|

نگاهی به فیلم «بهشت»، ساخته ران هاوارد

روایتی از سقوط انسان‌ها

تماشای فیلم «بهشت» (Eden) روایتی از سقوط، دموکراسی، ایده‌های فلسفی و اگزیستانسیالیسم است. این فیلم پرسروصدا که در ژانر مهیج و بقا قرار دارد، محصول ۲۰۲۴ و تولید آمریکاست. فیلم به کارگردانی ران هاوارد مشهور سینمای جهان است.

روایتی از سقوط انسان‌ها

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

فرزانه متین

 

تماشای فیلم «بهشت» (Eden) روایتی از سقوط، دموکراسی، ایده‌های فلسفی و اگزیستانسیالیسم است. این فیلم پرسروصدا که در ژانر مهیج و بقا قرار دارد، محصول ۲۰۲۴ و تولید آمریکاست. فیلم به کارگردانی ران هاوارد مشهور سینمای جهان است.

هاوارد ۷۱‌ساله که با ساخت فیلم‌هایی همچون آپولو ۱۱، ذهن زیبا، مرد سیندلایی، فراست/نیکسون به شهرت فراوان رسید و برای ذهن زیبا نیز‌ دو جایزه اسکار دریافت کرد، متخصص تنوع ژانر به‌شمار می‌رود؛ از این‌رو، در سال گذشته فیلمی پرحاشیه مبتنی بر زندگی دکتر فریدریش ریتر و همسرش دورا اشتراخ (شهروندان آلمانی) در یکی از جزیره‌های مجمع‌الجزایر گالاپاگوس را ساخت. پیش از آنکه به روایت جهان فیلم پرداخته شود، باید گفت مجمع‌الجزایر گالاپاگوس که در اقیانوس آرام قرار دارد و‌ متعلق به کشور اکوادور است، شهرتش را مدیون نظریه تکامل داروین است. داروین با سفر به یکی از این جزایر، توانست نظریه خود را به اثبات برساند؛ از این‌رو یکی از این جزیره‌ها به اسم وی نام‌گذاری شده است. هاوارد در فیلمش، مجموعه‌ای از مشهورترین ستارگان هالیوودی را جمع کرده است؛ جود لاو،‌ ونسا کری، دانیا بردل، سیدنی سوئینی، آنا دِ مارس، جاناتان تیتل و ریچارد راکسبرا‌.

دکتر ریتر به همراه همسرش دورا برای نوشتن یک فلسفه جدید برای زندگی، بعد از جنگ جهانی اول (۱۹۲۹) به جزیره فلوریانا در مجمع‌الجزایر گالاپاگوس رفته است و در آن محل در آرامش زندگی می‌کند. آرامش این ساحل برای دکتر با آمدن یک خانواده جدید، هاینرز به همراه همسرش مارگارت و پسرش هری، به هم می‌خورد. آنها شیفته زندگی دکتر ریتر شده‌اند. هم اینکه به خاطر خرابی‌های جنگ حقوق‌شان کفاف زندگی در یک جامعه متمدن را نمی‌دهد، تصمیم می‌گیرند به این جزیره بیایند. پس از مدتی از آمدن آنها، یک بارونس خودشیفته با بازی آنا دِمارس به همراه بادیگاردهایش برای ساختن یک هتل بهشتی وارد این جزیره می‌شود و همه چیز به هم می‌خورد.

در این تمدن کوچک، سه گروه با سه اندیشه متفاوت می‌خواهند در کنار هم زندگی کنند که امری ناشدنی است. دکتر ریتر دائم در حال نوشتن بیانیه‌های فلسفی درباره سرشت بشر است و ماهانه به کشتی که به آن جزیره می‌آید، یادداشت‌هایش را برای چاپ در روزنامه‌ها می‌دهد، اما خانواده هاینرز در پی بقا هستند و خانه‌ای مسقف با سنگ می‌سازند که از بلاهای طبیعی دور بمانند، در مقابل این بارونس پولدار که می‌خواهد به هر نحوی شده هتل‌ خود را بسازد، درصدد آن است که رابطه این دو همسایه را به هم بزند (ریتر و هاینرز). بارونس در ظاهر اصیل است ولی در درونش خبری از اصالت نیست و او از نقابی برای پوشاندن جنبه‌های تاریک زندگی‌اش استفاده می‌کند؛ از این‌رو کتاب «تصویر دوریان گری» از اسکار وایلد را همیشه کنارش دارد که کنایه‌ای از سبک زندگی‌اش است. بهشت در این فیلم استعاره‌ای بیش نیست که به حقیقت نمی‌پیوندد و تمدنی نوپاست که شکل نمی‌گیرد. تمدن به تدریج در این اثر فرو می‌ریزد و‌ آن مانیفست ریتر شباهتی به شیادی بیش ندارد. او که گیاه‌خوار است، به تدریج دیگر نمی‌تواند خودش را با این نوع سبک زندگی وفق دهد و حتی برای آرمان‌هایش دست به آدم‌کشی می‌زند و خیلی سریع این بهشت تبدیل به جهنم می‌شود.

