما بهترین یا حتی عملی‌ترین پاسخ نیست، اما نشانه‌ای از ضرورت بازطراحی نظام مالیاتی در عصر هوش مصنوعی است. توجه به این بحث - حتی برای کشورهایی که هنوز با اتوماسیون وسیع روبه‌رو نشده‌اند - اهمیت استراتژیک دارد. آینده مالیات‌ستانی، چه در قالب مالیات ربات و چه در قالب مدل‌های منعطف‌تر، ناگزیر باید با ساختار جدید تولید هماهنگ شود؛ ساختاری که در آن سرمایه و الگوریتم نقش پررنگ‌تری نسبت به نیروی کار سنتی خواهند داشت.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.