تفاوت دو مسیر در صنعت خودرو ایران
چهار فرمان رشد ایرانخودرو در برابر ترمز سایپا
در صنعتی که سالهاست درگیر تحریم، بیثباتی ارزی و تصمیمهای دستوری است، مسیر دو خودروساز اصلی ایران به نقطهای متفاوت رسیده است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
کارنامه هفتماهه سال ۱۴۰۴ نشان میدهد که ایرانخودرو توانسته رشد تولید و فروش خود را حفظ کند، در حالی که سایپا با افت شدید در هر دو شاخص مواجه است. پرسشی که بهطور طبیعی مطرح میشود این است: چگونه دو بنگاه در یک شرایط اقتصادی مشابه، به دو نتیجهی کاملاً متضاد رسیدهاند؟
شکاف در عملکرد
بر اساس دادههای سامانهی رسمی «کدال»، ایرانخودرو از ابتدای سال تا پایان مهر ۱۴۰۴، ۳۲۳ هزار دستگاه خودرو تولید کرده؛ رقمی که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۹.۷ درصد افزایش یافته است. فروش نیز ۷.۹ درصد رشد کرده و درآمد عملیاتی شرکت بیش از ۵۵ درصد بالا رفته است.
در مقابل، سایپا در همین بازه تنها ۱۲۹ هزار دستگاه خودرو تولید کرده که معادل ۳۶ درصد کاهش است. فروشش نیز ۴۱ درصد کمتر از سال گذشته بوده و درآمد عملیاتی آن حدود ۱۰ درصد افت کرده است.
اعداد بهخوبی از دو واقعیت سخن میگویند: درحالیکه ایرانخودرو در حال بازیابی توازن مالی است، سایپا در وضعیت شکنندهتری نسبت به گذشته قرار دارد.
محور نخست: ساختار مدیریتی
نخستین تفاوت در شیوهی اداره شرکتها نهفته است.
ایرانخودرو در سالهای اخیر به خصوص از انتهای سال ۱۴۰۳ تا همین حالا که آبان سال۱۴۰۴ هست، با حضور پررنگتر بخش خصوصی در هیئتمدیره و سهامداری، توانسته تصمیمهای کلیدی را با سرعت و انعطاف بیشتری اتخاذ کند. این چابکی مدیریتی در زمان بیثباتی اقتصادی اهمیت دوچندان دارد.
در مقابل، سایپا همچنان در قالب یک ساختار اداری و دولتی عمل میکند؛ فرآیندی که تصمیمسازی را کند و واکنش به بحران را دشوار کرده است. در نتیجه، زمانی که یک شرکت میتواند خود را با شرایط تطبیق دهد، دیگری درگیر پیچیدگیهای بوروکراتیک باقی مانده است.
محور دوم: زنجیره تأمین
ایرانخودرو توانسته است رابطه خود را با تأمینکنندگان بازتعریف کند.
با پرداخت مستقیم مطالبات قطعهسازان، از انباشت بدهی جلوگیری و جریان نقدینگی به سوی تولید هدایت شد. این سیاست، که از دید کارشناسان مصداق اصلاح زنجیره تأمین است، موجب شد خطوط تولید کمتر دچار وقفه شوند.
در سایپا اما برعکس، بدهی بیش از دههزار میلیارد تومانی به قطعهسازان زنجیره تأمین را مختل کرده است. تأخیر در پرداختها به توقف تولید و افزایش خودروهای ناقص در پارکینگها انجامیده است.
محور سوم: سیاست محصول و سرمایهگذاری
در حالیکه ایرانخودرو بر روی نوسازی پلتفرمها و تنوع محصول تمرکز کرده است، سایپا هنوز به مدلهای قدیمی و تکراری تکیه دارد.
نوآوری، ولو محدود، در محصولات ایرانخودرو نهتنها فروش داخلی را افزایش داد بلکه زمینه بازگشت تدریجی اعتماد مصرفکننده را نیز فراهم کرد.
سایپا اما با تأخیر در معرفی محصولات تازه، بخش مهمی از رقابتپذیری خود را از دست داده است.
محور چهارم: رابطه با بازار
از ابتدای ۱۴۰۴، ایرانخودرو سیاست فروش خود را بازنگری کرد.
شرکت، الگوی عرضهی منظم را جایگزین پیشفروشهای پرحاشیه کرد و به این ترتیب توانست جریان نقدینگیاش را تثبیت کند.
این تغییر ساده اما مؤثر، از التهاب در بازار کاست و اعتماد عمومی را تقویت کرد.
در مقابل، سایپا با تأخیرهای طولانی در تحویل و انباشت خودروهای ناقص، در موقعیتی قرار گرفت که اعتماد خریداران بهشدت کاهش یافت.
بحران سایپا؛ فراتر از اعداد
مشکل سایپا صرفاً در کاهش تولید خلاصه نمیشود.
زیان انباشته بیش از ۲۵۵ همت و هزینههای مالی سنگین، شرکت را در وضعیت کمبود نقدینگی قرار داده است.
در کنار این، سیاست قیمتگذاری دستوری باعث شده فاصله میان هزینهی تولید و قیمت فروش هر روز بیشتر شود.
در چنین وضعی، افزایش تولید حتی میتواند به معنای افزایش زیان باشد.
تحریمها و جهش نرخ ارز نیز زنجیره واردات قطعات را تحت فشار قرار دادهاند. نتیجه، کاهش بهرهوری و از دست رفتن توان سرمایهگذاری در آینده است.
تجربه ماههای اخیر در صنعت خودرو ایران، تصویری روشن از تفاوت دو منطق اقتصادی ارائه میدهد:
در یکسو، بنگاهی با ساختار نیمهخصوصی که توانسته از مسیر اصلاحات مدیریتی، مالی و تولیدی عبور کند؛ و در سوی دیگر، شرکتی که در چارچوب تصمیمهای دولتی و محدودیتهای مزمن گرفتار مانده است.
ایرانخودرو مسیر رشد را انتخاب کرد؛ سایپا اما درگیر بقا شد.
تفاوت میان «خصوصی» و «دولتی» تنها در عنوان نیست؛ در نتیجه نیز خود را نشان میدهد.
آخرین اخبار اقتصادی را از طریق این لینک پیگیری کنید.