موتیف اصلی فیلم، اخلاق، انتخاب، مرگ و انسانیت است و فیلم سؤالات مهمی را از مخاطب می‌پرسد؛ آیا طبیعت بی‌رحم است یا انسان‌ها‌؟ در شرایطی که بقا سخت و حتی ناممکن به نظر می‌رسد، ‌اخلاق هنوز معنادار است؟ و در نهایت چه چیزی باعث وجدان در انسان می‌شود؟

کارگردان ذهن زیبا در اثر اخیرش نشان داد خطر اصلی، طبیعت وحشی نیست، بلکه خود انسان‌ها هستند که به یکدیگر رحم ندارند. او از سبک کلاسیک و داستان‌محور فاصله گرفته و به فرمی واقع‌گرایانه و تاریک‌تر رو آورده است. تماشاگر فیلم «بهشت»، تجربه‌ای تلخ اما روان‌شناختی و فلسفی را پشت سر می‌گذارد. او با دیدن اثر، نقاب تمدن انسانی برایش کنار می‌رود و نشان داده می‌شود مرز بین انسان و‌ حیوان در شرایط بحرانی چقدر باریک است.

این اثر جاه‌طلبانه را نمی‌توان به‌مثابه واقعیت پنداشت؛ چراکه سازنده از دو کتابی الهام گرفته که یکی به قلم مارگارت است و دیگری به قلم دورا. هرکدام از کتاب‌ها، دیگری را تکذیب می‌کند و مشخص نیست زاویه دید کدام‌یک‌ از این دو زن‌ نسبت به اتفاقاتی که در آن جزیره رخ داده، درست است.

ممکن است عمده‌ترین دلیل آن، وجود بارونس اغواگر باشد که کدام‌یک از مردان، او را کشته است. از دید مارگارت، دکتر ریتر او را کشته و از دید دورا، هاینرز. شاید هم یکی از این دو زن او را به قتل رسانده‌اند؛ چرا‌که بارونس را تهدیدی برای زندگی مشترک‌شان می‌دیدند. بنابراین با قاطعیت نمی‌توان‌ به آنچه در آن ساحل رخ داده است، اعتماد داشت. در نتیجه جذابیت فیلم در گرو مستندات نیست؛ چرا‌که همان‌طور که گفته شد هر دو‌ کتاب‌‌ با اغماض نوشته شده‌اند و همان جمله معروف که «‌تاریخ را فاتحان می‌نویسند» در اینجا صدق می‌کند. اما آنچه‌ مهم است و هاوارد آن را به‌خوبی نشان داده، فروپاشی روانی و اخلاقی انسان‌ها با زاویه فلسفی و تأمل‌برانگیز است.

جلوه‌های بصری در این فیلم شگفت‌انگیز است. موسیقی مینی‌مال همراه با صدای طبیعت به حس تنش و اضطراب در فیلم کمک بسیاری کرده و‌ صداگذاری محیطی نیز درخشان است و حس زنده‌بودن در لحظه را برای مخاطب ایجاد می‌کند. یکی دیگر از نقاط مثبت «بهشت»، شخصیت‌پردازی‌های قوی است؛ با اینکه رفتارهای بازیگران آن گنگ و گیج است، اما در خدمت هدف اصلی قصه به کار گرفته شده است. سیدنی سوئینی یکی از بهترین بازی‌های خود را در این فیلم ارائه داده است. البته شخصیت آنا دمارس عمق چندانی ندارد و ضعیف‌ترین بازی در میان بازیگران را بر عهده دارد. فیلم بهشت تمثیلی بزرگ از تمدن، اخلاق، ذات بشر و غلبه انسان بر طبیعت به‌‌شمار می‌رود و جزء آثاری محسوب می‌شود که مخاطب عامه‌پسند، آن را دوست ندارد.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.