سفیر صلح یا جنگ؟
ترامپ با اشاعه خشونت و حمایت بیقید و شرط از سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل، عملاً به یکی از مروجین اصلی جنگ در منطقه تبدیل شده است. اهداف اصلی سفر او به منطقه، نه ایجاد صلح، بلکه فروش هرچه بیشتر تسلیحات به کشورهای عربی است؛ اقدامی که در واقع نوعی تأمین مالی برای پروژههای نظامی گستردهتر آمریکاست.

به گزارش گروه رسانه ای شرق، حسین کنعانی مقدم، کارشناس روابط بینالملل در یادداشتی نوشت: در روزهایی که کاخ سفید با نمایشهای رسانهای تلاش میکند چهرهای صلحطلب از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، ارائه دهد، شواهد و قرائن حکایت از واقعیتی کاملاً متفاوت دارند.
برخی رسانههای غربی و حتی بعضی از تحلیلگران منطقهای، تغییر لحن و ادبیات ترامپ را نشانهای از رویکرد صلحطلبانه او تلقی میکنند و سفر اخیرش به منطقه غرب آسیا را در همین راستا تفسیر مینمایند. اما واقعیت میدانی و عملکرد ترامپ، چیز دیگری را روایت میکند؛ او نه سفیر صلح، بلکه بیتردید سفیر جنگ است. تصویری که از ترامپ در رسانهها ساخته میشود، با کارنامه عملی او در منطقه همخوانی ندارد. رئیسجمهوری که دست در دست بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در بمباران مردم بیدفاع غزه شریک است، چگونه میتواند داعیهدار صلح باشد؟ پرچمی که ترامپ در دست دارد، نه نماد صلح، بلکه آغشته به خون کودکان معصوم غزه است. ترامپ با اشاعه خشونت و حمایت بیقید و شرط از سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل، عملاً به یکی از مروجین اصلی جنگ در منطقه تبدیل شده است. اهداف اصلی سفر او به منطقه، نه ایجاد صلح، بلکه فروش هرچه بیشتر تسلیحات به کشورهای عربی است؛ اقدامی که در واقع نوعی تأمین مالی برای پروژههای نظامی گستردهتر آمریکاست. ترامپ با استفاده از سیاست ایرانهراسی، تلاش دارد فضای منطقه را ملتهب نگاه دارد تا کشورهای عربی، با احساس خطر، به خرید بیشتر سلاح روی آورند. به بیان دیگر، او به دنبال آن است که هزینه یک جنگ احتمالی جهانی را از جیب کشورهای منطقه تأمین کند؛ جنگی که شاید فعلاً در مرحله سرد و نیابتی باشد، اما احتمال شعلهور شدن آن دور از ذهن نیست. موضوع جنجالی تغییر نام خلیج فارس نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است. طرح چنین ادعاهایی از سوی دولت ترامپ، نه ناشی از اشتباه لفظی یا ناآگاهی تاریخی، بلکه بخشی از پازل امتیازدهی به کشورهای عربی برای جلب حمایت آنهاست. ترامپ از واژگان جعلی بهعنوان ابزار چانهزنی سیاسی استفاده میکند و تلاش دارد با بازی با هویت تاریخی ملت ایران، رضایت اعراب را جلب کند و پروژه ایرانهراسی را به شیوهای جدید دنبال نماید. ترامپ امروز در ظاهر به مذاکره با ایران تمایل نشان میدهد، اما هدف واقعی او از این گفتگوها، چیزی جز مدیریت و توزیع هزینههای جنگ نیست. او در پی آن است که با جلب مشارکت قدرتهای منطقهای، بار سنگین یک درگیری احتمالی را تقسیم کند و در عین حال، با درآمدهای ناشی از فروش تسلیحات، اقتصاد در حال بحرانزده آمریکا را ترمیم نماید. نکته مهمتر آن است که ترامپ، در بحران غزه نیز به دنبال یک قربانی برای فریب افکار عمومی جهانی است. او میکوشد با ایجاد سناریویی ساختگی به نام «صلح»، راهی برای برکناری نتانیاهو از قدرت فراهم آورد تا از این طریق، آمریکا را در مقام قهرمان صلح معرفی کند اما افکار عمومی جهان، سادهلوح نیستند و چهره واقعی ترامپ، برای ملتهای آزاده منطقه روشن شده است.